«لودیسم» ایرانی
دکتر علی فرحبخش
خاطرم هست در زمان دانشجویی که بهعنوان یک مهندس پارهوقت در مکانیزاسیون یکی از شرکتهای بیمهای کشور مشغول به کار بودم، در آخر وقت تمام سیستم سختافزاری و نرمافزاری را تحویل کارمندان مربوطه میدادم؛ ولی در صبح روز بعد با کمال تعجب شاهد از هم پاشیدگی سیستمها بودم. در ابتدا در این تصور بودم که شاید اَجِنه به این اداره رفتوآمد میکنند.
تا اینکه پیرمردی از کارمندان باسابقه مرا به کناری کشید و از رمز ازهمپاشیدگی سیستمها پرده برداشت.
دکتر علی فرحبخش
خاطرم هست در زمان دانشجویی که بهعنوان یک مهندس پارهوقت در مکانیزاسیون یکی از شرکتهای بیمهای کشور مشغول به کار بودم، در آخر وقت تمام سیستم سختافزاری و نرمافزاری را تحویل کارمندان مربوطه میدادم؛ ولی در صبح روز بعد با کمال تعجب شاهد از هم پاشیدگی سیستمها بودم. در ابتدا در این تصور بودم که شاید اَجِنه به این اداره رفتوآمد میکنند.
تا اینکه پیرمردی از کارمندان باسابقه مرا به کناری کشید و از رمز ازهمپاشیدگی سیستمها پرده برداشت. وی به آهستگی در گوشم گفت که بسیاری از کارمندان این سازمان واهمه دارند که با مکانیزاسیون نظام بیمهای بهعنوان کارمند مازاد تعدیل شوند و به همین دلیل به فردی برای این خرابکاری بزرگ ماموریت دادهاند. بعدها که به فراگیری اقتصاد روی آوردم و با تاریخ انقلاب صنعتی آشنا شدم، با موارد بسیاری از این حوادث در هنگام توسعه اروپا آشنا شدم.
ند لود، نام سرکرده جنبش لودیسم است که در اواخر قرن هجدهم در انگلستان شخصیتی همانند رابین هود در اذهان عمومی یافت. لود کارگران و بیکاران را تهییج میکرد تا به کارخانهها حمله کنند و ماشینآلات را به مثابه عامل بدبختیشان در هم بشکنند. آنها ماشینآلات جدید در صنعت نساجی را عامل بیکاری خود میدانستند و با حمله به این دستگاهها آنها را از کار میانداختند. لودیتها در ۱۷۵۳ خانه جان کی، مخترع انگلیسی را که در ۱۷۳۳، «ماشین فلاپینگ شاتل» را بهعنوان یکی از اولین دستاوردهای بزرگ صنعت بافندگی اختراع کرده بود، به آتش کشیدند. جیمز هارگریوز مخترع «ماشین نخریسی» نیز که پیشرفت انقلابی مکملی در ریسندگی بهشمار میرفت، به همین سرنوشت گرفتار شد. جنبش لودیتها آنچنان گسترش یافت که ارتش بریتانیا برای مقابله با آنها به حال آمادهباش درآمد و حتی در یک دوره زمانی، تعداد سربازان شاغل در سرکوب جنبش لودیتها، بیش از سربازان در حال جنگ با ناپلئون بود، که در همان زمان جریان داشت. به همین دلیل امروزه واژه لودیت، معرف مقاومت در برابر تغییرات تکنولوژیک است.
در تاریخ ایران، اولین مقاومت سازماندهی شده در برابر تغییرات تکنولوژیک مربوط به ماشین دودی در عصر ناصری است. ماشین دودی نامی بود که در تهران قدیم به اولین خط آهن ایران که میان تهران و شهرری کشیده شده بود، داده بودند. علت این نامگذاری بخاری بود که از دودکش قطار آن خارج میشد. این راهآهن در سال ۱۸۸۳ میلادی ساخته شده بود و امتیاز آن را یک مهندس فرانسوی به نام مسیو بواتال به نمایندگی یک شرکت بلژیکی از ناصرالدین شاه گرفت. ماشین دودی را میتوان در اصل نخستین خط تراموای تهران دانست. ماشین دودی دو ایستگاه داشت. نقطه آغازین خط نزدیک خیابان دروازه خراسان و نقطه پایانی جلوی درحرم شاه عبدالعظیم در شهر ری بود.
پس از افتتاح تراموای تهران- ری، چارواداران که خر، استر و یابو برای مسافرت در این مسیر کرایه میدادند، در یک برنامه سازماندهی شده به این قطار دودی حمله کردند و واگنهای آن را از کار انداختند، مشابه همان کاری که لودیتها در هنگام انقلاب صنعتی انجام داده بودند. در مدت کوتاهی این شرکت بلژیکی ورشکست شد و تراموا در تهران به بایگانی تاریخ سپرده شد. اکنون فقط یک دستگاه از آن، برای بازدید عموم در متروی شهرری قرارداده شده است. چنین بود که ماشین دودی به ضربالمثلی در فرهنگ ایران برای ممانعت از پیشرفت تبدیل و گفته شد که هر زمان که قطار حرکت کند با سنگ و کلوخ به آن حمله میشود؛ ولی هیچ کس با قطار متوقف شده، کاری ندارد.
بهنظر میرسد جنبش لودیسم یا ماشین دودی درقرن بیستویکم یک بار دیگر در ایران به منصه ظهور رسیده است. همراه با ظهور نرمافزارهای حملونقل شهری و کاهش هزینه تمام شده برای مسافران، بسیاری از تاکسیرانان سنتی حتی با برگزاری تظاهرات در مقابل مجلس خواستار برخورد مسوولان با تداوم فعالیت این استارتآپهای جدید شدند و حتی موسسان این نرمافزار را به عاملان دولتهای بیگانه نسبت دادند. این مخالفتها همچنان ادامه دارد و آنان در اعلام شکایتی به شورای رقابت خواستار مقابله با ارزانفروشی از سوی این بنگاهها شدهاند.
لودیسم ایرانی و ایجاد مانع در برابر بهرهگیری مردم از تکنولوژی روز، مصادیق دیگری نیز دارد. برای مثال، سالها پیش تکنولوژی اینترنتهای سریع در گوشیهای همراه به نام ۴G فقط در انحصار یک سرویسدهنده نسبتا تازهکار ایرانی قرار گرفته بود و دو سرویسدهنده معروف دیگر برای سالها از بهرهگیری از آن محروم بودند. انحصاری که با وجود بهرهگیری از آن برای سالها، نتوانست اعتبار این سرویسدهنده را افزایش دهد.
ایجاد مانع در برابر ورود تکنولوژی روز بهصورت دیگری با ایجاد موانع سنگین تعرفهای در برابر خودروهای روز دنیا به بهانه ایجاد اشتغال برای صنعت داخلی سالها است ادامه دارد و بسیاری از خانوادههای متوسط ایرانی را از دسترسی به اتومبیلهای روز دنیا بازداشته است. هفته پیش فرصتی دست داد تا با گروهی از همکاران مطبوعاتی سفری به منطقه آزاد انزلی داشته باشیم. جالب آن بود که در این منطقه، خودروهای روز دنیا با عوارضی بسیار ناچیز در منطقه تردد داشتند و اجازه عبور و مرور به این اتومبیلها حتی در ۷۰ درصد استان گیلان، از جمله شهرستان رشت داده شده بود. سوال اساسی آن است که چرا باید چنین آپارتاید تکنولوژیکی در کشور وجود داشته باشد و مردم یک منطقه با قیمت ارزان به تکنولوژی روز دسترسی داشته باشند؛ درحالیکه همین تکنولوژی در سایر مناطق کشور با قیمت گزاف در اختیار مصرفکنندگان ایرانی قرار بگیرد.
به هر حال هرچند ورود فنآوری روز بسیاری از مردم و مسوولان را مشعوف مینماید، ولی همچنان بین بنگاههای اقتصادی بازندگان بزرگی دارد که قادرند از طریق لابی در دستگاههای سیاستگذار از طرق مختلف، دسترسی مردم به این تکنولوژی را ممنوع یا پرهزینه سازند. به هر حال مسوولیت اجتماعی رسانهها، نخبگان و صاحبنظران اقتصادی آن است که بهرهگیری از تکنولوژی روز را به یک مطالبه عمومی در کشور تبدیل کنند و ایجاد یک زمین هموار برای همه بنگاهها از جمله شرکتهای دانشبنیان کشور را خواستار شوند.
ارسال نظر