دکتر نیکو گلریز

می‌گویند درزمان جاهلیت، مردی، بتی از خرما درست کرده بود و آن را می‌پرستید. روزی از سر گرسنگی قسمتی از خرما را کند و خورد و این کار تکرار شد. او از یک سو مایل نبود بت خود را از دست بدهد و از سوی دیگر قضیه گرسنگی بود و خرمای خوشمزه. ضرب‌المثل مشهور «فلانی هم خدا را می‌خواهد و هم خرما را» از همین قصه ریشه گرفته و اشاره به «دشواری انتخاب» دارد. در علم اقتصاد هم جمله مشهور «ناهار رایگان وجود ندارد» اشاره به این مفهوم دارد که تحصیل هر نفعی مستلزم پرداخت تاوان و یا مابه ازایی است. این نکته را همه دانشجویان علم اقتصاد در نخستین درس‌های خود فرامی‌گیرند. قصه پر غصه اصلاح بهای بنزین در ایران یادآور همین ضرب‌المثل است. اصلاح بهای بنزین بدون آن که جامعه ما متحمل مشقات و زحماتی شود، میسر نیست.

اول) شاخص‌ترین اقتصاددان مجلس شورای اسلامی هفته گذشته طی مقاله‌ای، ضمن مخالفت با افزایش پیشنهادی بهای بنزین توسط کمیسیون تلفیق، اظهار داشته‌اند که « بار سال‌ها ضعف و ندانم‌کاری نباید یک‌باره بر سر مردم خراب شود». این نکته درستی است و اتفاقا بر پایه همین استدلال بود که دولت گذشته به اصلاح تدریجی بهای بنزین اقدام کرده بود. همه کسانی که جریان‌های اقتصادی کشور را دنبال می‌کنند، به نیکی به یاد دارند که مجلس هفتم در نخستین اقدام خود به تثبیت بهای ۹ قلم کالا و خدمت و ازجمله حامل‌های انرژی مبادرت کرد و همه انتقادها، توصیه‌ها و تذکرات مشفقانه را ناشنیده گرفت. هم ایشان در مقاله اخیر اعتراف کرده‌اند که «ادامه وضع موجود به هیچ وجه درست نیست.

نه عقل می‌پذیرد و نه شرع». این هم گزاره درستی است. دو سال پیش نیز درست بود و اکنون نیز درست است.

ادامه فروش بنزین ارزان درگذشته نیز خبط بزرگی بوده و اکنون نیز خبط بزرگ‌‌تری است. در توصیه گزینه بهتر اما ایشان به انتخابی دست می‌زنند که تحت آن، تصمیم‌گیران به مسیری هدایت می‌شوند که در علم اقتصاد آن را «تغافل عقلایی» Rational Ignorance می‌نامند.

تغافل عقلائی در مقابل رفتار انتخاب عقلائی Rational Choice بحث مفصلی در علم اقتصاد است.

تغافل عقلائی اشاره دارد به وضعیتی که در آن «هزینه اطلاع و آگاهی» به منظور انتخاب گزینه بهتر، به روشنی بیش از منافعی است که از آن تصمیم عقلائی می‌توان انتظار داشت.

فروشندگان کالاها با پیچیده کردن انتخاب از تغافل عقلائی استفاده زیادی می‌کنند.

مثلا اگر تفاوت ارزش میان دو کالای مرغوب و نامرغوب کمتر از هزینه تحقیق برای تشخیص تفاوت بین این دو کالا باشد، در آن صورت مصرف‌کننده عقلائی می‌بیند که از میان آن دو کالا، یکی را که سهل‌تر در دسترس است انتخاب کند.

در این حالت، به نفع تولیدکننده کالای نامرغوب است که مشخصات کالا، نحوه عرضه و بسته‌بندی آن را چنان متعدد و متنوع کند که خریدار احساس کند اتخاذ تصمیم آگاهانه به زحمت و دردسرش نمی ارزد.

تغافل عقلائی را شما در امور سیاسی هم می‌بینید. مثلا افزایش تعداد مسائلی که شخص باید در مورد کاندیداهای مختلف بداند تا بتواند به یک انتخاب عقلایی دست بزند، باعث می‌شود که افراد به نامزد مورد نظر حزب رای بدهند بدون این که لازم باشد شخصا برای بررسی صلاحیت کاندیداهای گوناگون متحمل زحمت شوند.

دوم) روش پیشنهادی مشارالیه برای حل معضل بنزین، که عینا از مقاله مذکور نقل می‌شود این است که: «برای ۲ تا ۳ سال به مقداری واردات بنزین تن دهیم. و روزانه معادل ۶۰میلیون لیتر بنزین توزیع کنیم. (در برابر ۷۴میلیون لیتر فعلی) با این مقدار بنزین، تمامی وسایل نقلیه، مصرف تقریبا معمول خویش را دریافت می‌کنند.

در این صورت واردات نصف می‌شود و اگر هر سال ۲۰ تومان اضافه کنیم از یارانه تقریبا ۲۵درصد کاسته می‌شود و به همین ترتیب از بی‌عدالتی دور می‌شویم» اکنون باید دید که حاصل این روش چیست؟

اولا به دلیل کاهش توزیع بنزین، سهمیه‌بندی آن اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و در این صورت بروز پدیده دو قیمتی در این کالا امری بدیهی است.

گذشته از این، هزینه‌های سهمیه بندی و فسادی که در اعمال هرگونه کنترل مصرف بوجود خواهدآمد، سنگین و غیرقابل اجتناب است. و بالاخره، افزایش ۲۰ تومان در هر سال چگونه می‌تواند یارانه هر لیتر بنزین که در حال حاضر حدود ۴۵۰ تومان است را معادل ۲۵درصد کاهش دهد.

در این طرح، مشکل اختصاص مبلغ ۳۳۸۰میلیارد تومان از ذخایر کشور به واردات بنزین و گازوئیل برای سال آینده، مشکل قاچاق فرآورده‌های نفتی و دشواری‌های زیست محیطی ناشی از مصرف بی‌رویه بنزین کماکان به قوت خود باقی است.

اینها همه نکاتی است که به پیچیده کردن انتخاب منتهی می‌شود و تصمیم‌گیران را در مسیر تغافل قرار می‌دهد. تغافلی که نتیجه‌اش انتخاب آسان‌ترین راه و سهل‌الوصول‌ترین اسلوب است.

اظهارات اخیر سخنگوی دولت در‌خصوص «مخالفت دولت با هرگونه افزایش بهای بنزین در سال آینده» در همین راستا قابل ارزیابی است.

حمایت دولت از سهمیه‌بندی چیزی جز گران شدن بهای بنزین معنا نمی‌شود.

در این صورت، اگرچه مصرف‌کننده بهای بیشتری می‌پردازد، ولی ملامت افزایش قیمت کمتر متوجه دولت و بیشتر شامل حال عوامل واسطه و غیره خواهد بود.

در این جا نیز پیچیدگی امر، تصمیم‌گیری آگاهانه را برای مصرف‌کننده دشوار می‌کند به طوری که با تغافلی عقلائی به ساده‌ترین روشی که در آن نفع خود را لحاظ شده می‌بیند، گرایش نشان می‌دهد وبا گزینه‌های دیگر مخالفت می‌ورزد.

سوم) تداوم تثبیت بهای بنزین (و از آن مهمتر گازوئیل) و افزایش سالانه ۲۰ تومان به قیمت آن، هیچ گرهی را نخواهد گشود.

کشش تقاضای بنزین در مقابل تغییرات اندک قیمت (۲۰ تومان در هر لیتر) صفر و یا ناچیز است و لذا، مصرف آن مهار نخواهد شد.

تثبیت قیمت بنزین در دو سال اخیر باعث شده است که «قیمت نسبی» آن در قیاس با سایر کالاها که علی‌الدوام در حال افزایش قیمت بوده‌اند، ارزان شود.

به همین دلیل، اولین افزایش آن باید چنان باشد که بتواند تقاضا را تا حدودی مهارکند.

عوامل غیرقیمتی که در مقاله فوق‌الذکر به آنها اشاره و تاکید فراوان شده، تاثیری بطئی، نامحسوس و بلندمدت دارند.

صدمات وارده از این معضل چنان سنگین و طاقت‌فرساست که حل آن توسط عوامل غیرقیمتی شبیه آن است که خواسته باشیم، سرطان پیشرفته را با قرص آسپیرین معالجه کنیم.