علی سرزعیم

چند سالی است که مساله خودروهای فرسوده مطرح می‌شود و همه از لزوم برنامه‌ریزی برای جایگزین کردن آن سخن می‌گویند. بیش از هر چیز آلودگی ناشی از این خودروها انگیزه لازم را برای جلوگیری از آنها ایجاد کرده و پس از مصرف بالای بنزین موجب شده تا در مورد حل این مشکل یک نوع وفاق در سطح سیاست‌گذاری ایجاد شود. نفس شکل گیری این وفاق در سطح تصمیم‌گیری ارزشمند است، اما لازم است

با نگاهی اقتصادی به مساله در مورد چگونگی حل آن بازاندیشی کنیم.

امروزه راه‌حل‌هایی که برای حل مشکل خودروهای فرسوده عنوان می‌شود، عمدتا شامل جلوگیری از تردد، الزام به جایگزینی خودروهای فرسوده با خودروهای جدید، اعطای تسهیلات به دارندگان خودروهای فرسوده در جهت ایجاد انگیزه برای جایگزین کردن آنها و مالیات بستن بر خودروهای فرسوده می‌شود. این راه‌حل‌ها چنان مفروض دانسته می‌شود که کسی در مورد صحت آنها چندان مناقشه‌ای نمی‌کند.

برای اینکه اشکال این راه‌حل‌ها مشخص شود، کافی است به‌این مساله توجه شود که چرا در کشورهای دیگر مساله خودروهای فرسوده وجود ندارد؟ البته به‌این سوال می‌توان پاسخ‌های فرعی نیز داد. مثلا گفت که قیمت خودرو در کشورهای دیگر بسیار پایین است، به همین دلیل افراد به راحتی خودروهای قدیمی خود را با خودروهای جدید تعویض می‌کنند. این پاسخ اگرچه به ظاهر جذاب و عقل پسند است، اما مساله اصلی را نادیده می‌گیرد.

تحلیل درست خودروهای فرسوده منوط به نگاه از چشم مصرف‌کننده ‌این خودرو است. چرا دارندگان این قبیل خودروها تداوم استفاده از آنها را انتخاب می‌کنند؟ پاسخ این است که نفع این کار از هزینه آن بیشتر است. نفعی که دارندگان چنین خودروهایی می‌برند، حمل‌و‌نقل شخصی، درآمد ناشی از مسافرکشی و بارکشی خواهد بود اما هزینه‌ این کار به دو قسمت می‌شود. بخشی از هزینه آن ناشی از پول بنزین و تعمیرات آن است اما بخش دیگر ایجاد آلودگی است که زیان آن را کل جامعه و از جمله خود دارنده خودرو متحمل می‌شود. از آنجا که تمیزی هوا نقش یک کالای عمومی را دارد طبیعی است که انسان‌ها انگیزه اقتصادی کافی برای صیانت از آن را نداشته باشند و توجهی به آلوده کردن هوا نداشته باشند. لذا تنها هزینه‌ای که دارنده خودروهای فرسوده متوجه خود می‌بیند هزینه بنزین و تعمیرات خودروست. از دید دارنده خودرو تا وقتی که منافع استفاده از خودرو بیشتر از این هزینه باشد، او به استفاده از آن ادامه خواهد داد.

از این تحلیل ساده راه‌حل سیاست‌گذاری نیز مشخص می‌شود. اگر می‌خواهید دارنده خودرو بدون هرگونه مداخله دولت خود به صورت اتوماتیک استفاده از خودروی فرسوده را کنار بگذارد باید هزینه استفاده از آن برایش بیش از منفعت گردد. اهرمی که در اختیار سیاست‌گذار است تا بتواند با استفاده از آن سمت هزینه را برای دارنده خودرو فرسوده بالا ببرد، قیمت بنزین است که دولت به درستی می‌تواند با افزایش آن به‌ این مقصود دست یابد. دولت‌ها محق هستند تا با بالا بردن قیمت بنزین و حتی مالیات بستن بر آن، هزینه استفاده از خودرو را برای دارندگان خودرو افزایش دهند. حال هر کس که بنزین بیشتری مصرف کند هزینه مالی بیشتری پرداخت خواهد کرد. به‌این ترتیب بدون هرگونه مداخله دولت مقصود حاصل خواهد شد. نمونه آشکار این مساله وضعیت خودروهای آمریکایی در بازار ایران است. اگرچه‌این خودروها رفاه زیادی را نصیب سرنشین می‌کنند اما قیمت بسیار پایینی دارند چرا که مصرف بالای سوخت در آنها تقاضا را برای آن کاهش داده و قیمت آن را پایین آورده است. لذا استفاده از آنها بدون هرگونه مداخله دولت در ایران بی‌رونق مانده است.

با توضیح یاد شده دلیل شکل گیری مشکل خودروهای فرسوده مشخص می‌شود. پایین نگه داشتن قیمت بنزین نه تنها مشکل افزایش مصرف و آلودگی را موجب شده بلکه استفاده از خودروهای غیربهینه را اقتصادی کرده است و تا وقتی که‌این مشکل یعنی قیمت بنزین حل نشود، مساله خودروهای فرسوده خود بخود حل نخواهد شد. علت اینکه سیاست‌گذاران به راه‌حل‌هایی چون اعطای تسهیلات و ممانعت از تردد آنها روی آورده‌اند این است که دولت‌ها تا کنون حاضر به استفاده از راه‌حل اصلی یعنی اصلاح قیمت بنزین نشده‌اند. از این رو این راه‌حل‌ها به عنوان گزینه دوم (second best) در دستور کار قرار گرفته است.