نقش اقتصاددان بازار آزاد در گسترش پایه مالیاتی آمریکا چه بود؟
بزرگترین اشتباه فریدمن
کسر مالیات از درآمد
تجربه ما از پرداخت مالیات، خصوصا زمانی که برای دیگران کار میکنیم، اینگونه است که بخشی از دستمزد ما به عنوان کارمند شرکت، در بدو پرداخت دستمزد کسر میشود. این وضعیتی است که باعث ابهام شیوه مالیاتستانی و افزایش پایه مالیاتی دولت میشود. تنها زمانی که دیگر کارفرما شده بودم، متوجه شدم که چقدر برای امتیاز بزرگ زندگی در ایالات متحده هزینه میپردازم. در این زمان بود که متوجه شدم اگر کارفرماها مالیات را در هنگام پرداخت دستمزد کسر نکنند و مردم پس از دریافت درآمد خود، مالیات خود را به روشی که برای هر کالا یا خدمات دیگری پول میدهند، بپردازند، احتمالا این پول ارزش بیشتری برای آنها داشته باشد. هنگامی که مالیات پیش از پرداخت درآمد افراد کسر میشود، مردم احساس تملکی در رابطه با این پول پیدا نمیکنند و این پرداخت مالیات را برای مالیاتدهنده سادهتر میکند. من مدتهاست معتقدم که ایالات متحده باید این رویه را لغو کند که کارفرمایان را ملزم به کسر مالیات میکند و مالیاتدهندگان باید خود به صورت مستقیم مالیات خودشان را بدهند.
تاریخچه مالیاتستانی در آمریکا
تا سال ۱۹۱۳، زمانی که ایالتها اصلاحیه شانزدهم قانون اساسی آمریکا را تصویب کردند و کنگره قانون درآمد را تصویب کرد، مالیات بر درآمد دائمی فدرال در ایالات متحده وجود نداشت. پیش از آن، اکثر وجوهی که برای تامین هزینههای دولت فدرال استفاده میشد، از تعرفهها و مالیاتهای غیرمستقیم به دست میآمد. زمانی که این قانون بهتازگی تصویب شده بود فقط تعداد اندکی از آمریکاییها مالیات پرداخت میکردند، نرخهای مالیات نیز نسبتا پایین و به شیوهای که امروزه کسبوکارهای کوچک مالیات میدهند بود. این وضعیت با شروع جنگ جهانی دوم تغییر کرد، زمانی که دولت نیاز داشت پایه مالیاتی بهشدت گسترش یابد. پس از آن بود که ایده کسر مالیات در سطح کارفرما مطرح شد. توانایی دولت در جمعآوری مالیات در سیستم جدید شدیدا افزایش یافت. تعداد پرداختکنندگان مالیات بر درآمد در طول جنگ بیش از ده برابر شد و از حدود ۴میلیون در سال ۱۹۳۹به نزدیک به ۴۳میلیون نفر در سال ۱۹۴۵ رسید.
نقش فریدمن در مالیاتستانی در زمان جنگ
میلتون فریدمن، اسطوره بازار آزاد، زمانی که در طول جنگ در خزانهداری کار میکرد، در اجرای سیستم جدید نقشی اساسی داشت. طرح جدید اجرایی، یعنی کسر مالیات از منبع درآمد، درحالیکه کارآمدتر بود، اما سیستم را مبهمتر کرد و ضربهای را که مالیات به پرداختکننده مالیات میزند در ذهن پرداختکنندگان تضعیف کرد. این یکی از اصلیترین دلایلی است که همسر فریدمن، رز، که او هم یک اقتصاددان بزرگ بود، با اجرای این طرح بهشدت مخالفت کرد.
مانند برخی از اشتباهاتی که مردان متاهل مرتکب میشوند، همه نشانهها حاکی از آن است که او نگذاشته آن را فراموش کند. میلتون فریدمن یک بار گفت: «رز هرگز من را به خاطر نقشی که در طراحی و توسعه کسر مالیات از درآمد بازی کردم نبخشید.» اگر در دوره جنگ جهانی دلیلی برای افزایش مالیات وجود داشت، بعد از جنگ دلیلی برای این کار نبود. اما وقتی صحبت از واشنگتن به میان میآید، قدرتهایی که زمانی در مواقع بحران اعطا میشد، هرگز پس از عبور از بحران بهطور داوطلبانه کنار نمیروند. تبدیل مالیاتدهندگان به پرداختکنندگان مستقیم مالیات ممکن است باعث تحمیل انضباط بر سیاستگذارانی شود که انضباط خود را در شرایط فعلی نشان ندادهاند.