مهدی نصرتی

برای سالیان متمادی وضعیت مسافرکشی در شهرهای بزرگ مصداقی نسبتا عملی از مفهوم «رقابت کامل» بود. منظور از رقابت کامل به طور خلاصه وضعیتی است که تولید‌کننده و مصرف‌کننده از قدرت بازار برای تاثیرگذاری بر قیمت یک کالا یا خدمت برخوردار نیستند، اطلاعات بازار در اختیار همگان است، عوامل تولید آزادانه در دسترس هستند و ورود آزادانه به این بازار و خروج از آن به راحتی ممکن است.

به نظر می‌رسد با شرایط جدید در نحوه عرضه بنزین تغییراتی را در ساختار این بازار شاهد باشیم. بازار حمل‌ونقل شهری را برحسب ویژگی‌های مسیرهای متفاوت می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم: مسیرهایی که ورود و خروج به آنها آزاد است (خودروهای غیرخطی) و مسیرهایی که ورود به آنها هزینه زیادی دارد یا ورود ممکن نیست (خودروهای خطی). از طرفی سهمیه‌بندی و گران شدن بنزین از دو طریق می‌تواند بر کرایه‌ها تاثیر بگذارد:

اول افزایش تقاضای استفاده از خودروهای مسافرکش به دلیل کاهش استفاده مردم از خودروی شخصی و دوم فشار هزینه ناشی از سهمیه‌بندی بنزین و در نتیجه کاهش عرضه خودروهای مسافرکش.

تاثیر افزایش تقاضا بر افزایش قیمت کرایه‌ها را نمی‌توان قطعی تلقی کرد زیرا در بسیاری مسیرها ظرفیت‌های خالی وجود دارد. این ظرفیت‌های خالی به دو شکل نمود پیدا می‌کند: مسافرکش‌هایی که با کمتر از ظرفیت خود در حال تردد هستند و یا خودروهایی که در صفی طولانی منتظر رسیدن نوبت خود هستند. از نظر اقتصادی می‌توان منحنی عرضه را در این مسیرها افقی فرض کرد که با افزایش تقاضا، قیمت کرایه‌ها افزایش زیادی پیدا نمی‌کند.

در مورد تاثیر افزایش هزینه‌ها از آنجایی که برای تاکسی‌ها و مسافرکش‌های ثبت‌شده مقدار مناسبی سهمیه بنزین (یا گاز) در نظر گرفته شده است، لذا برای این دسته از خودروها افزایش هزینه معنایی ندارد و نمی‌تواند بهانه‌ای برای افزایش قیمت شود.

اما در مورد مسافرکش‌های فاقد سهمیه مازاد، داستان متفاوت است. این خودروها در یک بازار رقابتی فعالیت می‌کنند. یکی از ویژگی‌های بازار رقابت کامل این است که سود بنگاه‌ها در کمترین میزان خود است و درآمد فعالان این بازار تنها برابر با هزینه فرصت سرمایه و وقت صرف شده است و سود مازادی وجود ندارد.

اگر این خودروها زیر ظرفیت کار کنند، با توجه به افزایش مسافر، هزینه نهایی برای آنها صفر و ادامه فعالیت در قیمت‌های فعلی برای آنها ممکن خواهد بود. به عبارت دیگر هرچند قیمت سوخت افزایش یافته است اما همزمان بهره‌وری عوامل تولید افزایش یافته زیرا به دلیل افزایش مسافر، هر راننده و خودرو در واحد زمان تعداد بیشتری مسافر را جابه‌جا می‌کنند. اما اگر این خودروها در حال حاضر با ظرفیت کامل فعالیت می‌کنند، افزایش هزینه ناشی از سهمیه‌بندی بنزین به معنی سود منفی برای آنها خواهد بود لذا قیمت‌ها در این بخش‌ها افزایش خواهد یافت.

مساله‌ای که در مورد مسیرهای غیرخطی وجود دارد، مساله اطلاعات نامتقارن است زیرا به دلیل شوکی که ایجاد می‌شود تعادل‌های قیمتی موجود به هم می‌خورد، به طوری که مسافر قبل از سوار شدن نمی‌داند راننده چه کرایه‌ای را از او طلب خواهد کرد و از طرفی راننده هم نمی‌داند که مسافر تا چه حد سرسخت خواهد بود. بنابراین از این نظر بازار رقابت کامل تا حدی خدشه دار می‌شود.

در مورد مسیرهای خطی (و برخوردار از سهمیه مازاد بنزین) عدم وجود وسیله جایگزین یا عدم امکان ورود به بازار، باعث می‌شود عرضه‌کنندگان از قدرت بازار برخوردار شوند و امکان افزایش قیمت برای آنها مهیا شود.

لذا هرچند قیمت‌گذاری دولتی بر کالا و خدمات، معمولا نامناسب تشخیص داده می‌شود اما فراموش نکنیم این موضوع مربوط به شرایط رقابتی است که در آن امکان افزایش عرضه و کاهش قیمت‌ها وجود دارد. در شرایطی که تاکسی‌ها و مسافرکش‌ها از شرایط شبه انحصاری (سهمیه اضافی بنزین ارزان) برخوردارند، سیاست‌های قیمت‌گذاری بر کرایه‌ها باید با جدیت دنبال شود. هرچند قیمت‌گذاری نامعقول نیز ممکن است موجب این آفت شود که فروش بنزین در بازار سیاه نسبت به حمل مسافر باصرفه‌تر شود!