سنگینی تحملناپذیر یک نامه
نامه سوم اقتصاددانان موسوم به نهادگرایان ایرانی، در حالی دیروز منتشر شد که همانند نامه پیشین این عده، سر و صدای رسانهای حولوحوش آن ایجاد نشده و بسیار عادی نموده است.
سیدصادق مجاهدی
نامه سوم اقتصاددانان موسوم به نهادگرایان ایرانی، در حالی دیروز منتشر شد که همانند نامه پیشین این عده، سر و صدای رسانهای حولوحوش آن ایجاد نشده و بسیار عادی نموده است. این نامه در حالی صادر میشود که امضای ۶۰ مدرس اقتصاد در دانشگاهها را در پی خود دارد، چهرههایی که محوریت آنها را اعضای هیات علمی دانشگاه علامه تشکیل میدهند. هر چند که در میان امضاکنندگان، چهرههای بسیاری حذف شده و چهرههای جدیدی اضافه شدهاند، اما همچنان چارچوب امضاکنندگان نامه، همان چارچوب پیشین است و بنابراین میتوان این نامه را تلاشی در ادامه نامههای قبلی این عده ارزیابی کرد.
برای ریشهیابی و بهدست دادن نگرشی صحیح از صدور چنین نامههایی، سعی خواهد شد تا نمونه وطنی با نمونهای از همین گونه واکنش (نامهنگاری از سوی اقتصاددانان به سیاستمداران) در جامعهای توسعه یافته (جامعه آمریکا) که از قضا در همین ماه گذشته اتفاق افتاده است، مقایسه شود.
ماه گذشته و در پی بحران مالی در آمریکا و پس از آن که وزیر خزانه داری(هنری پاولسون) با ارائه طرحی اقدام به ترسیم نظر و عمل احتمالی دولت در زمینه بحران نمود و پس از ارائه لایحهای از جانب دولت آمریکا به کنگره به منظور مقابله با بحران مالی، دویست و پنجاه اقتصاددان آمریکایی اقدام به صدور نامهای کوتاه (در حدود نیم صفحه، یا۳۰۰ کلمه!) نمودند که در این نامه با استدلالات مشخصی، طرح دولت نقد شده و از کنگره به صورت مشخص و کارکردی خواسته شده بود که به این طرح رای ندهند و با تامل بیشتری در صدد مقابله با بحران برآیند.
حال اگر به نامه دیروز اقتصاددانان ایرانی بازگردیم، با نامهای ۵۳ صفحهای مواجه میشویم که اولا؛ دلیل صدور آن در این شرایط مشخص نیست. یعنی معلوم نیست که به چه علت این نامه دیروز صادر شده و مثلا هفته گذشته یا چند هفته گذشته صادر نگردیده است.
یا اصلا چرا این نامه در چند ماه گذشته منتشر نشده است؟ به عبارت صحیح تر، چه اتفاق خاصی در این چند هفته افتاده است که اقتصاددانان به فکر صدور نامهای افتادهاند؟ آیا دولت کار مشخصی انجام داده یا قرار است انجام دهد که این اقتصاددانان به صورت مشخص با آن مخالفند؟ آیا بحران مشخصی قرار است به وقوع بپیوندد که اقتصاددانان نسبت به آن هشدار دادهاند؟ آیا این نامه ارتباط مشخصی به نامه پیشین دارد و باید در این زمان معین انتشار مییافته است؟ متاسفانه پاسخ به سوالات پیشین همگی منفی است. به این معنا که اقتصاددانان نه نسبت به عمل خاص و مشخصی هشدار دادهاند، نه نسبت به بحران مشخصی اذهان را هدایت کردهاند و نه اقدام تجویزی خاص و مشخصی داشتهاند. این اولین تفاوت این نامه وطنی با نسخه غربی آن است. تفاوتی که نشان از عملگرایی، حساسیت به موقع و هوشیاری تحسین بر انگیز اقتصاددانان آمریکایی دارد، چیزهایی که در میان جامعه اقتصاددانان امضاکننده نامه به هیچ وجه مشاهده نمیشود.ثانیا؛ هنگامی که به محتوای نامه نظر میافکنید، با انبوهی از مطالب تکراری که هم در نامه پیشین این اقتصاددانان عزیز و هم در کتابها و مقالات بسیاری مورد تاکید قرار گرفته است، مواجه میشوید. مطالبی که به علت بیتوجهیهای مکرر دولت به آنها آنقدر تکرار شدهاند که بعضا معنای اصلی خود را هم از دست دادهاند! این البته دومین تفاوت بنیادی این دو نامه است. اولی به یک مفهوم مشخص و به نقد یک سیاست مشخص، در فضایی مشخص میپردازد و دومی، به زیادهنویسی و زیادهگویی بسنده میکند و در زیر سنگینی صفحات فراوان خود، خویش را قربانی میکند و بیشک هیچ رییسجمهوری هم آن را نخواهد خواند. به عنوان نکته آخر و برای تذکار آنچه که به بهانه آن به مقایسه کوتاهی از این دو نامه پرداختیم، هرچند به نظر میرسد سنت ارسال نامه از سوی جمعی از اقتصاددانان به اهالی سیاست پدیده میمون و مبارکی است، اما اگر صدور این نامهها با هدف مشخص، در نقد سیاستی مشخص، با تعداد کلمات اندکِ مشخص و در زمان مشخص و مناسبی صورت نپذیرد، باید گفت که نقض غرض است و صرفا سبب از بین رفتن اعتبار جامعه اقتصاددانان و بیمحلی ارباب سیاست به آنها خواهد شد و دانشگاهیان، برج عاج نشینان و کلی بافان بدون برنامه و بیهدفی تصویر میشوند که کاری جز کنار هم قرار دادن یکسری مفاهیم کلی و البته کلیشهای ندارند و حتی نمیتوانند پیشنهاد مشخصی برای خرج کردن نفت در اقتصاد کشور ارائه کنند! بنابراین به نظر میرسد که ضروری است تا قبل از صدور هر نامهای نسبت به سیاست مشخصی که قرار است نامه آن را نقد کند، حوزه مشخصی که نامه قرار است در آن حوزه اثرگذاری معینی داشته باشد و تجویز سیاست مستدلی که قرار است آن نامه آن را توصیه کند، اندیشیده شود و نسبت به آن تامل گردد، تا حداقل سیاستمداران نتوانند اقتصاددانان را بیعمل و ناآگاه به حوزه سیاستگذاری بخوانند، انگیزه آنها را سیاسی بپندارند و نامه آنها را جدی نگیرند.جامعه اقتصاددانان ما راه درازی برای آموختن از جامعه اقتصاددانان مطرح دنیا در پیش دارد.
ارسال نظر