تجربه مدیرعاملی که به دیگران تکیه کرد

دان وازلا، مدیرعامل پیشین غول داروسازی نوارتیس و یکی از مدرسان دوره‌‌‌های توسعه مهارت‌‌‌های سازمان شرکت مک‌‌‌کنزی (با عنوان انجمن باوِر)، یک پزشک و مدیر بازاریابی در شرکت داروسازی سوئیسی ساندوز (Sandoz) بود. او در سال ۱۹۹۲ به عنوان مدیرعامل جدید شرکت ارتقا یافت. می‌‌‌دانست که ساندوز به اندازه کافی قوی یا قدرتمند نیست که به سودآوری خود در صنعت در حال تغییر و تحول ادامه دهد. تا آن زمان، رمز موفقیت شرکت، ابداع داروهای جدید و ثبت اختراع آنها بود؛ فرآیندی که همزمان ریسک بالا و منافع زیادی داشت. با این حال، وازلا می‌‌‌دانست که آنها یک جریان دائمی قابل اتکاتر نیز نیاز دارند و نمی‌توانند با وابستگی شدید به آن استراتژی قمارگونه ادامه دهند.

او با مدیران، سرمایه‌‌‌گذاران و متخصصان صنعت صحبت کرد تا اقدامات لازم برای رقابت‌‌‌پذیر ماندن در سال‌های پیش ‌‌‌رو را کشف کند. در نتیجه، در سال ۱۹۹۶ موفق به انجام یکی از بزرگ‌ترین ادغام‌‌‌های تاریخ کسب و کار تا آن زمان شد. او ساندوز را با «سیبا-گایگی» (Ciba-Geigy) ، یکی دیگر از قطب‌‌‌های داروسازی سوئیس ادغام کرد تا شرکت جدید نوارتیس در شهر بازل متولد شود؛ شرکتی که در آن زمان درآمد سالانه‌‌‌اش به بیش از ۲۹ میلیارد دلار می‌‌‌رسید. حلقه مشاوران بیرونی، به او کمک کردند تا چشم‌‌‌انداز و استراتژی برای شرکت جدید طراحی کند و ابهام‌‌‌ها و ریسک‌‌‌های ادغام دو فرهنگ سازمانی متفاوت آنها را به کمترین حد برساند. در نتیجه، شرکت جدید در مسیر تبدیل به یکی از نوآورترین شرکت‌های صنعت داروسازی جهان قرار گرفت.

وازلا در سال‌های آخر مدیرعاملی خود، یک بار دیگر سراغ گروه گسترده‌‌‌ای از ذی‌نفعان رفت تا او را در شناخت ماموریت خود و راهکارهای لازم کمک کنند. او از این گفت‌‌‌وگوها توانست تصویری روشن از آینده صنعت دارو به دست آورد. اما چگونه باید از این پیشرفت‌‌‌ها و تحولات جدید بهره می‌‌‌بردند؟

وازلا در مشورت با هیات‌مدیره، اعضای تیم و دانشمندان شرکت، به این نتیجه رسید که برخی از بهترین پژوهش‌‌‌های تحول‌‌‌آفرین صنعت دارو و به‌‌‌ویژه زیست‌‌‌فناوری، از منطقه بوستون ایالات متحده منتشر می‌‌‌شوند. در نتیجه، اگر شرکت، مراکز تحقیق و توسعه خود را از سوئیس به بوستون منتقل می‌‌‌کرد، قادر به جذب و استفاده از دانش برخی از بهترین استعدادهای جهان می‌‌‌شد. تیم مشاوره مورد اعتماد وازلا، به او اطمینان دادند که لازم نیست مراکز پژوهشی شرکت در بازل را تعطیل کند و می‌توانند فقط مراکز جدیدی در بوستون اضافه کنند.

قمار بزرگی بود. ساخت چنین مرکز پژوهشی جدید صدها میلیون دلار هزینه داشت و برخی از منتقدان نمی‌‌‌خواستند مرکز اصلی تحقیق و توسعه شرکت از سوئیس خارج شود. با این حال، وازلا در سال ۲۰۱۰ تصمیم گرفت که یک مرکز پژوهشی بزرگ در کمبریج ایالت ماساچوست ایجاد کند؛ اقدامی جسورانه برای یک شرکت اروپایی که همیشه مراکز پژوهشی‌‌‌اش در سوئیس بودند.

تیم مالی او نیز به کمک آمدند و مباحث اقتصادی و هزینه‌‌‌های گشایش یک مرکز پژوهشی خارجی را مدیریت کردند. اقدام آنها جسارت زیادی می‌‌‌خواست ولی به مرور زمان تبدیل به یک موفقیت بزرگ شد. آنها اکنون ۶ مرکز پژوهشی در نقاط مختلف جهان دارند.

برگرفته از کتاب: مسیر رهبری سازمانی / نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مک‌‌‌کنزی