گاهی برآورد منافع حاصل از اعتراض برای افرادی که فقط با انگیزه آرمانی حرکت اعتراضی خود را آغاز می‌کنند دشوار می‌شود. واقعیت این است؛ معترضانی که اعتراض خود را صرفا بر پایه یک آرمان شکل می‌دهند، نمی‌توانند تحلیل درستی از منافع خود در پایان اعتراض‌ها داشته باشند. یک تصمیم منطقی برای مشارکت در اعتراض نیازمند اطلاعات صحیح است و گاهی با توجه به نقصان اطلاعات، ایجاد یک توازن منطقی بین ریسک اعتراض و منافع آن می‌تواند به امری بسیار دشوار تبدیل شود.

ولی باید قبول کرد در عصری زندگی می‌کنیم که حتی دانشمندان نیز برای بیان خواسته‌های خود دست به تجمع‌های اعتراضی می‌زنند و خیابان‌ها در کشورهای مختلف با جنبش‌های اعتراضی غریبه نیستند. در گزارش world values survey می‌بینیم از هر پنج نفر ساکن آمریکای شمالی، اروپای غربی، استرالیا و نیوزیلند یک نفر در یک تظاهرات سیاسی شرکت کرده است. در مطالعه آنها فقط یک‌سوم از مصاحبه‌شوندگان گفته‌اند هرگز در هیچ اعتراضی شرکت نکرده و نخواهند کرد. ولی واقعا چه چیزی مردم را وادار به شرکت در حرکت‌های اعتراضی می‌کند؟

در مقاله‌ای که در ژورنال current directions in psychological science در سال ۲۰۱۷ چاپ شده، گروهی از محققان در آمریکا، آلمان و نیوزیلند به بررسی عواملی پرداختند که می‌توانند محرک‌هایی برای شرکت در اعتراض‌های عمومی باشند.

در این مقاله آمده است که در الگوهای اجتماعی-روان‌شناختی اقدام جمعی، سه عامل اصلی اعتراض‌ها عبارت‌اند از: «خشم از بی‌عدالتی»، «هویت اجتماعی» و «باورهای مربوط به کارآمدی گروه». نویسندگان این مقاله توضیح می‌دهند اقدام جمعی در صورتی شکل می‌گیرد که افراد با دیدگاه‌های یکسان گرد هم آمده یا افراد زیادی در جامعه احساس محرومیت کنند، عصبانی باشند، باور داشته باشند می‌توانند تفاوتی ایجاد کنند و به شدت با گروه‌های اجتماعی دیگر هم‌ذات‌پنداری کنند. البته به باور نویسندگان مقاله، این الگوهای اجتماعی-روان‌شناختی به ندرت عوامل ایدئولوژیک را در نظر می‌گیرند که ممکن است مردم را درگیر اعتراض کند یا مانع از مشارکت آنها شود ولی به‌طور کل می‌توان تبعیض‌های موجود و احساس نابرابری را عامل اصلی خشم و اعتراض‌های مردمی دانست.

 احساس نارضایتی و خشم مردم هم متوجه افراد و گروه‌های دیگر و هم متوجه سیستم‌های اجتماعی و سیاسی بزرگ‌تر می‌شود. براساس تئوری توجیه سیستم، بیشتر مردم ترجیح می‌دهند رفتار و سیاست‌های سیستم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را که به آن وابسته هستند به نوعی توجیه کنند، حتی اگر این سیستم عملکرد ظالمانه و ناعادلانه‌ای داشته باشد. توجیه سیستم حاکم می‌تواند عامل تاثیرگذاری برای عدم‌مشارکت در اعتراضات حتی میان فعالان سیاسی باشد. هرچه رفتارهای توجیه‌کننده سیستم در میان مردم بیشتر باشد، تمایل آنها برای اعتراض کمتر می‌شود. برای مثال تحقیقی نشان داده است که در اتحادیه معلمان بریتانیا، معلمانی با ذهنیت رد سیستم تمایل بیشتری برای مشارکت در اعتراض داشتند در مقایسه با معلم‌هایی با ذهنیت توجیه سیستم.

توجیه‌کنندگان سیستم نیز خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: توجیه‌کنندگان ضعیف و توجیه‌کنندگان قوی. توجیه‌کنندگان ضعیف کسانی هستند که تا حدی می‌توانند شرایط ناامنی، عدم‌قطعیت و ناهماهنگی‌های اجتماعی دوران اعتراض‌های عمومی و پس از آن را تحمل کنند، ولی توجیه‌کنندگان قوی ناسازگاری زیادی با هر نوع ناامنی و ناهماهنگی اجتماعی دارند. توجیه‌کنندگان قوی سیستم همان افرادی هستند که معمولا از اعتراض‌های مردمی خشمگین می‌شوند. «جان ژوست» یکی از نویسندگان همین مقاله و استاد دانشگاه نیویورک می‌گوید: «شواهد حاکی از آن است که بعد از مشارکت در یک حرکت اعتراضی، نگاه افراد نسبت به خودشان عوض می‌شود. آنها خود را انسانی معترض به بی‌عدالتی می‌بینند. همین نگرش باعث می‌شود در اعتراض‌های بعدی نیز شرکت فعالانه‌ای داشته باشند.»

ولی باز هم با وجود تبعیض‌ها، نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها در دنیا، همچنان افراد زیادی مایل نیستند در هیچ جنبش اعتراضی شرکت کنند. این افراد ممکن است نه‌تنها هیچ مخالفتی با دیدگاه‌های جنبش اعتراضی نداشته باشند بلکه دیدگاه‌ها و نظرات خود را هم‌راستا با اهداف اعتراض می‌دانند. آنها نه سیستم حاکم را توجیه می‌کنند و نه حمایتی از آن به عمل می‌آورند، آنها شاهدان جنبش‌های اعتراضی هستند. به این افراد سوارکاران آزاد جنبش‌های اعتراضی می‌گویند.

سواری‌بگیران جنبش‌های اعتراضی

وقتی گروهی از مردم تصمیم می‌گیرند حرکتی اعتراضی را آغاز کنند و دامنه اعتراض‌ها گسترش پیدا می‌کند، اجماعی سیاسی شکل می‌گیرد که نوعی اثر شبکه‌ای مثبت به همراه دارد. اثر شبکه‌ای مثبت در یک حرکت اعتراضی به این معنی است که افزایش مشارکت در اعتراض می‌تواند افزایش منافع برای افراد بیشتری در جامعه را به همراه داشته باشد. افزایش منافع می‌تواند همزمان به تشویق گروه منفعل جامعه و تشویق آنها برای مشارکت در اعتراض منجر شود. با این حال با گسترده‌تر شدن اعتراض‌ها، همچنان برخی افراد ترجیح می‌دهند هزینه مشارکت در حرکت‌های اعتراضی را نپردازند ولی از مزایای بلندمدت آن بهره‌مند شوند. به این افراد مفت‌خوران (سواران آزاد) جنبش‌های اعتراضی می‌گویند. مشارکت‌کنندگان در حرکت‌های اعتراضی باید مراقب این دسته از افراد باشند. البته این افراد با مشاهده استمرار فعالیت‌های اعتراضی و کم و زیاد شدن هزینه‌های آن، احتمال دارد کنار بکشند یا شاید ریسک کنند و در اعتراض‌ها مشارکت فعال داشته باشند.

کتاب اعتراض‌های جهانی

«اعتراض‌های جهانی» کتابی است که به بررسی تظاهرات و اعتراض‌های جهانی در سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۰ می‌پردازد. این کتاب در سال ۲۰۲۲ به چاپ رسیده و مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است. به استناد تحقیقات انجام‌شده در این کتاب، تعداد جنبش‌های اعتراضی در سراسر دنیا در کمتر از ۱۵ سال سه برابر شده است. در هر منطقه شاهد رشد چشمگیر اعتراض‌ها هستیم در‌حالی‌که بعضی از حرکت‌های اعتراضی در حال رقم زدن بزرگ‌ترین جنبش‌های تاریخ بشریت هستند. جنبش‌های اعتراضی مانند اعتراض کشاورزان سال ۲۰۲۰ در هندوستان، اعتراض علیه رئیس‌جمهور برزیل در سال ۲۰۱۹ و اعتراض‌های Black Lives Matter.

نام کامل کتاب «اعتراض‌های جهان: مطالعه موضوعات کلیدی در اعتراض‌های قرن بیست و یکم» است که نتیجه همکاری تیمی از محققان اندیشکده آلمانی FES) Friendrich-Eber-Stiftung)و سازمان غیرانتفاعی مستقر در دانشگاه کلمبیا به نام «پیشگام گفت‌وگوی سیاسی» است. واشنگتن‌پست در مقاله‌ای در تحلیل این کتاب می‌گوید: «در دوره‌ای که شاهد افزایش اعتراض در همه جوامع هستیم، این کتاب یکی از قابل استنادترین منابع برای گسترش دانش موجود در حوزه جنبش‌های اعتراضی است.» در این کتاب ۹۰۰ جنبش اعتراضی در ۱۰۱ کشور و منطقه دنیا مورد بررسی قرار گرفته‌اند و نویسندگان به این نتیجه رسیده‌اند که ما در دورانی مانند سال‌های ۱۸۴۸، ۱۹۱۷ و ۱۹۶۸ زندگی می‌کنیم؛ سال‌هایی که تعداد زیادی از مردم به شرایط موجود معترض و خواستار تغییر بودند. اما چرا مردم ناراضی شده‌اند و چرا اعتراض‌های جهانی رو به گسترش است؟

 کتاب «اعتراض‌های جهانی»، «ناکارآمدی‌های دموکراتیک» را عامل اصلی نارضایتی مردم دنیا می‌داند. مطالعه محققانی که کتاب را نوشته‌اند، نشان داده است که بیشتر اعتراض‌ها (حدود ۵۴درصد) به دلیل ناکارآمدی سیستم سیاسی شکل گرفته است. حدود ۲۸درصد از اعتراض‌ها خواستار دموکراسی واقعی بودند، که دلیل اصلی شکل گرفتن جنبش‌های اعتراضی در سال‌های اخیر بوده است. از عوامل دیگر می‌توان از نابرابری، فساد و بی‌اعتنایی ساختارهای سیاسی به سیاستگذاری درباره تهدیدهای زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی نام برد. در آمریکا به‌تنهایی در سال‌های اخیر اعتراض‌های گسترده‌ای از «اشغال وال‌استریت» و «Black lives matter» گرفته تا «Tea Party» و جنبش «stop the steal» شکل گرفته است. اما ثبت اطلاعات مربوط به اعتراض‌های جهانی امری بسیار دشوار است. پروژه‌هایی مانند «مرکز اطلاعات جهانی رویدادها و زبان» که گوگل حامی آن است دائم در حال بررسی مقالات خبری از سراسر دنیا برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به اعتراض‌های عمومی است. ولی روشی که این چهار نویسنده در نگارش کتاب خود اتخاذ کردند بسیار زمان‌بر و وقت‌گیر بود. آنها رسانه‌های خبری سراسر دنیا را به هفت زبان برای یافتن کوچک‌ترین اطلاعات مربوط به جنبش‌های اعتراضی بررسی کردند.

مطالعات آنها سیر صعودی تعداد اعتراض‌ها در سراسر دنیا را نشان داده است. در سال ۲۰۰۶ فقط ۷۳ جنبش اعتراضی ثبت شده بود در‌حالی‌که در سال ۲۰۲۰ این رقم به ۲۵۱ جنبش رسید، بسیار بالاتر از سال ۲۰۰۸ که سال بحران مالی بود و سال ۲۰۱۱ که بهار عربی آغاز شد. اروپا و آسیای مرکزی بیشترین افزایش را در تعداد جنبش‌های اعتراضی داشتند و این اعتراض‌ها در کشورهای ثروتمند بیشتر از بقیه کشورهای دنیا بوده است. البته همه مناطق دنیا شاهد افزایش چشمگیر جنبش‌های اعتراضی و تظاهرات بوده‌اند.

 علاوه بر فقدان دموکراسی و وجود مشکلات سیاسی، این گزارش حاکی از افزایش نابرابری در همه جوامع است که به‌زعم نویسندگان، یکی از عوامل اصلی در شکل‌گیری اعتراض‌های عمومی به ‌شمار می‌آید. معضلاتی مانند فساد، شرایط بازار کار و اصلاحات خدمات عمومی بعد از مطالبه دموکراسی واقعی، عامل مهمی در شروع اعتراض‌ها بوده است. فقدان عدالت و نبود برابری نژادی و قومی نیز یکی از مهم‌ترین محرک‌های جنبش‌های اعتراضی به ‌شمار می‌رود. البته در کنار آنها می‌توان اعتراض‌های کوچکی را که در خلاف جهت این اعتراض‌ها و برای سلب حق از سایر گروه‌ها شکل می‌گیرند نیز نام برد؛ مانند «جنبش پگیدا» و «جنبش افراط‌گرایان آلمان».

تحقیق نویسندگان همچنین نشان داده است بسیاری از اعتراض‌های شکل‌گرفته در سراسر دنیا، شکل خشونت‌آمیز حمله به کنگره آمریکا را ندارند و فقط در یک‌پنجم اعتراض‌ها، رفتارهای خشونت‌آمیز معترضان، خرابکاری و غارت قابل‌مشاهده است. پلیس نیز فقط در نیمی از اعتراض‌ها اقدام به دستگیری معترضان کرده است و در یک‌چهارم از تظاهرات، دستگیری پلیس با خشونت همراه بوده است.

مطالعه آنها ثابت می‌کند ۴۲درصد اعتراض‌های عمومی با دستاوردهای موفقیت‌آمیزی همراه بوده است. در مقاله‌ای در نیویورکر آمده است، بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ بین ۶۰ تا ۷۰درصد از جنبش‌های مسالمت‌آمیز به اهداف خود رسیدند. بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ این رقم به ۳۰درصد کاهش پیدا کرد. ولی نکته جالب توجه این است که شاید موفقیت کامل این اعتراض‌ها کاهش پیدا کرده باشد ولی موفقیت نسبی اعتراض‌های مسالمت‌آمیز افزایش چشمگیری داشته است. این یعنی اگر دوره اعتراض‌های جهانی ادامه داشته باشد، می‌توان انتظار داشت بسیاری از معترضان در کشورهای توسعه‌یافته حداقل به بخشی از خواسته‌های خود دست پیدا کنند.

«سارا بورک» کارشناس ارشد اقتصاد جهانی در EFS و یکی از نویسندگان کتاب معتقد است: «رهبران سیاسی و رهبران تجاری جهان گوش شنوایی ندارند. بخش اعظمی از اعتراض‌های جهان، حول مطالبات معقولی است که از سال‌ها پیش در بسیاری از کشورها امری عادی و مورد توافق دولت‌ها بوده است. مردم معمولا برای شغل خوب، سیاره‌ای پاک برای نسل آینده و اتخاذ تصمیم‌های معناداری که کیفیت زندگی آنها را افزایش دهد به خیابان‌ها می‌آیند.» «مایکل برونینگ» مدیر دفتر FES نیویورک نیز معتقد است اکنون اعتراض‌های عمومی در سراسر جهان محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند. او می‌گوید باید قبول کنیم که اعتراض فقط یک رفتار اجتماعی ساده نیست، یک اصل اساسی در دموکراسی است. چیزی که زمان ما به آن نیاز دارد حذف اعتراض‌ها نیست، بلکه بازسازی جهانی اعتراض‌های عمومی و بها دادن به آن است.