انتظار دریافت مدل انتظارات طرح تحول اقتصادی
سیاستگذاران اقتصادی برای حسن انجام وظایف خود محتاج آن هستند که پیامدها و آثار اجرای تصمیمات و تغییرات سیاستهای خود را برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بدانند.
سیاستگذاران اقتصادی برای حسن انجام وظایف خود محتاج آن هستند که پیامدها و آثار اجرای تصمیمات و تغییرات سیاستهای خود را برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بدانند.
برای مثال، پرسش اساسی در تصمیمگیریهای سیاست پولی آن است که نرخ بهره چقدر باید تغییر کند تا ضمن ثبات قیمتها نرخ رشد اقتصادی کشور ایکس درصد بالا رود. برخلاف دنیای تئوریک، سیاستگذاران باید دنبال عدد و رقم باشند. آنها باید برآوردی کمیاز آثار نسبی اعمال سیاستهای گوناگون در دست داشته باشند. این برآورد بر پایه مدلهای آماری که همبستگی میان متغیرهای اقتصادی را مدلسازی میکنند، بهدست میآید. برای این مهم کارشناسان اقتصادی بانکهای مرکزی با جمع آوری اطلاعات تاریخی (گذشته) و تحلیل آنها برای سوالاتی چون «اگر ما نرخ بهره را از 10درصد به 12درصد بالا بریم، چه مقدار تورم کشور در دو سال آینده کاهش مییابد؟» پاسخ پیدا میکنند.
امروزه برداشتهای ساده از سیاستهای پیچیده پولی، مالی و اقتصادی که موضوع محوری آن را انسانها میسازند، همراه با فقدان درک علمیاز پیامد آنها، میتواند طرحهای اصلاحات اقتصادی را با نتایج ناخواسته مواجهسازد و هزینههای آشکار و پنهان آنها را بر منافعشان فزونی دهد. برای آنکه یک پیشبینی اقتصادی معتبر باشد، باید از دادههایی استفاده شود که مربوط به دورهای از زمان گذشته باشند که در آن دوره، بسته یا مجموعهای منسجم و هماهنگ از سیاستهایی در آنها اعمال شده باشد که اکنون میخواهیم ارزیابی کنیم! اگر چنین نباشد، نتایج کار بهطور جدی ما را گمراه میسازد.
میتوان با اشاره به یک مثال ورزشی نکته اصلی موضوع را شفافتر کرد. البته قبول داریم تمثیل حجت نیست و اگر برای گردش جریان سالم اعتبارات یا پول در کشور، گردش خون را مثال میزنند، باید مواظب اعتبار استدلالها بود. به هرحال فرض کنید در بازیهای فوتبال در المپیک در صورت تساوی دو تیم 5 پنالتی باید زده شود، در صورتی که درهمان بازی فوتبال در سطح قاره ای (آسیایی) با 3 پنالتی تکلیف کار مشخص میشود. در نتیجه، سومین پنالتی برای یک تیم فوتبال در بازیهای آسیایی موقعیتی خاص دارد که با شرایط المپیک قابل مقایسه نیست. احتیاج به گفتن ندارد که اگر کسی میخواهد بهطور درست رفتارها را تحلیل و پیشبینی نماید، نباید از دادههای ضربه سوم تیم در بازیهای آسیایی برای پیشبینی رفتار سومین ضربه تیم در بازیهای المپیک استفاده کند.
در اواسط دهه ۱۹۷۰ اقتصاددان و نوبلیست شهیر «رابرت لوکاس» مشاهده کرد (مشاهده با دیدن فرق دارد) که آنچه در مورد ورزش گفته شد، برای اقتصاد هم صادق است. به همان ترتیب که تغییر قواعد بازی، استراتژی بازیکن را تغییر میدهد، تغییر و اصلاح سیاستهای اقتصادی، کم و کیف تصمیمگیریهای مردم (خانوارها و بنگاهها) را دچار تغییر و تحول میکند. برای مثال، هیچ اقتصادخوان آشنا با متدولوژی علمی که با افتخار مدرک خود را گرفته است از دادههای یک دوره زمانی، وقتی که رژیم نرخ ارز ثابت حاکم بوده برای مدلی که برای توضیح و پیشبینی آثار سیاستهای نرخ بهره قرار است استفاده شود، ولی شرایط نظام نرخ ارز شناور در آن زمان حاکم است، استفاده نمیکند. هیچ ابجد خوانده اقتصاد نباید اطلاعات مربوط به دورهای را که بانک مرکزی رشد پول را هدفگذاری نموده (گویا چند ماه پیش به این هدفگذاری مقامات پولی اشاره کردند ولی دیگر حرفی از آن به میان نیامد) و اجازه میدهد نرخ بهره تغییر کند، برای پیشبینی و برآورد آثار انتقال هدفگذاری نرخ بهره استفاده نماید. همانطور که لوکاس توجه نموده و توجه ما را نیز بیشتر و بهتر متوجه موضوع کرده است، تصمیمات اقتصادی و
مالی مردم بر پایه انتظارات آنها از آینده شکل میگیرد، که از جمله مهمترین آنها پندار، گفتار و کردار سیاستسازان و تصمیمگیران کشور است. هر تغییری که در رفتار سیاستگذاران رخ دهد، انتظارات مردم را تغییر میدهد و لذا رفتار آنها و ارتباط مشاهده شده بین متغیرهای اقتصادی پدیدههایی مثل بیکاری، تورم و سرمایهگذاریها را تغییر میدهد. این ایده در اقتصاد امروز به نام «انتقاد لوکاس» معروف شده است و در روش سیاستگذاری اقتصادی و در ارائه توصیههای سیاستی چه به صورت بسته یا غیر بسته تاثیر عمیق داشته است. حرف لوکاس این است که در سیاستگذاریهای خیر خواهانه برای مردم، عوامل مهم دیگری نیز شرط است. از جمله آنکه در پیشبینی آثار تغییرات و تحولات در سیاستها، سیاستگذاران باید چگونگی تغییرات رفتار اقتصادی مردم را در مواجهه با آن سیاستها لحاظ کنند. لوکاس تاکید فراوان دارد که برای شناخت درست از آثار سیاستهایی که قبلا اعمال شدهاند و دولتها با نیت خیر میخواهند جسورانه آن را اجرا کنند سیاستگذاران باید و باید به تئوریهای اقتصادی که به مدلسازی عکسالعمل مردم به تغییرات محیط پیرامون زندگی آنها در اثراعمال آن سیاستها بر
میگردد، اتکا کنند و از کاربرد درست تئوریها پس از شناخت علمی آنها که دو قدرت توضیحدهندگی و پیشبینی به کاربران آنها میدهد، خود را بی نیاز ندانند. یادم میآید در جلسهای با کار گروه تحولات در نهاد ریاستجمهوری قرار بر این شد که از کم و کیف مدلهای پیشبینی انتظارات مردم برای طرح تحولات، دعوت شدگان را مطلعسازند و حتی پروژههایی تعریف شود. خدا میبیند و شما شاهد باشید که تا حال برگی از مطالعات گفته شده دریافت نشده است. به قول عالی جناب سعدی که به کم گویی و گزیده گویی شهره آفاق است:
مرا دو چشم براه و دوگوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس میرود ایام
به هرحال مدل ارزیابی سیاستها که پیش نیاز ارائه هر سیاست اقتصادی است، قبل از اجرا و تحمل هزینهها معنی پیدا میکند و نوشدارو محسوب میشود. به قول استاد ما نهادهای نظارتی به ویژه مجلسها مسوولند که درامر حیاتی سیاستگذاریهای اجازه ندهند که مجریان کالسکه را جلوی اسب ببندند و اصل تقدم پژوهش بر اجرا در عمل فراموش شود. به علاوه نمایندگان مردم در خانه ملت در حرکت کالسکه یعنی در اجرای آن سیاستها نیز با نظارت صادقانه خود جان مسافران، یعنی موکلان خود را بیمه کنند.
ارسال نظر