محمدرضا فرهادی‌پور ۱- ویژگی اصلی و بارز فاز اول سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها وجود یک تضاد در نام‌گذاری آن بوده و هست. این سیاست مدعی بود که هدفمند است! اما نبود. هدف آن ۷۷میلیون نفر بودند که همه جمعیت کشور را دربرمی‌گرفت و درواقع همه اعضای جامعه به شکل یکسان هدف آن بودند. میزان بهره‌مندی آحاد مردم از منابع یارانه‌ای دولت برابر بود و گویی اصلا هدفی در کار نبود و هیچ تفاوتی میان افراد برای دریافت یارانه‌ها وجود نداشت. ۲- پشتوانه فکری سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها این است که پول را از ثروتمند به فقیر منتقل کنیم؛ به نحوی که شادی فقرا بیش از ناشادی ثروتمندان افزایش یابد. این کار را خیلی ساده می‌توان سناریوی رابین‌هودی بازتوزیع درآمد نامید. درواقع، این سیاست با توزیع منابع ناشی از عملکرد اقتصاد بازار مشکل دارد و معتقد به دخالت دولت در اقتصاد به منظور بازتوزیع عادلانه‌تر درآمد است؛ اما فاز اول هدفمندسازی یارانه‌ها چنین کاری نمی‌کرد و تمایزی میان فقرا و ثروتمندان قائل نبود. ۳- ملاک پرداخت یارانه باید چه باشد؟ فاز اول هدفمندسازی یارانه‌ها هیچ معیاری برای پرداخت یارانه نداشت. درواقع، تنها معیار آن برای دریافت پول از دولت، ایرانی بودن و داشتن یک حساب بانکی بود. با وجود این دو پیش‌شرط، نباید توقع داشت که کسی خود را از دریافت یارانه محروم کند؛ اما در فاز دوم قرار است یارانه فقط به گروه‌های خاصی پرداخت شود، اما ملاک پرداخت یارانه باید چه باشد؟ یک سقف درآمدی مشخص؟ سکونت در یک منطقه خاص؟ شهری یا روستایی بودن؟ مالک یا مستاجر بودن؟ چند اتاق داشتن؟ آب لوله‌کشی داشتن یا نداشتن؟ برق داشتن یا نداشتن؟ و غیره. بدون مشخص کردن معیار پرداخت یارانه، دولت هیچ اقدام مثبتی در فاز هدفمندسازی یارانه‌ها از پیش نخواهد برد. ۴- شاید برخی از معیارهای فوق برای بعضی خوانندگان عجیب به‌نظر برسد: مثلا داشتن یا نداشتن توالت و آب لوله‌کشی و دسترسی به برق، داشتن یا نداشتن درمانگاه بهداشتی و مواردی از این دست، اما واقعیت این است که اینها مشکلاتی هستند که مردم در مناطق مختلف کشور با آنها دست به گریبانند و باید مشخص شود آیا هدف از پرداخت یارانه رفع برخی از این مشکلات است یا چیزی دیگر؟ ۵- تعهد و وظایف دریافت‌کننده یارانه چه باید باشد؟ در فاز اول هدفمندسازی یارانه‌ها هیچ یک از دریافت‌کنندگان یارانه مسوولیت و پاسخگویی مشخصی در قبال دریافت آن نداشتند. در واقع، دولت در خانه هر کسی را به ساده‌ترین شکل ممکن می‌زند و به او پول می‌دهد. کیست که نگیرد! اما اقتصاد ضرب‌المثل مهم و معناداری دارد: ناهار مجانی در اقتصاد وجود ندارد.

در فاز دوم هدفمندی دولت باید مشخص کند هدف از پرداخت یارانه به فقرا چیست؟ بهبود وضعیت آموزش؟ وضعیت غذا و میزان ویتامین‌ها و پروتئین‌های مصرفی خانوارها؟ بهبود وضعیت بهداشت؟ و غیره. خانوار هم باید در این موارد پاسخگو باشد. مثلا حضور بچه‌های هر خانوار فقیر در مدرسه مرتبا چک شود.

۶- تعیین بازه زمانی برای به‌روز‌رسانی پرداخت یارانه. اگر معیار پرداخت یارانه تعداد اعضای خانوار باشد، باید یک شرط مهم در این زمینه وجود داشته باشد. مثلا وقتی خانوار برای دریافت یارانه ثبت‌نام می‌کند نباید بتواند تعداد اعضای خانوار را حداقل تا چند سال به‌روز کند! زیرا در این صورت خانوار انگیزه دارد تا مدام بر تعداد اعضای خانوار بیفزاید.

۷- بررسی اثربخشی و کارآیی سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها. هنوز مشخص نیست که پرداخت یارانه‌ها در فاز اول چه تاثیری روی زندگی خانوارهای ایرانی داشته است؟ آیا رفاه اقتصادی دریافت‌کنندگان یارانه بهبود یافته است؟ آیا وضعیت آموزش، بهداشت و سلامت یا غذای مصرفی آنها بهتر شده است؟ یکی از ایرادات اصلی فاز اول هدفمندسازی یارانه‌ها این بود که هیچ گروه تحقیقاتی برای بررسی نتایج این سیاست از ابتدا وجود نداشت که وضعیت خانوارها را قبل و بعد از اجرای فاز اول بررسی کند. دولت باید در فاز دوم هدفمندسازی یارانه‌ها به این موضوع بپردازد: از ابتدا قراردادهایی با اقتصاددانان مستقل و کارشناسان بین‌المللی برای بررسی کارآیی و اثربخشی سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها تنظیم کند و این نتایج مرتبا بررسی شوند. مثلا هنوز از فاز اول هدفمندسازی یارانه‌ها مشخص نیست که آیا خانوارها از دادن یارانه‌ها به مردان راضی‌اند؟ اگر نه آیا نباید یارانه به زنان داده شود؟ آیا یارانه باید به دختران و پسران مدرسه‌ای یکسان تعلق گیرد؟ آیا خانوار حاضر شده ما به ازای دریافت یارانه، دیگر بچه‌اش را به سرکار نفرستد و در عوض او را به مدرسه بفرستد؟

۸- اگر پاسخ مشخصی برای سوالات فوق وجود نداشته باشد و دولت تکلیف خود را از این سیاست‌گذاری مشخص نکند، می‌توان پیش‌بینی کرد که فاز دوم سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها فقط در بخش افزایش قیمت حامل‌های انرژی موفق باشد و نه در بخش هدفمندسازی یارانه و تغییر در وضعیت آموزش، بهداشت، سلامت و تغذیه فقرا.