نقطه عطف در جذب سرمایهگذاری خارجی
مهدی نصرتی چند روز قبل وزیر محترم اقتصاد به انتظارها پایان داد و طی حکمی دکتر محمد خزاعی را بهعنوان رئیس سازمان سرمایهگذاری و معاون بینالملل وزارت اقتصاد منصوب کرد. این انتصاب میتواند نقطه عطفی در تعاملات اقتصاد خارجی کشور و جذب سرمایهگذاری خارجی باشد. شناخت دقیق از فضای کنونی تعاملات اقتصادی و سیاسی دنیا، مقبولیت در سطح محافل داخلی و بینالمللی و محبوبیت نزد نیروهای وزارتخانه از نقاط قوت و مبرز رئیس جدید سازمان سرمایهگذاری است. اما موفقیت مدیریت جدید، در کنار سایر عوامل، مستلزم درس گرفتن از خطاها و رویکردهای غلط دولت قبلی است.
مهدی نصرتی چند روز قبل وزیر محترم اقتصاد به انتظارها پایان داد و طی حکمی دکتر محمد خزاعی را بهعنوان رئیس سازمان سرمایهگذاری و معاون بینالملل وزارت اقتصاد منصوب کرد. این انتصاب میتواند نقطه عطفی در تعاملات اقتصاد خارجی کشور و جذب سرمایهگذاری خارجی باشد. شناخت دقیق از فضای کنونی تعاملات اقتصادی و سیاسی دنیا، مقبولیت در سطح محافل داخلی و بینالمللی و محبوبیت نزد نیروهای وزارتخانه از نقاط قوت و مبرز رئیس جدید سازمان سرمایهگذاری است. اما موفقیت مدیریت جدید، در کنار سایر عوامل، مستلزم درس گرفتن از خطاها و رویکردهای غلط دولت قبلی است. این خطاها را میتوان بهطور خلاصه شامل این موارد دانست: خطای اول؛ بیاثر نشان دادن تحریمها: بیشترین تلاش و غایت همت دولت قبلی بیاثر نشان دادن تحریمها بود. این رویکرد علاوه بر اینکه به کارشناسان و مردم علامت غلط میداد مانع از اتخاذ راهکارهای واقعی برای شرایط خاص تحریم میشد؛ اما واقعیت این است که تحریمها اثرات منفی زیادی بر اقتصاد کشور داشتهاند و اولین و بیشترین تاثیر آن نیز در حوزه سرمایهگذاری خارجی، تامین منابع مالی خارجی و روابط اقتصادی خارجی بوده است؛ بنابراین دولت و مسوولان باید با در نظر گرفتن ۲ سناریوی لغو یا تخفیف تحریمهای بینالمللی یا ادامه تحریمها و وضع موجود استراتژیهای متناسب را اتخاذ کنند.
خطای دوم؛ نگاه به سرمایهگذاری خارجی بهعنوان منبع تامین مالی: اینکه دولت در اجرای برنامههای توسعهای خود با محدودیت منابع مواجه است، نباید باعث شود که به سرمایهگذاری خارجی بهعنوان یک منبع تامین مالی نگاه کنیم. برای کشوری مانند ایران، جنبه تامین مالی صرفا در پروژههای عظیم نفت و گاز میتواند مطرح باشد که این موضوع نیز متولیان خاص خود را دارد و خارج از حوزه عملکرد وزارت اقتصاد است. درحالیکه سرمایهگذاری خارجی دارای فواید مهمتر و کلیدیتری در قالب اثرات سرریز
(spill over) همچون افزایش رقابتپذیری در داخل کشور و انتقال تکنولوژی و دانش مدیریت و دسترسی به بازارهای صادراتی است که عمدتا مورد غفلت قرار میگیرد.
خطای سوم؛ تمرکز بیش از اندازه بر آمارها: تمرکز بیش از اندازه و صرف بر آمارهای سرمایهگذاری خارجی نیز یکی از رویکردهای غلط مسوولان قبلی بود. اینکه آمارهای ارائهشده واقعی بودند یا خیر یک بحث است و اینکه تاثیر سرمایههای جذب شده بر اقتصاد چه بوده و چه باید باشد، موضوعی مهمتر است. با در نظر گرفتن اثرات سرریز، دیگر معیار موفقیت نباید آمارهای جذب باشد.
خطای چهارم؛ عدم برخورداری از استراتژی سرمایهگذاری خارجی: بهرهمندی از اثرات سرریز، مستلزم برخورداری از استراتژی جذب سرمایهگذاری خارجی است؛ بهگونهایکه صرفا صنایعی که دارای این اثرات مثبت هستند از سیاستهای تشویقی برخوردار شوند. در سالهای گذشته، در نبود چنین استراتژی و درکی، این سازمان عملا تبدیل به «مرکز ارائه خدمات به اتباع افغانستان» شده بود.
ارسال نظر