نیروهای موثر بر نرخ ارز
هماکنون بازار ارز آبستن نیروهای متضادی است که هر یک نرخ ارز را به سویی میکشد. در آستانه اجرای برجام در دی ماه، نرخ ارز از مرز ۳۶۰۰ تومان عبور کرده است که حاکی از افزایش حدود ۱۰ درصدی نسبت به زمان حصول برجام در تیرماه است. بررسی عوامل بنیادی بازار ارز حاکی از آن است که در شرایط فعلی چهار نیروی مهم به فشار رو به بالا بر نرخ ارز انجامیده است. اولین نیرو تداوم سطوح پایین قیمت نفت است که موجب کاهش جریان ورودی درآمدهای نفتی و به تبع آن عرضه ارز شده است. دومین نیرو تداوم تحریمهای اقتصادی است که به تداوم سطوح پایین صادرات نفت از یکسو و تداوم محدودیتهای گسترده در تجارت و مبادلات مالی خارجی انجامیده است.
هماکنون بازار ارز آبستن نیروهای متضادی است که هر یک نرخ ارز را به سویی میکشد. در آستانه اجرای برجام در دی ماه، نرخ ارز از مرز ۳۶۰۰ تومان عبور کرده است که حاکی از افزایش حدود ۱۰ درصدی نسبت به زمان حصول برجام در تیرماه است. بررسی عوامل بنیادی بازار ارز حاکی از آن است که در شرایط فعلی چهار نیروی مهم به فشار رو به بالا بر نرخ ارز انجامیده است. اولین نیرو تداوم سطوح پایین قیمت نفت است که موجب کاهش جریان ورودی درآمدهای نفتی و به تبع آن عرضه ارز شده است. دومین نیرو تداوم تحریمهای اقتصادی است که به تداوم سطوح پایین صادرات نفت از یکسو و تداوم محدودیتهای گسترده در تجارت و مبادلات مالی خارجی انجامیده است. سومین نیرو، بدبینی برخی فعالان بازار نسبت به اجرای به موقع و بدون کم و کاست برجام است.
و نیروی چهارم نیز برابری قدرت خرید با توجه به تداوم شکاف میان تورم داخلی و خارجی است. اما سوال مهم این است که آیا همه اینها به معنای بازگشت بیثباتی به بازار ارز و احتمال تداوم سیر صعودی نرخ ارز در سال جاری است؟ پاسخ البته منفی است! در واقع در مقابل نیروهایی که در جهت افزایش نرخ ارز فشار میآورند، نیروهای قوی در جهت کاهش نرخ ارز در حال ظهور هستند. بر این اساس بهنظر میرسد، با توجه به جمیع نیروهای متضاد در بازار ارز، ثبات تنها گزینه پیشروی بازار ارز نهتنها در کوتاهمدت، بلکه در میانمدت است. اما چه نیروهایی حفظ ثبات بازار ارز را گریزناپذیر مینماید؟
بدون تردید مهمترین نیرو برای حفظ ثبات بازار ارز، نیروی اجرای برجام است. در مورد اجرای برجام دو نکته مطرح است: اول آنکه برخی فعالان سیاسی و اقتصادی نسبت به اجرای به موقع و بدون کم و کاست برجام تردید دارند. نکته دوم در مورد برجام این است که برخی از کارشناسان اقتصادی اجرای برجام را اساسا عامل مهمی در تغییر شرایط اقتصاد ایران نمیدانند. اما درباره تردید در مورد اجرای برجام، بهنظر نمیرسد این تردید و بدبینی درجهای از اهمیت داشته باشد. با توجه به سرمایهگذاری سنگین دو طرف مذاکرات هستهای برای حصول توافق، بهنظر دور از منطق میرسد که هیچیک از طرفین تمایل داشته باشد از اجرای برجام به هر بهانهای سر باز زند. بنابراین برجام به احتمال قریب به یقین به موقع و بدون کم و کاست اجرا خواهد شد. در مورد دیدگاهی که اهمیت پیامدهای اقتصادی اجرای برجام را اندک میانگارد، از یک زاویه چنین دیدگاهی، قابل مقایسه با همان دیدگاهی است که اعمال تحریمها را موضوعی کماهمیت برای اقتصاد ایران و احیانا کاغذپاره میدانست، اما واقعیت این است که همان طور که تحریمهای اقتصادی نقش مخربی در اقتصاد ایران ایفا کرد، لغو تحریمهای اقتصادی نقش سازندهای در اقتصاد ایران ایفا خواهد کرد. البته روشن است که ساختن همیشه سختتر از تخریب خواهد بود!
اجرای برجام و لغو تحریمها از اواخر دیماه، به تقویت طرف عرضه بازار ارز و افزایش قابل توجه جریان ورودی ارز به اقتصاد کشور از سه مسیر منجر خواهد شد. اولین مسیر افزایش درآمدهای نفتی در سایه افزایش تولید و صادرات نفت است. افزایش حدود ۳۰ تا ۴۰ درصدی صادرات نفت ایران میتواند با لغو تحریمها به سرعت اتفاق افتد و با جبران بخشی از کاهش قیمت نفت، افزایش درآمدهای نفتی کشور را رقم بزند. مسیر دوم آزاد شدن ذخایر و داراییهای ارزی بلوکه شده در خارج از کشور است که این امر فارغ از اینکه مالکیت این داراییها از آن دولت، صندوق توسعه یا بانک مرکزی است، ذخایر ارزی در دسترس و به تبع آن قدرت مانور سیاست ارزی برای مدیریت نرخ ارز را به سرعت افزایش میدهد. مسیر سوم، تقویت جریان ورود ارز از سوی سرمایهگذاران خارجی و ایرانیان خارج از کشور است. این امر میتواند پس از حدود ۱۰ سال منفی بودن تراز حساب سرمایه و خروج ارز از کشور، به مثبت شدن تراز حساب سرمایه و ورود ارز به داخل کشور بینجامد.
نیروی مهم دیگر برای حفظ ثبات بازار ارز، کاهش نرخ تورم و تضعیف نیروی برابری قدرت خرید است. خوشبختانه با توجه به کاهش تورم نقطه به نقطه که در آذر ماه به زیر ۱۰ درصد نیز خواهد رسید، شکاف میان تورم داخلی و خارجی رو به کاهش است و در نتیجه نیروی برابری قدرت خرید، به طور قابل توجهی نسبت به سالهای گذشته در حال ضعیف شدن است. اگر نرخ تورم بهصورت پایداری در محدوده تکرقمی حفظ شود، میتوان امیدوار بود که ثبات نرخ حقیقی ارز به ثبات نرخ اسمی ارز نزدیک شود و در تورمهای پایینتر معادل یکدیگر شود. نیروی مهم دیگر تغییر ساختار تجارت خارجی و کاهش کسری تراز تجاری بدون نفت است. این تغییر ساختار قدرت مانور سیاست ارزی جهت مدیریت نرخ ارز را حتی با وجود کاهش درآمدهای نفتی افزایش داده است و سیاستگذار ارزی میتواند با درآمدهای نفتی حتی کمتری، ثبات بیشتری برای بازار ارز فراهم کند. تقویت صادرات غیرنفتی پس از لغو تحریمها نیز میتواند این نیرو را برای ثبات بیشتر بازار ارز تقویت کند.
بنابراین با وجود نیروهایی مانند سطوح پایین قیمت نفت که میتواند فشار رو به بالا در بازار ارز ایجاد کند، نیروهای در حال ظهور ناشی از اجرای برجام و لغو تحریمها مانند افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی، آزادسازی داراییهای ارزی بلوکه شده و ورود سرمایه خارجی آنقدر قوی هست که نهتنها بتواند جبران کاهش قیمت نفت را کند، بلکه بتواند جریان رو به گسترش واردات پس از تحریمها را پاسخ دهد و در عین حال ثبات بازار ارز را نیز در کوتاهمدت و میانمدت حفظ کند. در چنین چشماندازی افزایش اخیر نرخ ارز پدیدهای کاملا موقتی ارزیابی شده و میتوان امیدوار بود تکنرخی کردن ارز در آینده نزدیک در سطوح 3300 تا 3500 تومان قابل حصول باشد.
دکتر حمید زمانزاده
ارسال نظر