تناقض در گفتار برنانکه؟
برنانکه در سنا بار دیگر بر این امر تاکید کرده است که کاهش نرخ بیکاری ایالات متحده سرعت ناچیزی دارد و در عین حال بدون آنکه نقشه مشخصی برای سیاستهای انبساطی ارائه دهد، بر آمادگی فدرال رزرو برای کمک به وضع موجود تاکید کرد.
پویا جبلعاملی
برنانکه در سنا بار دیگر بر این امر تاکید کرده است که کاهش نرخ بیکاری ایالات متحده سرعت ناچیزی دارد و در عین حال بدون آنکه نقشه مشخصی برای سیاستهای انبساطی ارائه دهد، بر آمادگی فدرال رزرو برای کمک به وضع موجود تاکید کرد. جالب اینجاست که وی در همین سخنرانی خواستار آن شد تا هر چه سریعتر اختلافات در مورد راههای رسیدن به کسری بودجه مرتفع شود. نگاه دووجهی وی به سیاستهای پولی و مالی بسیار جالب توجه است. وی در عین حال که روند بهبود اقتصاد آمریکا را کم قدرت میبیند برای گریز از این وضعیت، از آمادگی فدرال رزرو برای انجام سیاستهای انبساطی پولی سخن میگوید، اما در عین حال خواستار کاهش کسری بودجه است که به تعبیری میتوان آن را سیاست مالی انقباضی توصیف کرد. آیا این رویکرد متناقض نیست؟ زیرا اگر از نظر وی باید برای تسریع بهبود اقتصادی کاری کرد وی نباید آن چنان دغدغهای برای کاهش سریع کسری بودجه داشته باشد.
پاسخ اما، در رویکردهای اقتصادی برنانکه نهفته است. برنانکه را میتوان یک پولگرا دانست. وی تحت تاثیر فریدمن و مکتب پول گرایی است که در آن به جای استفاده از سیاستهای مالی برای جلوگیری از رکود و تثبیت اقتصادی از سیاستهای پولی برای ثباتسازی اقتصاد استفاده میشود و این اعتقاد در این مکتب وجود دارد که سیاستهای مالی از طریق کسری بودجه نه یک راهحل برای رکود و بهبود است که در نهایت میتواند موجب بیثباتی بیشتر اقتصاد شود. مکتب پولی بر آن است که شاید بتوان با افزایش عرضه پول در دوره رکود، مردم را ترغیب به مصرف و سرمایهگذاری بیشتر کرد و این خود منجر به بهبود وضعیت اقتصادی شود، اما این تغییر از درون مکانیسم بازار خود نمایی میکند، در حالی که راهحل کینزی سیاست مالی انبساطی، بر مخارج بیشتر دولت تاکید دارد و این به معنای افزایش حجم و مداخله دولت در اقتصاد است و با روح اقتصاد بازار که مبتنی بر رقابت و نوآوری است، همخوانی ندارد.
البته این مساله صحیح است که افزایش نقدینگی خود مداخله نهاد حکومت در بازار پول است، لیکن این مداخله به مراتب برای اقتصاد آزاد کم خطرتر از سیاستهای مالی انبساطی از طریق کسری بودجه است. این امری است که گویی بیشتر اقتصادهای توسعه یافته نیز به آن رسیدهاند و نقطه تمرکز سیاستهای تثبیتی را در گرو عملکردهای بانکهای مرکزی جستوجو میکنند. با این وجود نباید فراموش کنیم که این تنها راهحلی برای اقتصادهای پیشرفته با تورمهای ناچیز است و سیاستهای انبساط پولی برای کشورهایی که با تنگناهای عرضه مواجهند و تورمهای افسار گسیخته دارند، ناکار آمد خواهد بود.
ارسال نظر