در باب پول و تورم و مسکن
۱ - چه بسیار در داستانها خواندهایم و در فیلمها دیدهایم که مردمان قدیم چگونه پولهای رایج زمان خود را که به صورت مسکوک بوده است، در انبانها میگذاشتند و برای سالهای متوالی در کنج دالانی یا زیرخاکی پنهان میکردند تا بهوقتش آنها را خرج کنند
پویا جبل عاملی
۱ - چه بسیار در داستانها خواندهایم و در فیلمها دیدهایم که مردمان قدیم چگونه پولهای رایج زمان خود را که به صورت مسکوک بوده است، در انبانها میگذاشتند و برای سالهای متوالی در کنج دالانی یا زیرخاکی پنهان میکردند تا بهوقتش آنها را خرج کنند فارغ از اینکه مثلا در ایران قدیم جایی چون بانک نبوده تا مردم پول خود را پسانداز کنند. عامل پراهمیتتر دیگری نیز وجود داشته که آنان بدون هیچ بیمی از کاهش ارزش نقدینگی خویش، مسکوکات خویش را برای مدت طویلی ذخیره کنند و آن فقدان تورمهای افسارگسیخته بوده است. اما چرا گزارشهای تاریخی از تورمهای افسارگسیخته در دنیای قدیم ناچیز است؟ چه عاملی وجود داشته است که امروز از بین رفته است و تورم را به مسالهای حاد برای دنیای امروز مبدل کرده است؟
علت بیش از هر چیز ارزش ذاتی پول بوده است. پولهای گذشتگان به صورت مسکوکات طلا، نقره و غیره ارزش ذاتی داشتهاند، نه چون حال که پنج هزار تومانی به واسطه تعهد بانک مرکزی پنج هزار تومان ارزش دارد.
ذاتی بودن ارزش پول باعث آن بود تا دولتها بالعکس امروز، نتوانند خودسرانه تولید پول کنند و در نتیجه اقتصادهای خود را در رونقهای کاذب و تورمی بغلتانند. به همین دلیل نیز میبینیم که پادشاهان ظالم تاریخ، ظلم خویش را با مالیاتهای فزاینده نشان داده اند که اگر میتوانستند با تولید پول بیشتر خزانه خود را پر میکردند و هر آنچه برای دربار خویش میخواستند، بهدست میآوردند و از آن سو تورم را بر مردمان خویش روا میداشتند و این همان پدیده مالیات تورمی است که میتوان مدعی بود در بین دولتهای امروز طرفدار بسیار دارد.
چه اگر حاکمان گذشته توانایی ایجاد مالیات تورمی را داشتند دیگر اینچنین مورد نفرت تاریخ نبودند و مردمان دورانشان بدین وضوح نمیفهمیدند که حاکمانشان از آنان به طور غیرمستقیم مالیات میگیرد.
البته نباید از یاد برد که با در دست داشتن معادن فلزاتی که مسکوکات با آن زده میشد، حاکمان باز میتوانستند پول تولید کنند اما بیتردید این معادن با علم ناچیز آدمیان انگشت شمار بوده و قادر نبوده تا خواستههای درباریان تاریخ را برآورده کند، هر چند مواردی را میتوان در غرب نام برد که دولت با ضرب مسکوکات قادر شده است از مالیات تورمی بهره برد. لیک با وجود این موارد چند، حکومتها برای وصول به خواستههای خویش نیازمند معادن بودند و امروز به هیچ معدنی نیاز نیست و رشد نقدینگی به هر میزان میتواند اشتهای خیر و ناخیر حکومتها را خاموش کند.
۲ - اجدادمان بدون هیچ دغدغهای کیسههای خود را در دل دیوار پنهان میکردند اما در زمانه ما پولی که ارزش ذاتی ندارد و پس از سقوط نظام بر تن پشتوانه طلای خود را از دست داده است چون یخی در حرارت تورم هر ثانیه در حال ذوب شدن است و ایرانیان این را خوب دانند و به همین دلیل لحظهای نمیخواهند که پول در جیب خود گذارند چه برسد به آنکه آن را پنهان کنند.
اقتصادی که تنشهای متعدد فرصتهای سرمایهگذاری را از آن سلب کرده است و نااطمینانی غیرقابل محاسبه، هسته مرکزی تمامی فعالیتهای اقتصادی و تولیدی آن شده است توانایی جذب پولهای داغ مردم را ندارد و وقتی آینده نرخ بهره در بازارهای قانونی ایجاد انگیزهای برای جذب پول را نمیکند تنها سقف مطمئن برای این نقدینگی که میتواند ارزش پول را حفظ کند چه جایی است به جز زمین و مسکن؟
این بورس بازی عدهای معلوم الحال نیست، این تنها واکنش عقلانی برای کسانی است که پول دارند و خواهان حفظ ارزش آن هستند. آنان در این اقتصاد چه کار دیگر میتوانند کنند؟ چگونه میتوانند بدون کمترین هزینه پول خود را پسانداز کنند؟ مسکن امروز حکم همان انبانی را دارد که قرنها حافظ دارایی ایرانیان بوده است.
۳ - دولت محترم نباید دچار اشتباه شود و فکر کند وضعیت فعلی مسکن بهدلیل کم کاری وی در بخش مسکن است. مشکل بیش از همه در بخشهای دیگر است و بنابراین اگر میخواهیم وضعیت بیش از این وخیم تر نشود باید زمینه را برای جذب نقدینگی که خود دولت ایجاد کرده است، مساعد کنیم. این تنها کاری است که میتوان برای بخش مسکن انجام داد.
شاید برای فوریترین کار برای آنکه هم جلو تورمی که نشان داده است در حال رشد است و هم برای درمان بخش مسکن بتوان عرضه اوراق مشارکت با افزایش نرخ بهرهای چهار پنج درصد در دستور کار قرار گیرد. این کار حتی منافی نظر ریاست جمهوری برای کاهش نرخ بهره بانکها نیست و اگر آن را نمیتوان افزایش داد با این یک میتوان به جنگ نقدینگی رفت.
فراموش نکنیم که رشد منفی قیمت مسکن ابدا عملی نیست، پس در بهترین حالت ثبات آن است تا با افزایش نسبی قیمت کالاهای دیگر طی زمان قیمت نسبی (واقعی) مسکن متعادل شود. پس باید به بازارهای دیگر (به خصوص بازارهای پول و سرمایه) رونق بخشیم و تمامی سایه دهشت آور نااطمینانی را به روشنی اطمینانی بیشتر بزداییم تا همگان صاحب سرپناه شوند نه آنکه سر نقدینگی بیشتر را با انواع وامهای دولتی و ارزان به این بازار باز کنیم و باز وا بمانیم که چرا معضل مسکن حل نمیشود.
ارسال نظر