محمدصادق الحسینی

فرصت اندکی تا انتخابات ریاست‌جمهوری دهم باقی است، اما کماکان هیچ برنامه مشخص و مدونی از سوی هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی ارائه نشده است. همچنین به غیر از یک مورد، عملا هیچ شعار مشخص و پیام سرراستی از سوی نامزدها به مخاطبان و رای‌دهندگان ارسال نشده است. فارغ از اینکه ریشه‌ها و دلایل ایجاد چنین وضعیتی چیست و چگونه می‌توان این تعادل نامطلوب را تغییر داد، در این مختصر تنها قصد بر آن است که سوالات و سرفصل‌های مشخصی را که هر نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری باید برای آن نه برنامه‌ای دقیق و منسجم (که هنوز راه بسیاری تا رسیدن به بلوغ ارائه برنامه داریم) بلکه دست کم، پاسخی روشن، مشخص و بدون ابهام داشته باشد، فهرست نماییم. چرا که پس از برگزاری ۹ دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و پراکندن شعارهای کلی و مشابه نامزدها در زمینه اقتصاد (و البته با برنامه‌های اجرا شده متفاوت پس از پیروزی در انتخابات!) به نظر می‌رسد زمان آن رسیده‌است که جهت‌گیری مشخص هر نامزد انتخاباتی و همچنین پاسخ‌های صریح وی را در مورد مباحث انتخاباتی بشنویم.

قبل از آن می‌بایست خاطرنشان ساخت که در تمام انتخابات‌ها در تمام دنیا، اقتصاد و معضلات و مشکلات اقتصادی یکی از مهم‌ترین محورهای پیروزی نامزدها است. اما تنها در شرایطی که کشورها گرفتار مشکلات عدیده اقتصادی باشند، معیشت مردم با تنگنا روبه‌رو باشد و به‌طور خلاصه کشور در سراشیبی رکود باشد، اقتصاد به مهم‌ترین و اثرگذارترین جنبه هر انتخاباتی تبدیل می‌شود. انتخابات ریاست‌جمهوری دهم نیز از این امر مستثنا نیست و پس از سه انتخاباتی که دغدغه‌های اقتصادی کمتر (با شدت‌های مختلف در هر یک از انتخابات‌ها) در کانون توجه مردم قرار داشت، به نظر می‌رسد پیروز این انتخابات کسی خواهد بود که در کنار سایر ویژگی‌های لازم، بتواند در زمینه رفع مشکلات عدیده اقتصادی که‌گریبان‌گیر کشور است، اعتماد مردم را کسب نماید.

از این روی پاسخ به این سوال‌ها بیش از پیش برای نامزدها مهم می‌نماید.

با این مقدمه و بیان حساسیت این مباحث در انتخابات پیش رو به سوالات مشخصی که هر نامزد انتخاباتی باید پاسخی دقیق، مشخص و متقن برای آن داشته باشد، می‌پردازیم:

۱ - بخش پولی اقتصاد: مهم‌ترین متغیر و نرخی که در بخش پولی وجود دارد و دستخوش سیاست‌های ناصحیح در این دولت و حتی دولت پیشین بوده، نرخ سود بانکی است. نرخ سود بانکی همانا پاداش پس‌انداز کردن پول در بانک و قرض دادن آن در جهت گردش هرچه بیشتر چرخه‌های تولیدی و خدماتی کشور است. هم‌اکنون هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در این زمینه نه در میان اقتصاددانان خارج از کشور و نه در میان اقتصاددانان مطرح داخل کشور وجود ندارد که نرخ سود بانکی حداقل می‌بایست از نرخ تورم در هر اقتصادی بالاتر باشد. در غیر این صورت بخش پولی اقتصاد عملا از کار می‌افتد یا تامین سرمایه شرکت‌ها با مشکل مواجه می‌شود و یا با افزایش حجم نقدینگی، تورم به شدت افزایش می‌یابد. نامزدهای انتخابات باید در این خصوص به صورت صریح پاسخ دهند که آیا طرفدار افزایش نرخ سود بانکی هستند؟ این نرخ را چند درصد بالاتر از تورم تعدیل خواهند کرد؟ همچنین با توجه به سال‌های سال برقراری سیاست‌های پولی انبساطی، سیاست‌های پولی کاندیدای ریاست‌جمهوری در ۴ سال تصدی‌گری خود چگونه خواهد بود؟ همچنین در همین زمینه می‌توان برنامه کاندیداها را در خصوص بورس و بازار سرمایه هم جویا شد.

۲ - بودجه: با توجه به اینکه درآمدهای ارزی حاصل از نفت در سال ۸۸ نسبت به سال پیشین از حدود۱۰۰‌میلیارد دلار به حدود ۵۰‌میلیارد دلار رسیده است و با عنایت به اینکه احتمالا بخش بزرگی از بودجه ۱۰۰‌هزار‌ میلیارد تومانی سال آینده در ۴ -۵ ماه اول خرج خواهد شد، برنامه کاندیداها برای کاهش هزینه‌های دولتی چیست و چگونه، به چه میزان و به چه نسبتی از هزینه‌های جاری و عمرانی خواهند کاست؟ و چگونه با این بحران کنار خواهند آمد؟

۳ - سیاست‌های مالی: سیاست‌های مالی بیش از هر چیز دیگر خود را در قالب مالیات‌ها و یارانه‌ها نشان می‌دهند:

الف) مالیات: آیا نامزدها تصور می‌کنند نرخ‌های مالیاتی در ایران کم یا زیاد است؟ چگونه می‌خواهند درآمدهای مالیاتی را افزایش دهند (چرا که افزایش درآمدهای مالیاتی تنها از طریق افزایش نرخ‌های مالیاتی اعمال نمی‌شود، در برخی موارد کاهش نرخ مالیات به افزایش درآمد مالیاتی می‌انجامد)، طرحشان در زمینه مالیات بر ارزش افزوده و چگونگی اجرایی کردن آن چیست؟

ب) یارانه‌ها: آیا نامزدهای انتخابات قبول دارند که حجم یارانه‌ها در اقتصاد ایران بسیار بالا است؟ آیا برنامه‌ای برای کاهش حجم یارانه‌ها در دست دارند؟ خصوصا برنامه نامزدها برای یارانه‌های انرژی و قیمت حامل‌های انرژی چگونه است؟ آیا معتقد به این هستند که قیمت انرژی در ایران باید افزایش یابد؟ یا اینکه هنوز هم در آن تصورات واهی دهه‌های گذشته به سر می‌برند که اولا مزیت نسبی تولید ما انرژی ارزان است! ثانیا این تولیدات ما است که باید به سمتی هدایت شوند که کمتر انرژی مصرف کنند! (مثلا ماشین‌هایی بسازیم که کمتر بنزین مصرف کنند!) از سوی دیگر چگونه افکار عمومی را آماده پذیرش افزایش قیمت‌ حامل‌های انرژی خواهند کرد؟

۴ - سیاست‌های ارزی: یکی دیگر از چالش‌های بزرگ کشور در امسال و سال‌های آینده، چالش ارزی است. خصوصا اینکه سیاست ناصواب تثبیت نرخ ارز که از ۱۳۷۸ و حدود ۱۰ سال است که مدام در صدر سیاست‌های ارزی ما قرار داشته، سبب شده تا علاوه‌بر صدمه خوردن تولیدات داخلی و بخش‌های صادراتی، عملا توانایی تثبیت نرخ فعلی را کم‌کم از دست بدهیم. خصوصا این که با کاهش یافتن قیمت نفت به کسری تجاری دچار خواهیم شد. بنابراین باید پرسید که آیا کاندیداها با افزایش نرخ ارز موافقند و تا چند درصد؟ اگر نه، چرا و آیا این به معنای حفظ سیاست‌های پوپولیستی تثبیت نرخ ارز نیست؟!

۵ - خصوصی‌سازی و اصل ۴۴: فارغ از بحث‌های کلیشه‌ای و کلی، رویکرد صریح نامزدها در باب بخش خصوصی، نحوه خصوصی‌سازی، طرح‌های مردمی کردن اقتصاد و سهام عدالت و همانند آن چیست؟ چه راهکارهایی برای ورود سرمایه‌ها به کشور و قوی‌تر شدن بخش خصوصی اندیشیده‌اند؟ خصوصی‌سازی اولویت چندم آنان در برنامه‌های اقتصادی‌شان است؟ آیا هنوز اما و اگرهایی برای خصوصی‌سازی دارند؟!

۶ - سرمایه‌گذاری خارجی: یکی از مهم‌ترین مباحث سال‌های آینده، بحث سرمایه‌گذاری خارجی خواهد بود. خصوصا هنگامی که کشور از مشکلات ناشی از بیکاری، کسری تجاری، کسری بودجه و... رنج می‌برد. بنابراین باید گفت که سیاست دقیق کاندیداها برای بازگرداندن ایرانیان خارج از کشور و سرمایه‌های آنان، سرمایه‌هایی که از کشور فرار کرده‌اند و مهم‌تر از همه حضور شرکت‌های چندملیتی و حضور سرمایه‌داران بین‌المللی در داخل کشور چیست؟ شاید باید به لایه‌های پیشین رفت و پرسید که آیا کاندیداها، هنوز تصورات چپ‌گونه‌ای را که این سرمایه‌ها و این شرکت‌ها را بازوهای امپریالیسم جهانی می‌دانند، در سر می‌پرورانند‌؟!

۷ - تعامل با دنیا: هرچند شاید این بیشتر به حوزه سیاست خارجی مربوط باشد، اما به واقع یکی از متغیرهای مهم در اقتصاد هر کشوری است و جهت‌گیری صحیح در این زمینه می‌تواند کشوری را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهد و بالعکس، جهت‌گیری ناصحیح می‌تواند اقتصاد کشوری را نابود سازد. بنابراین اولا برنامه تعامل ایشان با تمامی کشورها، خصوصا کشورهای دارای اقتصاد و تاثیر گذار در عرصه بین‌المللی چیست؟ ثانیا نظر ایشان در خصوص نهادهای بین‌المللی خصوصا سازمان تجارت جهانی و پیوستن ایران به این سازمان چیست؟ و چه کارهای مشخصی برای تسریع پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی انجام خواهند داد؟ چرا که نظرات کلی در خصوص این که باید با دنیا ارتباط بهتری داشته باشیم و از این دست، به هیچ وجه کافی و وافی به مقصود نیست.

۸ - حجم دولت، قوانین و مقررات و آزاد‌سازی‌ها: هرچند طی چهار سال نمی‌توان انتظار داشت تا تغییرات بزرگی در این زمینه صورت پذیرد، اما می‌توان انتظار داشت که کاندیداها رویکرد مشخصی در این زمینه داشته باشند. در همین راستا چگونه می‌خواهند حجم دولت را کاهش دهند؟ چگونه می‌خواهند موانع دولتی و قوانین و مقررات دست و پاگیر دولتی خصوصا در زمینه تولید، صدور مجوزها و علی‌الخصوص قانون کار ضد تولید کشور را اصلاح کنند؟ آیا با اقتصاددانان مطرح کشور موافقند که بیش از ۵۰‌درصد قوانین و مقرراتی که وجود دارد، زاید هستند و باید برنامه‌ای برای کاهش این قوانین و مقررات داشت؟

۹ - نفت: و بالاخره شاه بیت اقتصاد ایران، که البته فراتر از توان یک دولت چهارساله است اما گرایش‌های کاندیداها در این زمینه می‌تواند برنامه و رویکرد آنها را در آینده روشن سازد. برنامه مشخص کاندیداها طی دوران تصدی‌گری برای جدا شدن و حداقل کاهش اقتصاد کشور از نفت و جدا کردن نفت از بودجه دولت چیست؟ چگونه می‌خواهند آن را اجرایی کرده و افکار عمومی را در این زمینه قانع سازند؟

۱۰ - با توجه به اینکه حتی المقدور سعی بر آن بود که پرسش‌هایی مطرح شوند که پاسخ‌های دقیق و کمی را بطلبند، ولی به هر حال در برخی موارد پاسخ‌ها کلی و مبهم خواهد بود. برای برطرف کردن این ابهامات و روشن کردن موضع دقیق کاندیداها در زمینه اقتصاد به عنوان آخرین سوال می‌توان پرسید که کاندیداها خود یا مشاوران اقتصادی خود را به کدام یک از جریان‌های علم اقتصاد نزدیک‌تر می‌بینند؟ آیا خود را به جریان اصلی علم اقتصاد نزدیک می‌دانند؟ آیا از سیاست‌های کینزین در اقتصاد دفاع می‌کنند یا تمایلاتشان به سمت عدم دخالت دولت و اقتصاددانان اتریشی است؟ آیا در کابینه خود از اقتصاددانان جریان اصلی کشور استفاده خواهند کرد یا از اقتصاددانان به اصطلاح نهادگرای ایرانی؟ آیا کاندیداها هنوز به الگوی بی‌جواب راه سوم معتقدند؟! یا پذیرفته اند که باید از تجارب مشخص بین‌المللی بهره برد و راه سومی وجود ندارد؟!

پانوشت دنیای اقتصاد:

در همین راستا روزنامه دنیای اقتصاد، به جهت شفافیت هر چه بیشتر مواضع اقتصادی در انتخابات آتی، آمادگی کامل خود را جهت برگزار نشست‌ها، کنفرانس‌های علمی و همچنین دریافت و چاپ پاسخ‌های کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام می‌دارد.