انتخابات به پایان رسید و رئیسجمهور منتخب راهی پاستور میشود تا هدایت کشوری را بر عهده بگیرد که زمانی رتبه اول منطقه را در شاخصهای مهم اقتصادی هدف قرار داده بود، اما در نهایت طی سالهای گذشته با حسرت شاهد پیشی گرفتن کشورهای همسایه بوده است. کشوری که بخش بزرگی از اقتصاد آن مانند کودکی نابالغ در زیر قیمومیت دولت (state) است و آمیخته با حلاوت رانت قدرت سیاسی کار میکند. بخش بزرگی که بهدلیل عدم شفافیت ابعاد آن روشن نیست و نه فقط رقابت منصفانه را برنمیتابد، بلکه حتی قوانین و مقررات نظارتی را هم گردن نمیگذارد و تمایل به آن دارد که بیشتر خارج از اختیارات دولت مستقر فعالیت کند. کشوری که بهدنبال تنشهای سیاسی با بازیگران عمده بینالمللی و برخی اقتصادهای منطقه با وجود امکانات فراوان خدادادی و زمینههای مستعد سرمایهگذاری، بهدلیل تحریمهای ظالمانه برای سرمایهگذاری جذابیت بالایی ندارد و سرمایهگذاران تنها در صورتی حاضر به ورود به آن هستند که رانت بزرگی ریسکهای بیثباتی را برایشان جبران کند.