دلایل سهمیهبندی برق صنایع
یاسر گلزاری با اعلام سهمیهبندی برق مصرفی صنایع این سوال در ذهن تداعی میشود که علت این بحران چیست؟ با نگاهی گذرا به رشد روند مصرف برق در کشور میتوان اینگونه این موضوع را تشریح کرد که پیش از اجرای طرح هدفمندی یارانهها رشد مصرف برق در کشور بالغبر ۸ درصد در سال بود و با روند روبه رشد صنایع و مصارف خانگی و عدم وجود سرمایهگذاری مناسب در این حوزه فاصله میان پیک تولید و پیک مصرف شبکه برق کشور بهصورت معناداری افزایش مییافت؛ بنابراین با اجرای طرح هدفمندی یارانهها رشد مصرف برق کشور تا ۲ درصد کاهش یافت، ولی پیشبینیها از بازگشت دوباره نرخ بالای مصرف در سالجاری حکایت میکند.
یاسر گلزاری با اعلام سهمیهبندی برق مصرفی صنایع این سوال در ذهن تداعی میشود که علت این بحران چیست؟ با نگاهی گذرا به رشد روند مصرف برق در کشور میتوان اینگونه این موضوع را تشریح کرد که پیش از اجرای طرح هدفمندی یارانهها رشد مصرف برق در کشور بالغبر ۸ درصد در سال بود و با روند روبه رشد صنایع و مصارف خانگی و عدم وجود سرمایهگذاری مناسب در این حوزه فاصله میان پیک تولید و پیک مصرف شبکه برق کشور بهصورت معناداری افزایش مییافت؛ بنابراین با اجرای طرح هدفمندی یارانهها رشد مصرف برق کشور تا ۲ درصد کاهش یافت، ولی پیشبینیها از بازگشت دوباره نرخ بالای مصرف در سالجاری حکایت میکند. آنچه در آمار صنعت برق همواره اعلام میشود ظرفیت نصب شده نیروگاهی کشور است که در حال حاضر این میزان در حدود ۷۰ هزار مگاوات است. نکته اینجا است که ظرفیت قابل تولید نیروگاهها بسیار کمتر از این مقدار و در حال حاضر پیک مصرف شبکه بالغ بر ۴۵ هزار مگاوات است و عوامل این کاهش تولید به اختصار عبارتند از تاثیر منفی گرم شدن هوا بر تولید نیروگاهها، عدمتعمیرات به موقع نیروگاهها و کاهش آمادگی و پایداری آنها، کمبود سوخت و کمبود آب مورد نیاز سیستمهای خنک کن.
متناسب با اوجگیری تحریمهای ناعادلانه علیه صنایع و بانکهای کشور، دو اتفاق مهم در بخش سرمایهگذاری رخ داد:
در وهله اول نیروگاههای در حال فعالیت به دلیل تحریمهای شدید درخصوص تامین قطعات حساس، دیگر قادر به انجام تعمیرات و بازتوانی واحدهای خود نیستند یا گاه به دلیل عدم بروزرسانی سیستمهای خود، با بازده و ظرفیت کمتری کار میکنند و در مواقع نیاز شبکه به مدار نمیآیند. در وهله دوم نیز امکان اخذ وام از بانکهای خارجی و استفاده از فاینانس خارجی به شدت کاهش یافته و تنها راه برای احداث نیروگاه توسط بخش خصوصی استفاده از تسهیلات صندوق ذخیره ارزی است، اما مراجعه به صندوق ذخیره ارزی نیز خود فرآیند بسیار پیچیده و دشواری را پیش روی شرکتهای خصوصی فعال در این حوزه قرار داد، بهگونهای که عملا وقفه دو ساله را در احداث نیروگاههای جدید در این شرکتها ایجاد کرد. آنچه کاملا مشهود بهنظر میرسد این موضوع است که فرآیند اخذ فاینانس خارجی از کشورهای اروپایی برای احداث نیروگاههای مدرن در سطح کشور، پیش از دولت نهم و دهم با موفقیت انجام میشد و پروژههای بسیار موفقی از این نوع نیروگاهها در کشور احداث شد.
محصول تدبیر مدیران وقت در حمایت از صنعت برق و توجه به رشد مصرف برق کشور، با نیم نگاهی به فرصتهای صادرات برق به کشورهای همسایه از جمله عراق و ترکیه و دیگر کشورهای همجوار موجب شد موجی از پروژههای نیروگاهی آغار بهکار کنند و در اوایل دولت نهم شاهد به مدار آمدن تعداد زیادی از این پروژههای نیروگاهی بودیم.
متاسفانه بانکهای داخلی توان حمایت مالی از طرحهای نیروگاهی را نداشتند و سندیکای مشخصی نیز وجود نداشت تا به صورت سبدی از سرمایههای مالی بانکهای مختلف، بتواند حمایت از پروژهها را انجام دهد و عملا عاملیت بانکها در این پروژهها امکانپذیر نبود. از طرف دیگر با توجه به تعرفه پایین برق تولیدی نیروگاهها، سرمایهگذاران جدید و فعال خصوصی در این حوزه در مطالعات امکانسنجی و اقتصادی خود عملا با دوره بازگشت سرمایه طولانی و گاه بیش از ۱۰ سال و پایین بودن نرخ بهره داخلی با مقداری بسیار پایینتر از نرخ تورم سالانه روبهرو بودند و بانکها نیز دیگر رغبتی برای حضور در این صنعت نداشتند و تمام این عوامل موجب شد تا روند رو به رشد احداث نیروگاهها متوقف شود.
تنها راه توجیهپذیر بودن احداث نیروگاه برای بخش خصوصی و بانکها، استفاده از تعرفههای برق صادراتی و امکان صادرات بخشی از برق تولیدی این نیروگاهها به کشورهای همسایه در کنار تضمین برق مصرفی داخل بود و البته در بیشتر قراردادهایی که با این سرمایهگذاران و در قالب قراردادهای تبدیل انرژی بسته شد به سرمایهگذاران اجازه داده میشد تا بخشی از برق تولیدی خود را به غیر از توانیر و بخش دولتی بفروشند، ولی هرگز به آنها این اجازه داده نشد تا خود رأسا نسبت به صادرات بخشی از تولید خود به کشورهای همجوار اقدام کنند و عملا انحصار صادرات برق تنها در دست دولت باقی ماند و انگیزههای بخش خصوصی را برای حضور پررنگتر در این حوزه به شدت کاهش داد و از آنجا که در برنامه پنجم توسعه عملا دولت از سرمایهگذاری در این حوزه منع شده بود روند احداث نیروگاههای جدید و مدرن بسیار کندتر از گذشته شد بهگونهای که دولت یازدهم در اولین سال کاری خود با موجی از بیبرقیها روبهرو است که مسوولان را بر آن داشته است تا جهت پایداری شبکه برق کشور و ممانعت از قطع برق شهروندان، برق صنایع را سهمیهبندی کنند که خود عامل مهمی در کاهش تولید ناخالص داخلی و افت شدید نرخ رشد اقتصادی کشور خواهد شد و تاثیر مستقیم آن بر افزایش نرخ بیکاری بر هیچ کس پنهان نیست.
آنچه بهعنوان راهحل عبور از این بحران میتوان پیشنهاد کرد:
۱- پررنگتر کردن حضور سندیکای تولیدکنندگان برق در تصمیمات مهم و استراتژیک در صنعت برق.
۲- پرداخت بدهیهای گذشته سرمایهگذاران تا بتوانند پروژههای جدید را آغاز کنند.
۳- افزایش قیمت برق خریداریشده از نیروگاهها جهت توجیهپذیر کردن این پروژهها برای تامین قطعات یدکی موردنیاز.
۴- تسهیل در فرآیند مراجعه به صندوق ذخیره ارزی و کمک در تامین ارز این پروژهها.
۵- اجازه دادن به بخش خصوصی برای صادرات مستقیم بخشی از برق تولیدی خود به کشورهای همسایه.
۶- ایجاد سندیکای بانکها برای حمایت از صنعت برق.
۷- سرمایهگذاری هوشمند در صنایع ساخت و بازسازی قطعات.
۸- واگذاری نیروگاههای دولتی به بخش خصوصی که تجربه موفق و کافی را در این صنعت دارد و کاهش تصدی بخش دولتی در نیروگاهها به زیر ۲۰ درصد.
کارشناس ارشد صنعت برق
ارسال نظر