دکتر علی دادپی

بیکاری معضلی است که هر سیاستمداری آرزوی یافتن راه‌حلی برای آن را دارد. افزایش تعداد بیکاران همه را به جنب و جوش می‌اندازد و کاهش آن باعث می‌شود تا همه از موفقیت‌های اقتصادی و دوراندیشی‌های مدبرانه دم زنند و شاید هر سیاستمداری هدفش رسیدن به نرخ بیکاری صفر باشد. با این حال اولین درس اقتصاد این است که منابع اقتصادی محدود هستند و برای همه نیازها کافی نیستند. اولین وعده سیاستمداران این است ما می‌توانیم این اولین درس اقتصاد را فراموش کنیم.

اولین چالش، همیشه تعریف خود بیکاری است: چه کسی شاغل است و چه کسی شاغل نیست. دفتر آمار اشتغال آمریکا فردی را که در حال حاضر شاغل نیست و در چهار هفته گذشته در جست‌وجوی کار بوده است، ولی کار پیدا نکرده است را بیکار می‌داند. این تعریف خوبی است؛ ولی در هنگام بحران‌های اقتصادی، بسیاری حتی بعد از چند ماه جست‌وجو نمی‌توانند شغلی پیدا کنند و در نتیجه از جست‌وجو دست می‌کشند. این افراد مطابق تعریف جزو بیکاران نیستند؛ ولی به محض بهتر شدن وضعیت اقتصادی وارد بازار کار می‌شوند. در نتیجه درصدهایی که نرخ بیکاری را به ما اطلاع می‌دهند همیشه دقیق نیستند، بلکه تخمین هستند. مانند همه مفاهیم اقتصادی بیکاری و اشتغال همیشه در زندگی روزمره در حال تحول هستند و به هیچ‌وجه نمی‌توان آنها را بدون تغییر و ثابت دانست. هیچ اقتصادی تا به حال در نرخ بیکاری صفر قرار نداشته است.

در هر مقطعی از زمان در هر اقتصادی بیکاری وجود دارد و بخشی از این بیکاری ساختاری است. تغییرات قوانین، فناوری، نهادهای اقتصادی و ماشین‌آلات صنعتی باعث می‌شوند تا بخشی از نیروی کار برای مولد بودن به آموزش مجدد و فراگیری مهارت‌های جدید نیاز داشته باشند. بخشی دیگر از آن به خاطر کسانی است که در حال تعویض مشاغل هستند یا کار فعلی خود را ترک می‌کنند تا شغل بهتری یا با شرایط بهتری پیدا کنند. تمایز دادن بیکاری ساختاری از این بیکاری گردشی مشکل است؛ ولی معمولا بیکاری ساختاری بیشتر از بیکاری گردشی طول می‌کشد. جمع این دو، نرخ بیکاری طبیعی یک اقتصاد است که حتی در صورت استفاده از تمام منابع، همچنان وجود خواهد داشت. اگر بخواهیم از یک دید مهندسی به قضیه نگاه کنیم، بیکاری مانند اصطکاک است. اصطکاک باعث فرسودگی ماشین‌آلات می‌شود و غلبه بر آن به نیروی بیشتری احتیاج دارد، اما هیچ ترمزی بدون اصطکاک نمی‌تواند کار کند. هیچ اقتصادی هم بدون بیکاری نیست. در نتیجه برای کاهش بیکاری باید واقع‌بینانه و مطابق شرایط اقتصادی هدف تعیین کرد و نرخ صفر هدفی نیست که ممکن باشد، به یک دلیل بسیار ساده، چون در دنیای واقعی ممکن نیست.