تحریم و مسوولیت نخبگان
متاسفانه یکی از خصوصیات جامعه ایرانی، روبهرو نشدن یا دیر روبهرو شدن با مسائل است.
اصغر فخریه کاشان*
متاسفانه یکی از خصوصیات جامعه ایرانی، روبهرو نشدن یا دیر روبهرو شدن با مسائل است. بهانه همیشه این بوده که نباید مردم را نگران کرد؛ اما با این نگاه متاسفانه به مشکل و بیماری مهلت داده میشود تا خود را تا اعماق جامعه بگستراند و فرصت معالجهای که در ابتدای امر به سادگی میسر بوده، از دست برود. تحریم از جمله این مسائل است. چه باید کرد؟ راهحل سیاسی موضوع این یادداشت نیست که آن وظیفه سیاسیون است؛ اما تحریم وجه دیگری هم دارد و آن جنبههای حقوقی و بانکی و تجاری تحریم است، آیا نمیتوان با تحریم از این جنبهها مقابله کرد؟
مردم عادی به نوبه و به تشخیص خود هریک رفتاری پیشه کرده و میکنند یا با فروتنی و سکوت آثار تحریم را تحمل میکنند یا به نحوی به مقابله با آن میروند، اما آیا این مشکل را حل میکند؟ آیا نخبگان جامعه به این سکوت و بیعملی و تحمل و تن دردادن راضیند؟ منظور از نخبگان همه کسانی هستند که علم یا عمل آنان، قلم یا قدم ایشان و سکوت یا سخنی که بر زبان میآورند برای دیگران الگو میسازد و موجب هدایت و تصمیم میشود. همه نخبگان ایرانی در داخل و خارج که وسعت عمل و کلام آنان فراتر از عمل و کلام مردم عادی است، آیا وظیفهای در برابر حادثهای که به عنوان تحریم بر جامعه ایرانی و مردم ایران تحمیل شده و میشود، ندارند؟
آیا نخبگان ما دریافتهاند که تحریمهای بیسابقه اعمال شده بر ایران و ایرانی، در تاریخ پیشینه میسازد و راه را برای استفاده از آنها در آینده علیه هر ملت و دولتی که نخواهد زیر بار سلطه دولتهای مسلط جهانی برود، هموار میکند. روشنفکران و نخبگان ایرانی چه در داخل و چه در خارج نمیتوانند در مقابل این امر که برخلاف اعلامیه حقوق بشر، مقررات تجارت آزاد، حقوق بینالملل و نظامات متحدالشکل جهانی اعمال میشود، سکوت کنند. حتی اگر نخبگان اختلافنظری با سیاستهای فعلی دارند، نباید منافع ملت و سرنوشت ایران و ایرانی را نادیده بگیرند.
خصوصیت روشنفکر و نخبه تحلیل وضعیت و تشخیص درد و نگاه به آینده است. حفظ ارزشها و دستاوردها است. اعتلای کرامت و حقوق انسانی است. مگر اعلامیه حقوق بشر حق برخورداری انسانها از فرصتهای یکسان آموزشی را به رسمیت نشناخته است؟ پس چگونه است که بسیاری از دانشگاههای آمریکا و چند کشور دیگر مانع تحصیل دانشجویان ایرانی در رشتههای خاص تحصیلی میشوند؟ مگر قانون اساسی آمریکا تبعیض را منع نکرده است؟ پس به چه مجوزی ایرانی صرفا به دلیل ایرانی بودن حتی در جامعه آمریکایی با اعمال تبعیض در اشتغال، تحصیل و خرید خدمات خاص روبهرو است؟
مگر قوانین تجارت آزاد و مقررات WTO هر نوع محدودیت را بر سر تجارت آزاد منع نکرده است؟ پس چرا شرکتهای ثبت شده در خارج با سرمایه مشترک یا انفرادی ایرانیان که بعضا سالها قبل در کشورهایی مثل دبی، چین، اروپا و... تاسیس شدهاند و هیچ رابطه تجاری هم با ایران ندارند، (که اگر هم میداشتند مانعی نداشت) از دریافت خدمات بانکی محروم شده و میشوند؟ به چه استنادی عمل بعدی این شرکتها را فرض و پیشگویی میکنند و بر آنها تحریم بانکی اعمال میکنند؟
دولت آمریکا و سایر دولتها با استناد به کدام محمل قانونی، برخلاف تعهدی که شرکتهای متبوعشان در قراردادهای فیمابین برای تامین قطعات یدکی هواپیما، ماشینآلات صنعتی غیرنظامی سپردهاند، مجوز صدور آن قطعات را نمیدهند و آیا نقش دولت آمریکا در سقوط هواپیماهای ایرانی به دلیل فقدان قطعات یدکی ناشی از عدمصدور مجوز صادرات قطعات یدکی قابلتعقیب نیست؟ غرب چه مستندی حقوقی برای منع صدور مواد اولیه دارویی، تجهیزات پزشکی و داروهای حیاتی به ایران دارد؟ مگر آمریکا در بیانیه الجزایر تعهد نکرده است که در امور داخلی ایران دخالت ننماید؟ اخلال اقتصادی، دخالت در امور ایران نیست؟
کدام مقررات حقوق بینالمللی، بانکداری و تجارت جهانی به آمریکا، انگلیس و امثالهم حق میدهد، نمایندگان خود را به اقصی نقاط دنیا بفرستند و با فشار به سایر کشورها، دایره شمول مقررات داخلی خود را به آن کشورها تعمیم دهند و حاکمیت و استقلال کشورها را نقض کنند؟ حقوق خصوصی شرکتها و اشخاص را نادیده بگیرند؟ مقررات تجارت جهانی را به نفع خود تفسیر کنند؟ اعلامیه حقوق بشر را به میل خود جاری کنند؟
فاجعهبارتر از همه سکوت جامعه جهانی در مقابل تهدیدات آشکار دولت اسرائیل برای حمله به ایران است؛ دولتی که خود سمبل تجاوز، بیقانونی و عدم رعایت مقررات و قطعنامههای شورای امنیت است.
روشنفکران ما با چه منطقی در مقابل چنین تهدیدی که تمامیت ایران را متاثر خواهد ساخت، ساکتند؟ آیا نمیشود این تهدیدات را از جنبه حقوق بینالمللی بررسی کرد؟ نمیشود به دست ایرانی علیه این تهدیدات یک کمپین جهانی راه انداخت؟
روشنفکران و نخبگان ما باید بدانند تاریخ نسبت به رفتار و عمل آنها قضاوت خواهد کرد. اطلاق روشنفکری و نخبگی به هر فرد، بار مسوولیتی با خود دارد. آنها باید بدانند بعضی رفتارهای غیرقابل قبول دولت نه تنها نمیتواند بهانهای برای سکوت و بیعملی آنها باشد، بلکه وظیفه آنها را برای مقابله با آنچه به عنوان تحریم بر ملت ایران به ناروا اعمال میشود، سنگینتر میکند. امروز تحریم ابعادی فراتر از مقابله با برنامه انرژی هستهای ایران به خود گرفته است. حقوق ملت ایران، آموزش فرزندان ما، سلامت و مداوای بیماران ایرانی، تجارت ایرانیان و حضورشان در بازارهای جهانی، ایجاد رویه برای تفسیر دلبخواه حقوق بشر، تجارت آزاد و استقلال کشورها و شرکتها تحت عنوان تحریم تحتتاثیر قرار گرفته است. این رویه، کشورها و دولتهای دیگر را هم تحتتاثیر قرار خواهد داد و پیشینهای ایجاد میکند که تا ثریا میرود دیوار کج.
آقایان و خانمهای نخبه و روشنفکر، تاریخ بر عمل ما و شما قضاوت خواهد کرد. شناخت ما و موقع شناسی ما را تحلیل و ارزیابی خواهد نمود. باید از انفعال درآییم و به این ظلم از هر طریقی که می توانیم اعتراض کنیم. طرح موضوع در مجامع حقوقی بینالمللی و شکایت علیه دولتها و شرکتها، افشاگری مستند حقوقی در مورد نقض مقررات جهانی، نگارش مقاله در مجلات معتبر جهانی، برگزاری سمینارها و سخنرانیها در مراکز دانشگاهی غرب، استفاده از دانشجویان برای تهیه رساله و پایان نامه درخصوص ابعاد حقوقی، مالی و بانکی تحریمها و تحریم شرکتهایی که آشکارا حقوق ملت ما را نادیده میگیرند و دعوت از اندیشمندان پیشرو سایر کشورها (حتی اگر با ما اختلافنظر سیاسی دارند ) راههایی هستند که فقط روشنفکران و نخبگان میتوانند از آنها عبور کنند. توجه کردن به مردم و هشدار به آنها برای پیش گرفتن راههای مقابله با تحریم (شبیه آنچه چینیها چند سال قبل با کالای فرانسوی کردند) وظیفه روشنفکران و نخبگان است.
بحثی را که آقای دکتر عباس آخوندی چندی است تحت عنوان شهروند فعال مطرح میکنند، جدی بگیریم. روشنفکران ما نباید دلخوریهایشان از عملکرد تصمیمسازان را بر منافع و مصالح ملی رجحان دهند. حفظ آینده کشور، حراست از ایران و ایرانی، بیدار ساختن وجدان آدمهای آگاه در جهان و ایستادن در مقابل آنچه ناحق است، آنچه غیرقانونی است، آنچه با سرنوشت ایران و ایرانی مرتبط است، وظیفه همه است. عام و خاص و به حکم ذات و ماهیت ایرانی بودن. البته وظیفه نخبگان سنگینتر.
*نماینده سابق ایران در دادگاه داوری ایران و آمریکا
ارسال نظر