عبور از گفتار به گفتمان در انتخابات ریاستجمهوری
ممکن است طراحی سیاست روی داده باشد و حتی با فشار گروههای ذینفوذ یا مطالبات شهروندان موضوعی در دستور کار سیاسی قرار گیرد، اما آنچه در بسیاری از سیاستهای عمومی مشهود است تورم طراحی و ضعف در شاخصهای اجرایی است. حتی برنامه، بودجه و بسیاری از قوانینی که در مجلس تصویب میشود نتیجه لوایحی است که از سوی قوه مجریه میآید. گفتمانهای سیاسی ایران پس از انقلاب به رفتوآمدهای قوه مجریه اشاره دارد. بنابراین روایتهایی که قصد تضعیف مشارکت شهروندان یا بیاهمیت قلمداد کردن قوه مجریه را دارند، فهم مناسبی از چرخه سیاستگذاری در ایران ندارند.
در انتخابات پیشرو ۶ نامزد تایید صلاحیت شدهاند که هر یک در حال سخنرانی، ایجاد کمپینهای انتخاباتی و معرفی مشاوران و سیاستها و برنامههای خود هستند. اقدام جالب دوره کنونی کمک گرفتن از متخصصان علوم سیاسی، روابط بینالملل، اقتصاد، سیاستگذاری، جامعهشناسی و حقوق است. از سوی دیگر نشانههای بلوغ سیاسی در گفتمانها و ارائه راهکارهای واقعگرا در نامزدها دیده میشود و حتی تخریب و نفی و برچسبزنیهای لجبازانه نیز کاهش پیدا کرده است. ایران در حال تمرین دموکراسی است و چون کشور خود را دوست داریم برای آبادانی، توسعه، آزادی و حکومت قانون تلاش میکنیم. در این میان، گفتمانهای موجود نامزدها برخی موارد را نادیده گرفتهاند که به اختصار اشاره میشود تا در راستای عقلانی و علمیتر شدن فضای انتخابات و افزایش مشارکت و شکلدهی به قوه مجریه و ریاستجمهوری قدرتمندتر کمک کرده باشم.
۱- اولویت ایران و حفظ منافع ملی و مصلحت عمومی کشور: نامزدها تلاش کنند از گفتارهای قومیتی، زبانی، نژادی و اقلیت خطاب کردن شهروندان پرهیز کنند. ما ایرانی هستیم و زبان مادری ایرانیان فارسی است. همه مردم ایران شهروندان دولتکشور هستند و دارای حق برابر و حقوق و تکالیف یکسان هستند. گفتارهایی که بر قومیت یا اقلیت تاکید دارد، عملا بخشی از شهروندان را حذف کرده و برای منافع ملی و تمامیت ارضی کشور خطرآفرین است. ما ایرانی هستیم و اقلیت در کشور نداریم. مخاطب همه شهروندان کشور هستند؛ چراکه الگوهای سیاستگذاری که بر قومیت یا اقلیت تاکید کند، عملا شعاری هستند و در واقعیت قابلیت اجرایی نخواهند داشت. میتوان با مخاطب قرار دادن شهروندان و همینطور تاکید بر سیاستگذاریهای استانی و منطقهای سیاست و برنامه خود را معرفی کرد؛ اما گفتارهای فرقهای، قومیتی، فدرالیسم و... ، خط قرمز و بیراهه در سیاست عمومی محسوب میشود.
۲- تعادل واژگانی و موازنه میان دوگانههای بدیهی: تحلیل گفتمان ۶نامزد حاضر در انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد که بر عدالت، فسادستیزی، دولت برنامهریز و خدمتگزار تاکید دارند. دوگانهسازی میان امنیت و آزادی، دولت حداقلی و حداکثری، توان نظامی و توان دیپلماتیک، سیاست تدافعی و تهاجمی کشور را به سمت رویکردهای یکطرفه و بنبستهای دستساز سوق خواهد داد. قوه مجریه عرصه فلسفههای دگماتیسم و سیاستهای یکجانبه بازی با حاصل جمع صفر نیست. نمیتوان دولتی فسادستیز، عدالتگستر، مداخلهگر و تهاجمی ایجاد کرد و رویههای آزادی، قانون، نظم خودجوش و تدافعی صلحگرا را کنار نهاد. سیاست، رفتار بر اساس مقتضیات برای حفظ منافع ملی به هر ابزار و به هر شکل موجود است. قوه مجریه هوشمند و رئیسجمهور اجماعساز، توانایی استفاده از ظرفیتهای کشور را دارد و بیدلیل جامعه را تقسیم و شکافهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را تقویت نمیکند. به نوعی سیاست موازنه و همزیستی مسالمتآمیز و عبور از دوگانههای سیاست عمومی نیاز داریم.
۳- تجسدیابی نامزدها در قامت گفتمان: اکنون ۶نامزد بیشتر گفتارهایی در خلأ هستند که سبد رای خود را شناسایی نکردهاند و با روایتهای همه چیزدان و همه چیزگویی در کنار بازاریابی بیهدف هستند. اینگونه سواریخوری مجانی و حرفهای عمل نکردن باعث شده است که در میدان، کف خیابان یا در حوزه عمومی تحرک و کنشگری لازم و کافی را شاهد نباشیم. هنوز گفتارها به گفتمان بدل نشده و ابهام واژگانی و کمرنگ بودن نوع سیاستها مشهود است. برای تبدیل گفتار به گفتمان لازم است متفکران، مراجع فکری و مذهبی، اندیشکدهها، مشاوران، وزیران و معاونان هر نامزد مشخص شوند. از سوی دیگر تحلیل وضع موجود، آسیبشناسی و ارائه راهکار با تاکید بر امکانات و مقدورات ایران در قالب چرخه سیاستگذاری هر کدام از نامزدها درباره سیاستهای دفاعی، امنیتی، خارجه، رفاهی، آموزش، بهداشت، محیطزیست، جمعیت و... منتشر شود. وضعیت کنونی نوعی گفتارهای فاقد تجسد است که امکان جذب مخاطب را نیافته و در قامت گفتمانهای قابل ارائه با وزن سیاسی ریاستجمهوری پدیدار نشده که امید است با اقدامات بالا در روزهای باقیمانده ساختار پیدا کند.