تورم یکی از چند معضل مزمن و مهم اقتصاد ایران طی نیمقرن اخیر بوده که به چالش ذهنی و عینی بسیاری از مردم، محققان، تحلیلگران، رسانهها و سیاستگذاران در این سالهای طولانی تبدیل شده است. یکی از پرسشهای مهم و همیشگی در این خصوص مربوط به ریشههای تورم است. پاسخی که غالبا و بهدرستی به این پرسش داده میشود آن است که ریشه تورم رشد بیرویه نقدینگی است. اما دینامیک رابطه بین تورم و نقدینگی از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است و به آن سرراستی که بعضا تصور میشود، نیست. شاید هم به همین دلیل، کم نیستند کسانی که رابطه تورم و نقدینگی را به چالش میکشند و آن را چندان جدی نمیگیرند.
اصلاح (و ارتقای مفاد) قانون متناسب و در پاسخ به تحولات و خصوصا توسعه دانش فنی و ابزارهای عملیاتی و فنی ضرورتی تعیینکننده و بدیهی است. هر قانون متکی بر باورها و وقوفی است که روح و محتوای اصلی آن را شکل میدهد و عموما در طول زمان بلندمدت تقریبا ثابت است و شامل ابزارها، احکام، مجوزها و توصیههایی است که در روند زمان و توسعه و ارتقای دانش فنی باید بهنگام شوند و ضرورت اصلاح قانون هم بهطور عمده لزوم همین بهنگام کردن است. تجربه اصلاح قوانین مادر طی دهههای اخیر (نظیر قانون محاسبات عمومی مصوب سال۱۳۶۶ که تاکنون گرفتاریهای بسیاری را در بخشهای اقتصادی، مالی، بودجه ای و تجاری کشور پدید آورده و بهگونهای قانون تجارت را هم تحت تاثیر منفی قرار داده است)، حاکی از صرفا تغییر ابزارها و احکام و تکالیف اجرایی قانون اصلاحشده نبوده و باورها و روح کلی حاکم بر محتوای آن تغییر کرده که عموما موضوعات و کارکردهای مشمول قانون مذکور را به اختلال کشانده است.
هر دولتی که بر سر کار میآید افق دستکم چهارساله را پیش روی خود میبیند. طبعا دولت مرحوم آقای رئیسی هم از این قاعده مستثنی نبوده است؛ اما حادثه تلخی که رخ داد کار آن دولت را ناتمام گذاشت و اینک برای دولت موقت آقای مخبر و رئیسجمهور بعدی که تقریبا دو ماه دیگر مشخص میشود مسوولیتهایی باقی مانده است و تصمیماتی که خواهی نخواهی باید گرفته شود.
برخی از کشورهای جهان و در صدر آنها آمریکا، پس از دههها کاهش تعرفههای تجاری، در سالهای اخیر به افزایش تعرفه روی آوردهاند. این تعرفهها در حال حاضر بخش کوچکی از مبادلات تجاری کشورهای بزرگ را در بر میگیرد؛ ولی نشان از تغییر جهتی میدهد که مدتهای مدید از آن خبری نبود. اگر آمریکا یا هر کشور دیگری، این تعرفهها را در ابعاد قابلتوجه اعمال کند، برای مصرفکنندگانش قیمت بالاتر و برای تولیدکنندگانش رقابتپذیری کمتر به همراه خواهد آورد و احتمالا با منافعی برای گروههای خاص که مسببان اصلی وضع چنین سیاستهایی هستند.
حادثه سقوط بالگرد برخی از مقامات عالی سیاسی و راهبردی ایران بر اساس نشانههایی از «ابهام امنیتی» تعریف میشود. ابهام در شرایطی بهوجود میآید که موضوع از پیشینه، شکلبندی و فرآیند مشخص و تعریفشدهای برخوردار نیست. سقوط بالگرد رئیسجمهور اسلامی ایران و هیات همراه از این جهت در فضای ابهام امنیتی قرار میگیرد که فاقد هرگونه پیشبینیپذیری رفتاری و کارکردی بوده است.
دومین رویداد جامع معدنی و صنایع معدنی کشور در هنگامهای برگزار میشود که پس ازاجرای ۶برنامه توسعه هنوز فقدان یک رویکرد منسجم از سوی دولت در مواجهه با این بخش و فعالان آن آشکار است.براساس ارزیابی نهادهای پژوهشی به نظر میرسد این نقیصه حتی در برنامه هفتم توسعه هم ادامه یافته و دولتها با وجود آنکه در سیاستهای اعلانی خود بر حضور و توسعه بخش خصوصی تاکید دارند؛ اما در سیاستهای اعمالی بهگونهای دیگر عمل کرده و اصطلاحا در واگذاری تصدی به این بخش مردد هستند.
موضوعات راهبردی همواره از اهمیت و سختی قابلتوجهی برخوردارند. دیپلماسی هستهای ایران روند پرفراز و نشیبی را در سالهای گذشته طی کرده است. در هر دوران تاریخی ایران تلاش داشت شکل خاصی از موازنه و تعادل را در دستور کار قرار دهد. ضرورتهای موازنه و تعادل ایجاب میکند که بازیگران اهداف خود برای نیل به توافق را مشخص کنند. یکی از علل اصلی تداوم و عدمحل بحران ایران و آمریکا در ارتباط با فعالیت هستهای ایران را میتوان ناشی از «یکجانبهگرایی تاکتیکی ایالاتمتحده» دانست.
مباحث مالیاتی اخیر صنف طلافروشان، نکات عمیقی را پیش روی ما قرار میدهد. مواردی که میتواند در ذهن ما به شکلدهی رابطهای که باید میان جامعه و دولت در ایران امروز وجود داشته باشد، کمک کند. میدانیم در جوامع مدرن دولتها برای ارائه کالاها و خدمات عمومی، نیازمند اخذ مالیات هستند.
از زمان جنگ تعرفهای آمریکا و چین و حمله روسیه به اوکراین، محدودیتهای تجاری افزایش یافته است. این گزارش تاثیر تنشهای ژئوپلیتیک بر جریانهای تجاری در دهه گذشته را بررسی میکند. در یک جمله میتوان گفت که تجارت بین کشورهایی که از نظر ژئوپلیتیک همسو هستند، از سال۲۰۱۸ افزایش یافته؛ درحالیکه تجارت بین رقبا کاهش یافته است.
سیاستگذاران اقتصادی غالبا سه هدف را دنبال میکنند: حفظ ثبات اقتصادی، افزایش بهرهوری و کاهش نابرابری. گسترهای از عوامل بر توفیق سیاستگذاران در پیگیری این اهداف تاثیر میگذارند. تغییرات در فناوری تولید و ارائه خدمات یکی از این عوامل است. در این میان، پیشرفتهای اخیر در فناوری هوش مصنوعی مولد (Generative Artificial Intelligence) در زمره تغییراتی است که احتمالا میتواند تاثیرات معناداری بر بهرهوری (و در پی آن، رشد اقتصادی) و نابرابری (و در پی آن، عدالت اجتماعی) بگذارد. اما، پیش از ارزیابی برخی از این تاثیرات، لازم است اندکی درباره هوش مصنوعی و بهطور خاص مفهوم هوش مصنوعی مولد تامل کنیم.
مارکس را معمولا مدافع نظریه ماتریالیسم تاریخی میدانند؛ نظریهای که تحول تاریخی جوامع بشری را با تغییرات در شرایط زندگی مادی انسانها توضیح میدهد. مارکس به لحاظ فلسفی خود را ماتریالیست میداند؛ یعنی به تقدم ماده بر اندیشه اعتقاد دارد. در آغاز ماده بود و اندیشه بعدها زمانی پدید آمد که طی تحولاتی در تاریخ طبیعی زمین، انسان در آن پا به عرصه وجود نهاد. اندیشه ویژگی موجود زنده (حیوان) تکاملیافتهای به نام انسان است. همچنانکه تحولات در تاریخ طبیعی زمین انسان را به وجود آورده، تحولات در شرایط زندگی مادی وی نیز شیوه اندیشیدن او را متعین میسازد.
وقتی موتور خودرو «ریپ» میزند، تعمیرکاران میگویند: موتور «سه» کار میکند. به این معنی که یکی از سیلندرهای خودرو به هر دلیلی از کار افتاده است. وقتی یک یا دو سیلندر از کار میافتد، خودرو نمیتواند به درستی حرکت کند و باید خودرو را به تعمیرگاه برد. هر اقتصادی برای رشد به ۶سیلندر قوی نیاز دارد؛ حکمرانی خوب، سیاست داخلی دور از تنش، سیاست اقتصادی باثبات، روابط خارجی بدون تنش، نظام تامین مالی کارآمد و بخشخصوصی باانگیزه. در این نوشته کوتاه، وضعیت ۶سیلندر اقتصاد ایران را برای تحرک بخشیدن به اقتصاد کشور بررسی میکنیم.
مدتهاست که درباره چگونگی اجرای سیاستهای پولی توسط بانک مرکزی توصیههای مختلف و حتی کاملا متضاد مشاهده میشود و درباره اثر سیاستهای پولی بهویژه درباره کنترل تورم نیز اظهارنظرهای بسیار متفاوت و گاه متضادی دیده میشود. اما اگر اندکی از پیشداوری ناشی از نوع نگاه سیاسی خارج شویم و مبتنی بر دانش خالص اقتصادی اظهارنظر کنیم، چه میتوانیم بگوییم.
در سالهای اخیر با رشد و گسترش جامعه مدنی و نقش روزافزون انسانها در دستیابی به برخی از مظاهر پیشرفت و تمدن، مساله رفاه فردی و اجتماعی تبدیل به یکی از مسائل مهم جامعهشناسان، اقتصاددانان و سایر علمای علوم مختلف و دولتها شده است. از این رو، رفاه به مفهوم کلان آن میتواند نتیجه تلاشهای ملی یک جامعه باشد که معمولا با سیاستگذاری و اجرای برنامههای اجتماعی و اقتصادی حاصل میشود.
دنیای اقتصاد- البرز نظامی:
عوامل تعیینکننده میزان کسری بودجه چیست؟ این پرسش یکی از مهمترین مسائل پیشروی علم اقتصاد است. یکی از نامآشناترین توضیحات برای تغییر در میزان کسری بودجه در طول زمان، فرضیه هموارسازی مالیات بارو یا در واقع همان tax smoothing است. بارو در مدل هموارسازی مالیات درصدد آن بود که بتواند راهی برای برآورد اندازه بهینه کسری بودجه پیدا کند. پیرو آن چیزی که ما از بارو آموختیم، باید مراقب باشیم مبادا کسری بودجه دولتها بهصورت ناکارآمدی بالا باشند. بارو برای حل این مساله بیان کرد که دولتها همواره تمایل دارند اختلالات مرتبط با کسب درآمدهای مالیاتی را حداقل سازند.