ساختار سیاستی چین چگونه با فضای مدرن تطبیق پیدا کرده است؟
نهادها و سازوکارهای حکمرانی در پکن
نقاط قوت حکمرانی چینی
این گزارش بیان میکند در نظام پارلمانی چین بهرغم تمرکز قدرت دولت در پکن، سلسلهمراتب نمایندگی و تصمیمگیری در این کشور نوعی از تمرکززدایی را به همراه داشته است. چین با تقسیمات کشوری خود توانسته است ضمن توجه به دورترین نقاط از مرکز، نوعی حکمرانی محلی را نیز به وجود آورد. سیستم انتخاباتی چین نیز بهگونهای است که نمایندگان کنگره ملی خلق توسط کنگرههای محلی خلق سطوح پایینتر انتخاب میشوند؛ به نحوی که هر منطقه و استان سهم منصفانهای در تعیین نمایندگان ملی دارد. کنگره خلق ملی نیز به نوبه خود شورای دولت و رئیسجمهور را انتخاب میکند. همچنین دادگاه و دادستان ملی خلق نیز توسط این کنگره انتخاب میشود. همچنین حزب کمونیست چین با داشتن بیش از ۹۵میلیون کادر آموزشدیده حرفهای، نقش اصلی را در ساختار نمایندگی جمهوری خلق بازی میکند.
همچنین ساختارهای حزب کمونیست بهاندازهای با نهادهای رسمی در هم تنیده است که اغلب تفکیک کادر حزب کمونیست از کادر رسمی حکومتی اعم از دولت، کنگره، دادگاه و دادستانی ممکن نیست. دلیل موفقیت حزب کمونیست در بیرقیب ماندن در سیستم نمایندگی چین در چهار مساله خلاصه میشود. این موارد شامل تسلط بر نیروهای مسلح در چین، در اختیار داشتن زیرساختهای آموزشی جهت تربیت کادر پذیرش، اقتضائات سیستمی بودن و گردش نخبگان است. زیرساختهای آموزشی حزب کمونیست، اعم از مدارس و دانشگاهها، بهگونهای است که بسیاری از خانوادههای چینی ترجیح میدهند فرزندان خود را به این مراکز بفرستند.
هرچند نهادهای وابسته به حزب بر سایر مدارس، دانشگاههای دولتی و خصوصی نیز نظارت دارند. فراهم ساختن این زیرساختها نیز به حزب کمک کرده است که بتواند از میان اقشار مختلف، کادر وفادار به خود را تربیت کند. علاوه بر این، سازمان پیشگامان جوان و اتحادیه جوانان کمونیست، به گردش نخبگان در فرایند نمایندگی سیاسی حزب کمونیست در سطوح مختلف ملی و محلی بسیار کمک کرده است. به صورت کلی میتوان گفت حکمرانی چین از جنبههای مختلفی، مانند پذیرش اقتضائات سیستمی بودن، تشکیلات حزبی زیرساختهای آموزشی تربیت کادر، حکمرانی محلی، فرهنگ توازن و انسجام اجتماعی و حکمرانی نظاممند دارای نقاط مثبتی است.
مضرات فقدان نظام حزبی در ایران
این گزارش بیان میکند نظام نمایندگی در کشورهای بزرگ و پیشرفته از مجرای احزاب سیاسی میگذرد. این احزاب اقتضائاتی مانند فراگیر بودن، قائمبهفرد نبودن، حاکمیت قوانین، دولت-ملتسازی، زیرساخت آموزشی مناسب جهت تربیت کادر متخصص و متعهد به نظام سیاسی را دارا هستند. نظام سیاسی چین گرچه تکحزبی است، ولی اقتضائات سیستماتیک بودن را پذیرفته است. میتوان گفت در هیچ دورهای در ایران سیستم حزبی با اقتضائات مدرن خود در سطح حاکمیت استقرار نیافته است. این مساله دلایل فرهنگی مختلفی میتواند داشته باشد؛ از جمله اصرار بر وجود رابطه مرید و مرادی بین فرد و رئیس. این در حالی است که در حکمرانی حزبی قائمبهفرد بودن و سیستماتیک بودن مانعالجمع است. همچنین به طور معمول، برخی کارشناسان منتقد در ایران بدون داشتن هیچ طرح کارآمد ایجابی، صرفا با اشاره به استدلالهای منتقدان پستمدرن تحزب، آن را عامل تفرقه و داوری جانبدارانه در سیستم سیاسی معرفی کردهاند. غافل از اینکه این رویکرد آسیبهای جدی به حکومتداری در ایران وارد کرده است.
شکلگیری شبهجریانات سیاسی
براساس این گزارش، فقدان نظام حزبی در ایران موجب شده است ایران از مزایای تحزب بیبهره شود و در مقابل با شکلگیری شبهجریانات سیاسی به تفرقه و داوریهای جانبدارانه دچار شود. شبهجریانات سیاسی برخلاف سیستم حزبی قائم به فرد هستند، فراگیر نیستند، ظرفیت لازم برای تربیت کادر متخصص و متعهد به نظام سیاسی مرکزی را ندارند و از همه مهمتر با اصل قرار دادن تمایلات و ارادت شخصی به فرد در مقابل قوانین برآمده از خرد جمعی، نهتنها دولت-ملتسازی نمیکنند که باعث قبیلهگرایی سیاسی نیز میشوند. رئیس سازمان یا جریان سیاسی در پدیده قبیلهگرایی سیاسی در عوض کادرسازی، با منابع رسمی کشور اقدام به حامیپروری میکند که خسارات جبرانناپذیری بر عرصه سیاستورزی و حکمرانی سیتماتیک به همراه دارد. اساسا قائمبهفرد بودن به معنای حاکمیت فرد یا چند نفر محدود در مقابل حاکمیت ساختارها، قوانین و فرایندهای حاصل از قرارداد اجتماعی بین نخبگان سیاسی است.
نهادهای موازیکار
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، امروزه دولت مدرن تنها با وجود پذیرش تحزب به معنای مدرن شکل میگیرد. در دولت مدرن این نهادها، قوانین و ساختارها هستند که منشاء اقتدار هستند. حکمرانی مدرن نیز از جمله پیوستهای دولت مدرن است که با ویژگیهای بارز حاکمیت قانون، حاکمیت ساختار را حکایت میکند. حکمرانی چینی بهخوبی توانسته است نظاممند بودن در حوزه سیاستگذاری، قانونگذاری و ساختارسازی را در خود جای دهد. زیرساختهای جدید در چین توسط مدارس و مراکز پژوهشی حزب کمونیست انجام میشود؛ به گونهای که شاهد روابط عمیق حاکمیت و دانشگاه هستیم. به عبارت دیگر، در چین مراکز آموزشیپژوهشی مسائل حکمرانی چین را مطالعه میکنند، کنگره ملی حزب و شورای رهبری حزب کمونیست بر اساس مطالعات مذکور سیاستگذاری میکنند، کنگره ملی خلق قانونگذاری میکند و در نهایت شورای دولت، دادگاه و دادستانی عالی جمهوری خلق چین ساختارسازی را اجرا و بر آن نظارت میکنند.
اما فرهنگ سیاسی ایران با عدمپذیرش اقتضائات سیستمی بودن در سطوح حاکمیت، از این فرآیند حکمرانی بیبهره شده است. و خود دستگاههای دولتی و حکومتی و مراکز پژوهشیشان به طور تکافتاده از سایر دستگاهها ، مراکز و دانشگاههای دولتی و غیردولتی به فعالیت مشغول هستند؛ به گونهای که حتی رقیب یکدیگر در حوزه خاص به شمار میآیند و با موازیکاری در وظیفه یکدیگر دخالت میکنند. چه بسا آرایش نهادی به نحوی مطالعهنشده شکل گرفته است که چنین موازیکاریهایی را رقم میزند. پژوهشها باید ناظر به مسائل بومی حکمرانی در ایران باشد تا سیاستها، قوانین و ساختارهای پیشنهادی در خدمت حل این مشکلات باشند. نکته حایز اهمیت این است که برای این منظور باید به پژوهشهای علوم اجتماعی اصالت داده شود؛ به گونهای که عینک دیدن واقعیتهای میدانی و نه توجیهگر تمایلات و ذهنیت مسوولان ذینفع باشد. هماهنگی بین دستگاهها و مراکز پژوهشی به معنای عدم پذیرش اختلاف نیست. چه بسا اختلاف منشا طرح ایدههای بدیع و مفید باشد.