سایه بیاعتمادی به اقتصاد آمریکا
ارزش دلار بار دیگر کاهش یافت. اگرچه پس از قطع ارتباط دلار و طلا در سه دهه پیش، ارزش دلار نسبت به ارزهای دیگر همواره رو به نزول بود.
پویا جبلعاملی
ارزش دلار بار دیگر کاهش یافت. اگرچه پس از قطع ارتباط دلار و طلا در سه دهه پیش، ارزش دلار نسبت به ارزهای دیگر همواره رو به نزول بود. و تنها در زمان دولت ریگان به میزان قابل توجهی این کاهش جبران شد، در چند روز گذشته دلار بار دیگر قدرت خود را از دست داد.
در حالی که نسبت دلار به پوند در پایان هفته پیش (جمعه) به رقمی رسید که در ۱۴سال گذشته کمسابقه بود و هر یک پوند قریب دو دلار مبادله شد، نسبت دلار به یورو نیز در دو سال گذشته کمسابقه توصیف شده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند از کاهش ارزش دلار، تنها ایالات متحده نفع خواهد برد و از این طریق خواهد توانست کسری تجاری خود را بهبود بخشد. این سخن مرتبط با این واقعیت علمی است که هر چه ارزش دلار در بازار جهانی پایین آید، کالاهای آمریکایی ارزانتر و کالاهای خارجی در بازار داخلی آمریکا گرانتر میشود و به این شکل صادرات آمریکا بیشتر و واردات آن کاهش مییابد و در نتیجه حساب جاری ایالاتمتحده که در اغلب زمانها منفی است، بیشتر به سمت صفر میل میکند.از سوی دیگر امپراتوری دلار باعث آن است که دولت ایالات متحده بتواند کسری بودجه خود را با چاپ دلار بهبود بخشد و همین امر خود میتواند باعث کاهش ارزش دلار شود. در حقیقت با قطع رابطه دلار و طلا بزرگترین ابزار پولی به دست دولت ایالات متحده افتاد تا بتواند بیش از پیش با رکود داخلی خود مبارزه کند و بدون دغدغه از تنزل ذخایر طلای خود، اقدام به عرضه بیشتر دلار کند.
تنها در دهه ۱۹۸۰ بود که با وجود اقتصاد تورمی، بانک مرکزی ایالات متحده اقدام به افزایش نرخ بهره نمود و در نتیجه حساب سرمایه خود را بیش از پیش مثبت کرد و با سرازیر شدن سرمایههای خارجی باعث شد ارزش دلار افزون گردد.توجه به این واقعیت میتواند مخاطب را به تحلیل عکس نیز نزدیک سازد. اگر دوره رونق اقتصادی باعث افزایش ارزش دلار میشود بیتردید، دوره کاهش رشد اقتصاد ایالات متحده نسبت به سایر اقتصادهای قدرتمند نیز میتواند توجیهی باشد برای کاهش ارزش دلار در جهان. معلولهای یک وضعیت اقتصادی میتوانند به عنوان علتهایی برای به وجود آمدن وضعیت مخالف در اقتصاد تعبیر شوند و اصولا به خاطر همین پدیده میمون است که اقتصاددانان لیبرال معتقدند نباید در اقتصاد دخالت کرد و اقتصاد خود به خود به حال تعادل برمیگردد. از این پدیده مثالهای زیادی میتوان آورد، مثلا وقتی تقاضا در یک سطح قیمتی برای یک کالا زیاد میشود موجب میشود عرضه در نقطه مقابل آن افزایش یابد و تعادل در یک قیمت دیگر حاصل شود.در همین حال کارشناسی که پایین آمدن ارزش دلار را به عنوان علتی برای وضعیت بهتر برای اقتصاد آمریکا تحلیل میکند، فراموش میکند که این پدیده را ابتدا باید به شکل یک معلول تحلیل نماید. مساله در اینجا آن نیست که کاهش ارزش دلار باعث چه حالتی میشود، بلکه مساله آن است که چه امری باعث کاهش ارزش دلار شده است.اگر بر مساله دوم توجه شود، این پاسخ میتواند مطرح شود که گویی رشد اقتصاد ایالات متحده وضعیتی رکودی را نشان میدهد و این امر میتواند به قضیه عکس آنچه در دهه ۱۹۸۰ اتفاق افتاد اشاره کند و این میتواند برای اقتصاد ایالات متحده زیانآور باشد، زیرا این اشاره و تحلیل جز به کاهش اطمینان به اقتصاد ایالات متحده، دامن نمیزند.در واقع اگر چه این پدیده باعث میشود که تلنگری به بخش تولیدی آمریکا زده شود و ایالات متحده بتواند صادرات پررونقتری را داشته باشد، اما از سوی دیگر این کاهش به معنای رکود مزمنی است که امروز در بخش مسکن ایالاتمتحده نمایان است و این میتواند موجبات عدماطمینان به اقتصاد آمریکا را فراهم آورد و این امر آنچنان مورد پسند آمریکاییها نخواهد بود.اما فراموش نکنیم که اقتصاد ایالات متحده آنچنان بزرگ است که اگر در وضعیت وخیمی قرار گیرد، تمام اقتصاد جهانی را با خود به پرتگاه خواهد کشاند و از همینرو است که مقامات سازمانهای جهانی از دولت آمریکا خواستهاند برای رونق در بخش مسکن خود، که میتواند اقتصاد آمریکا را به رکود کشاند، کاری انجام دهد.به این شکل ایالاتمتحده بیش از این خواهان آن نیست تا اطمینان از اقتصادش رخت بربندد، زیرا این به معنای کاهش قدرت امپراتوری دلار خواهد بود، امری که آمریکا سخت از آن گریزان است.
ارسال نظر