دفاع از سیاست کاهش رانت ارز
بانک مرکزی ایران دیروز نرخ ارز رسمی را برای دلار آمریکا در حدود ۱۱ درصد افزایش داد و به سطح یک هزار و ۱۷۴ تومان رساند و باعث شد تا شکاف قیمتی بین ارز رسمی و غیر رسمی تنها به ۴۰۰ ریال برسد.
دکتر پویا جبل عاملی
بانک مرکزی ایران دیروز نرخ ارز رسمی را برای دلار آمریکا در حدود ۱۱ درصد افزایش داد و به سطح یک هزار و ۱۷۴ تومان رساند و باعث شد تا شکاف قیمتی بین ارز رسمی و غیر رسمی تنها به ۴۰۰ ریال برسد. این یکی از دستاوردهای بزرگ نهاد پولی است که بالاترین وظیفه خود را در نگهداری نظام تک نرخی ارز میبیند و بدون ترس حاضر به افزایش قیمت مرجع خود میشود. این دستاورد از آنجا پراهمیت میشود که دغدغه بسیاری از کارشناسان افزایش نرخ ارز یا حداقل ثبات نرخ واقعی ارز بود که حال با این افزایش آنها میتوانند خوشبین باشند که بانک مرکزی به نظر اجماعی کارشناسان اهمیت میدهد.
اما در این بین چند مساله وجود دارد؛ مساله اول این که برخی با توجه به افزایش نرخ دلار در بازار به سطح یک هزار ۲۱۵ تومان بر این باورند که این افزایش در نرخ مرجع در نهایت نتواند شکاف بین دو نرخ رسمی و نرخ بازار را پوشش دهد. به نظر نگارنده چنین برداشتی نمیتواند صحیح باشد. در حقیقت این افزایش در نرخ مرجع اگرچه به این باور دامن میزند که حتما بازار دلار عایدی بیشتری را در خود مستتر کرده و باعث میشود که باز سرمایهگذاران تازهای وارد بازار شوند، اما این تقاضای تازه موقتی است که از اقدام بانک مرکزی حاصل شده و خود بانک مرکزی میتواند با بیان دلایل خود و روشن کردن این مطلب که نظام تک نرخی بالاترین وظیفهای است که نهاد پولی برای خود متصور است به آرام کردن بازار بپردازد. در واقع اگر نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده، هم بر مدار بازار باشد و هم توسط سیاستگذار مدیریت شود، این جهش قیمتی، خواست بازار را پوشش داده و حال باید به سراغ گام دوم و مدیریت نرخ پیش رفت و در این راه آرام آرام شکاف کوچک فعلی را نیز پر کرد. حال بر طبق گفتههای مسوولان بانک مرکزی مبنی بر داشتن منابع ارزی، چه بسا مدیریت نرخ ارز در چنین سطحی بسیار آسانتر است.
لیکن مساله دوم، که در خود انتقادی بر این جهش قیمتی دارد، مقامات پولی خود بیش از هر کس میدانند که نهاد پولی باید ثبات پولی را در نظر گیرد. به بیان دیگر؛ بانک مرکزی نباید خود ایجاد کننده شوک باشد، اگرچه برطرف کردن شکاف میان دو نرخ ارز رسمی و غیررسمی امری بسیار ممدوح است، اما پرسش این است که چرا بانک مرکزی این کار را در یک روز انجام داد؟ آیا نمیشد یک سیاست ارزی را در جهت افزایش تدریجی نرخ مرجع به کار برد تا ایجاد کننده شوک نباشد؟
و مساله حیاتی تر آخر. باز یکی از اصلیترین مسائل در ادبیات سیاستهای پولی شفاف بودن عملکرد مقامات پولی است. نمیتوان سیگنالی به بازار داد و فردا به گونهای دیگر عمل کرد. چنین رفتاری تنها به عدم اعتماد نسبت به سیاستهای پولی دامن میزند و سیاستگذار عملا قدرت خود را در شکلگیری انتظارات فعالان بازار از دست میدهد و در نهایت این عدم اعتماد منجر به ناکارآمدی سیاستها میشود. اگر بانک مرکزی که در زمانهای تاریخی و وقتی که چشمها و گوشها همه متوجه او است به چیزی عمل کند که از قبل سیگنالهای آن را فرستاده است، آن وقت اعتماد فعالان را میخرد و این خود دستاوردی حقیقی است که به نظر میرسد در این جهش قیمتی در یک روز نهاد پولی از آن غفلت کرده است. به هر رو و با تحلیل هزینه-فایده میتوان از این افزایش قیمت دفاع کرد به شرطی که مدیریت ارزی بتواند اعتماد را با بیانی شفاف به بازار برگرداند و در این سطح قیمتی بتواند ثبات بازار را مدیریت کند، البته ثبات در این جا به معنای تثبیت قیمت نیست که باز میتوان به سوی یک روند افزایشی با ثبات در بازار دلار حرکت کرد.
ارسال نظر