چهل‌سالگی بورس تهران جشنی در سکوت

دکتر سید احمد میرمطهری

فعالیت بورس تهران در نیمه بهمن‌ماه ۱۳۴۶ با انجام معاملات روی سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی (بانک صنعت و معدن فعلی) آغاز شد. شاید کمتر سازمان و نهادی را بتوان یافت که مثل سازمان بورس اوراق بهادار ایران، مطالعه، تاسیس و راه‌اندازی آن از نظر زمانی این‌قدر به طول کشید. نخستین بار در سال ۱۳۱۵ دو نفر کارشناس بلژیکی تحقیقات و مطالعات خود را در این زمینه شروع کردند؛ اما جنگ جهانی دوم همه‌چیز را متوقف کرد تا این که ۱۸ سال بعد، در سال ۱۳۳۳ اتاق بازرگانی عهده دار این مهم شد و در نهایت در سال ۱۳۴۳ لایحه بورس و اوراق بهادار به مجلس ارائه و اواخر سال ۱۳۴۵ به تصویب نهایی رسید و به‌روایتی در ساعت ۱۱ روز ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۴۷، بورس و اوراق بهادار رسما کار خود را آغاز کرد و زاده شد.

اندیشه تاسیس بورس و اوراق بهادار در زمانی مطرح شد که اقتصاد ایران تازه نخستین گام‌های مدرنیزاسیون اقتصادی را برداشته بود و تولید بر مصرف فزونی نداشت، جمعیت شهری اندک و تعداد روستاییان زیاد و سوادآموزی، آموزش و مهارت‌های فردی سطح ناچیزی داشت، فعالیت‌های صنعتی نیز قابل توجه نبود.

هرچند قانون مدنی که ستون فقرات مقررات قانونی بود و برخی قوانین برگرفته از کشورهای اروپایی نظیر قانون تجارت، زمینه‌های رشد و نمو فعالیت شرکت‌های سهامی عام و نهایتا بورس را ممکن می‌ساخت؛ اما از همان ابتدا کاستی‌های قانونی موجود برای فعالیت بازار نوپای اوراق بهادار مشهود بود.

در نخستین نشست شورای بورس در تاریخ دوشنبه هفدهم بهمن‌ماه ۱۳۴۵، دکتر عدل طباطبایی در انتقاد از قانون تجارت عنوان کرد: «به نظر اینجانب لازم است مساله نظارت بر شرکت‌ها دقیقا مورد بررسی قرار گیرد و تدابیر جدیدی در قانون تجارت پیش‌بینی شود که برای پیشرفت کار بورس موثر باشد». با این حال و به رغم همه کاستی‌های قانونی که وجود داشت و وجود دارد، اگر منصفانه قضاوت کنیم، می‌بینیم که به‌رغم شرایط اقتصادی، مقررات پیش‌بینی شده در قانون مصوب سال ۱۳۴۶ تا ۳۸ سال بعد؛ یعنی سال ۱۳۸۴ (زمان تصویب قانون جدید) همچنان از توان بالقوه بسیاری برخوردار بود که نادیده ماند و از امکانات موجود در قانون یادشده به طور کامل بهره‌برداری نشد. هرچند متاسفانه نخستین قانون بورس، لااقل در زمینه استقلال بازار سرمایه از بازار پول، دچار نقصانی ساختاری بود.

این رسم تاریخ است که هر روز یک «نو» جانشین کهنه شود. ۲۰۰ سال پیش در پایان قرن ۱۸ و آغاز قرن ۱۹ به قول «لستر تارو» نویسنده معروف «انقلاب صنعتی به دوران ۸۰۰۰ ساله‌ای که طی آن کشاورزی منشا ایجاد ثروت بود، پایان داد» و ماشین بخار که نیرویی عظیم‌تر از نیروی حیوان و انسان بود، اختراع شد و در اختیار بشریت قرار گرفت. همه رویاهایی که «لئوناردو داوینچی» از عملکرد ابزارهای مکانیکی در ذهن و روی کاغذ داشت، با اختراع ماشین بخار تبدیل به واقعیت شد. بهره‌برداری از برق، شتاب‌یافتن توسعه فعالیت‌های صنعتی و نهایتا تشکیل شرکت‌های سهامی عام و به تبع آن ضرورت تامین منابع مالی برای این بنگاه‌ها و کشف قیمت سهام بنگاه‌ها، طی قرن بعد و در نهایت شدت‌گیری فرآیند جهانی‌شدن در دهه‌های اخیر، مهم‌ترین زمینه‌های توسعه شتابان بورس‌های اوراق بهادار در جهان است.

بورس ما نیز برای زایش، حیات، فترت و نوزایی‌اش دلایل خاص خود را داشت و دارد؛ اگرچه اتکای اقتصاد کشور به درآمد نفت و شرایط نخستین سال‌های پس از انقلاب، برای دوره‌هایی بورس را ابتر نگاه داشت.

معروف است که انسان وقتی به مرز ۴۰ سالگی می‌رسد، از لحاظ بلوغ فکری در اوج است. شاید این تمثیل از آن رو است که در این سن آدمی با همه‌جانبه‌نگری و تجربه‌ای بیشتر تصمیم گرفته و عمل می‌کند. سازمان‌ها هم از این قاعده مستثنا نیستند؛ آنها نیز به بلوغ سازمانی می‌رسند. اما اگر در طی حیات، مراقبت کافی از خود به عمل نیاورند و نتوانند ارگانیسمی پویا بیافرینند که قابلیت اصلاح و تکامل داشته باشد، به زوال می‌گرایند. قبول کنیم، هیچ سازمانی نیست که همه وظایف خود را به‌کمال انجام دهد و می‌بینیم که گاه با قدرت و گاه با ضعف، طی طریق می‌کنند؛ اما مهم‌تر این است که آیا سازمان به طور کلی با مقتضیات زمان سازگار است یا خیر؟ بدون تردید سازمان‌هایی موفق بوده‌اند که مشکلات خود را سازگار با مقتضیات زمان، حل کرده‌اند. به یاد داشته باشیم که سازمان‌ها نیز مثل آدمیان همواره در معرض قضاوت وجدان بیدار جامعه هستند.

بورس کشور ما در ۴۰ سالگی، دیگر نباید «نوپا» نامیده شود. فراز و نشیبی که طی کرده و رونق و رکودی که دیده است، دیگر زمانی برای آزمون و خطا برجای نمی‌گذارد. بورس به عنوان نماد بازار سرمایه کشور، باید خود را مهیای پذیرش سهم بزرگ‌تری از اقتصاد ملی کند. سازمانی که سال‌ها بیگانه و ناشناس ماند، امروز جایگاه بسیار مهمی در اقتصاد ایران برای خود باز کرده است. به خاطر دارم هفت سال قبل در اظهارنظری گفتم که سرنوشت اقتصاد ایران از مسیر بورس می‌گذرد و امروز اجرای اصل ۴۴ و خصوصی‌سازی تاییدی بر نقش ویژه بورس در این تغییر ساختار بزرگ است. سکوت در سالگرد تولد سازمانی که به قولی چند میلیون سهامدار، صدها شرکت پذیرفته‌شده و ده‌ها کارگزاری با آن سروکار دارند، به‌نوعی جفا است. به هر تقدیر، این سالروز بر همه سهامداران شرکت‌های سهامی عام، مدیران و کارکنان این شرکت‌ها، تمام کارگزاران بورس و مدیران و کارکنان این نهاد و دیگر ارکان بازار سرمایه خجسته باد.