ضرورت عقلانیسازی طرح اخراج کارگران خارجی
این سوال که تاثیر حضور کارگران مهاجر و به طور مشخص مهاجران غیرقانونی روی اقتصاد ملی یک کشور چیست و سیاست یک کشور در قبال آنچه باید باشد، از جمله سوالات مورد علاقه اقتصاددانان و سیاستمداران است.
حامد قدوسی
این سوال که تاثیر حضور کارگران مهاجر و به طور مشخص مهاجران غیرقانونی روی اقتصاد ملی یک کشور چیست و سیاست یک کشور در قبال آنچه باید باشد، از جمله سوالات مورد علاقه اقتصاددانان و سیاستمداران است. بسیاری از کشورهای اروپایی و نیز ایالات متحده آمریکا به طور جدی با این مساله مواجه هستند و احزاب سیاسی در این کشورها بسته به پایگاه اجتماعی و اقتصادی خود سیاستهای متفاوتی را در قبال ورود کارگران خارجی اتخاذ میکنند. این سیاستها تابعی از تاثیری است که حضور نیروی کار خارجی بر روی بخشهای مختلف اقتصاد برجای میگذارد و لذا منافع رای دهندگان را متناسب با این اثرات دچار تحول میکند.
اهمیت مساله بررسی مطالعات و مقالههای مربوط به این موضوع نشان میدهد که هنوز نمیتوان تاثیرات نیروی کار خارجی را به طور دقیق پیشبینی کرد و مطالعات مختلف تخمینهای نسبتا متفاوتی از این تاثیرات ارائه کردهاند.
برخی مطالعات افزایش رفاه شهروندان محلی در اثر مهاجرت نیروی کار خارجی و برخی دیگر کاهش آن را نتیجه گرفتهاند. با این همه بسیاری از مطالعات نتایج مشترکی مبتنی بر اصول پایه علم اقتصاد را مورد تایید قرار میدهند که میتواند در شرایط مختلف اقتصادی مورد استناد قرار گیرد.
مهمترین زاویهای که میتوان تاثیرات نیروی کار خارجی را بررسی کرد، بحث عرضه نیروی کار در اقتصاد است. میدانیم که در فرآیند تولید نیروی کار و سرمایه مکمل یکدیگر به حساب میآیند و لذا هر قدر میزان عرضه نیروی کار بیشتر باشد بر بهرهوری نهایی سرمایه افزوده خواهد شد. از این زاویه افزایش حجم نیروی کار خارجی از طریق ارتقای بهرهوری سرمایه باعث رشد درآمد آن بخش از شهروندان کشور میزبان که صاحب سرمایههای خرد و کلان هستند، خواهد شد. از طرف دیگر افزایش عرضه نیروی کار باعث کاهش دستمزدها و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده محصولات و خدماتی میشود که نیروی کار خارجی در آن حضور دارد. مشاهدات عینی در کشورهای اروپایی حاکی از این است که بخشهای مهمی از اقتصاد این کشورها مثل رستورانها، هتلداری، ساختمان و فروشگاههای زنجیرهای عمدتا بر پایه حضور نیروی کار خارجی امکان فعالیت دارد و خروج نیروی کار خارجی باعث افزایش شدید قیمتها در این بخش میشود. نمونه عینی این موضوع در ایران در بخش ساختمان قابل مشاهده است. حضور نیروی کار افغان در بخش ساختمان ایران که به علتهای مختلف با دستمزد پایینتر و بهرهوری بالاتری نسبت به نیروی کار ایرانی فعالیت میکند هزینه تمام شده محصولات این بخش را به طور مشخصی پایین آورده است. مضاف بر اینکه همانند کشورهای دیگر بخشی از کارهای سخت در صنعت ساختمان به طور انحصاری توسط نیروی کار مهاجر انجام میشود و در صورت خروج این نیروی کار از کشور ممکن است نیروی کار داخلی تمایلی به حضور در این نوع فعالیتها نداشته باشد. فعالان صنعت ساختمان احتمالا دورههای کم یابی نیروی کار در این بخش را به علت خروج ناگهانی نیروی کار ماهر افغان از کشور به دنبال برقراری آرامش در افغانستان به خاطر میآورند.
البته حضور نیروی کار خارجی همیشه با تاثیرات مثبت همراه نیست. با توجه به اینکه مهاجر غیرقانونی معمولا مشاغل غیرتخصصی را اشغال میکند، حضور آنها باعث افزایش عرضه در بخش غیرماهر بازار کار میشود. افزایش عرضه در این بخش بازار کار خود به خود به کاهش دستمزد و (یا افزایش بیکاری در صورت چسبندگی یا انعطافناپذیری بازار) منجر خواهد شد که این موضوع روی رفاه جویندگان کار در این بخش از بازار تاثیر منفی برجای میگذارد. اقتصاد آنها متفقالقول هستند که قشری از جامعه میزبان که فاقد آموزش و مهارت هستند بزرگترین بازندگان حضور نیروی کار خارجی در یک کشور هستند. مخالفتهای احساسی با حضور پناهندگان افغان در ایران از همین زاویه قابل درک و فهم است.
اگر به سوال اول مقاله بازگردیم، میبینیم که همانند هر مساله اقتصادی دیگری دو وجه مثبت و منفی حضور نیروی کار خارجی باعث پیچیده شدن مساله سیاستگذاری میشود و نمیتوان به راحتی نسبت به تحمل یا اخراج این افراد نظر داد. اولین الزامی که این پیچیدگی به سیاست گذار تحمیل میکند لزوم رجوع به پژوهشهای قابل اعتماد در حوزه بازار کار برای دسته بندی شکل فعالیتهای مهاجران و تاثیرات آنها بر بخشهای مختلف اقتصاد است که متاسفانه به نظر نمیرسد در ایران چندان جدی گرفته شده باشد.
واقعیت این است که نیروی کار افغان در ایران یک قشر همگن نیست و طیفی از کارگران ساده تا افراد ماهر در بخشهای مختلف ساختمان و صنعت را تشکیل میدهد. حتی اگر از مساله تفاوت بهرهوری صرف نظر کنیم و فرض کنیم کارگران ساده افغان به راحتی قابل جایگزینی با نیروی کار ایرانی است چنین فرضی را در مورد نیروی کار متخصص افغان به سختی میتوان پذیرفت. لذا تدوین و اجرای یک سیاست یکسان برای تمامی این نیروی کار و خصوصا اجرای خشن و بدون ظرافت آن منجر به هدر دادن هزینههایی خواهد شد که کشور در این بیست و پنج ساله برای پذیرایی از مهاجرین افغان متحمل شده است. بخش ماهر این نیروی کار در این مدت سرمایه انسانی کسب کرده است که تولید مجدد آن در نیروی کار ایرانی نیازمند صرف زمان و هزینه قابل توجهی است و در دوره گذر ممکن است تاثیرات منفی قابلتوجهی در یک بخش کلیدی مثل صنعت ساختمان که از پیش رانههای مهم اقتصاد ایران به شمار میآید، برجای بگذارد. این تاثیرات ممکن است هم به شکل افزایش هزینه مستقیم اجرای پروژههای ساختمانی و عمرانی (که هم اکنون نیز به نسبت درآمد سرانه ایرانیان بسیار بالا است) و هم به شکل طولانی شده دوره اجرای این پروژهها (که نهایتا خود را در قیمت تمام شده متجلی خواهد کرد) بروز نماید. توصیه میشود تا دیر نشده نسبت به دستهبندی مشاغلی که توسط نیروی کار افغان انجام میشود اقدام نموده و سپس متناسب با عرضه و تقاضای نیروی کار داخلی در آن مشاغل و میزان تاثیرگذاری خروجی نیروی کار مهاجر آن بخش بر سایر بخشهای اقتصادی سیاستهای مناسب ساماندهی بازار کار را اجرا نمایند.
ارسال نظر