یارانه به خارجیها بس است!
علی رضاییان
گزارش امروز «دنیای اقتصاد» در مورد سفر ایرانیان به ترکیه، هشداری برای سیاست ارزی ماست. این گزارش نشان میدهد چگونه قیمت ارز عامل اصلی روند سفر ایرانیان به ترکیه بوده است که در ۶ ماه نخست سال ۲۰۱۷ به بیش از یکمیلیون نفر رسیده است. در طول زمانی که ما قیمت اسمی ارز را ثابت نگه داشتیم و در نتیجه هر سال ارزش پول ملی را تقویت کردیم، دروازه ورود به ترکیه را بازتر و بازتر کردیم.
به لطف ارز ارزان توریستهای بیشتری از ایران به ترکیه سفر کردند و منابعی که باید صرف اشتغال برای بیکاران میشد صرف اشتغالزایی برای شهروندان همسایه شد.
علی رضاییان
گزارش امروز «دنیای اقتصاد» در مورد سفر ایرانیان به ترکیه، هشداری برای سیاست ارزی ماست. این گزارش نشان میدهد چگونه قیمت ارز عامل اصلی روند سفر ایرانیان به ترکیه بوده است که در ۶ ماه نخست سال ۲۰۱۷ به بیش از یکمیلیون نفر رسیده است. در طول زمانی که ما قیمت اسمی ارز را ثابت نگه داشتیم و در نتیجه هر سال ارزش پول ملی را تقویت کردیم، دروازه ورود به ترکیه را بازتر و بازتر کردیم.
به لطف ارز ارزان توریستهای بیشتری از ایران به ترکیه سفر کردند و منابعی که باید صرف اشتغال برای بیکاران میشد صرف اشتغالزایی برای شهروندان همسایه شد. همین گزارش نشان میدهد وقتی شوک ارزی رخ داد، بیش از نیمی از سفرهای توریستی کاهش یافت؛ زیرا قیمت ارز بالا رفت و برای برخی سفر به ترکیه و مصرف منابع ارزی در این کشور صرف نمیکرد. البته نه شوک ارزی برای اقتصاد مناسب است و نه سفر به کشور خارجی امر ناخوشایندی است. آنچه نامطلوب است، سیاست ارزی نامعقول، ضدتولید، ضداشتغال، ضداقتصاد ملی و در نهایت ضدرفاه عمومی است که در طول چند دهه اخیر با توجیهات نامربوط دنبال کردهایم و هنوز هم حاضر نیستیم آن را تغییر دهیم. مساله فقط ترکیه و گرجستان و جمهوری آذربایجان نیست، مساله مشتری بودن بیشتر و بیشتر محصولات خارجی و ریختن سرمایههای مملکت در جیب بیگانگان است. مسوول آن نیز کسی است که نمیگذارد روند نزولی قیمت واقعی ارز متوقف شود و تثبیت اسمی نرخ را که باعث شده بازار ارز ایران به استثنایی در دنیا بدل شود، چون غل و زنجیری، به پای تولید بسته است. ما منابع زیرزمینی ثروت بین نسلی خود را که تنها از آن ما نیست به جیب تولیدکنندگان خارجی میریزیم تا چند صباحی بیشتر مصرف کنیم؛ مانند آن تنبلی که به مدد ارث، به ریش آنان که هر روز برکت را در عرق جبین میبینند، میخندد؛ اما همه میدانیم عاقبتش چه خواهد شد. جالب آنجاست که عاقبت سیاست ارزی معکوس ما نیز مشخص است؛ نمونه بارزش چین. اگر چینیها هم ارث منابع زیرزمینی را داشتند و یوآن خود را هر سال تقویت میکردند تا چند روزی بیشتر مصرف کنند، آیا امروز به چنین رفاهی میرسیدند؟
چه دردی است که باعث شده ما نتوانیم از این فاجعه هر روزه جلوگیری کنیم؟ آیا با افزایش مثلا یک درصدی ماهانه نرخ آزاد ارز آسمان به زمین میآید؟ تورم درست میشود؟ اقتصاد از هم میپاشد؟ چرا باید ذخایر ارزی و بیتالمال را به جای آنکه برای تولید و اقتصاد خود مصرف کنیم، برای رونق اقتصادی بیگانگان صرف کنیم؟
نکته بعد، آیا فکر میکنید آتش زدن به ذخایر برای حفظ یک سطح اسمی تا ابد ادامه مییابد؟ اگر مییافت که ما این میزان شوک ارزی را تجربه نمیکردیم. فکر کردید دولتهای قبلی بلد نبودند ارز در بازار بریزند که شاهد شوک بودهاند؟ خیر، شوک ارزی محصول همین سیاست تثبیت نرخ اسمی است. امروز تثبیت میکنیم تا فردا شوک را به اقتصاد وارد کنیم. امروز باد میکاریم تا فردا توفان درو کنیم. برای یکبار هم که شده از پرداخت یارانه اقتصادی به سیاست دست بردارید؛ به خود آیید. بگذارید سیاست ارزی قدری از بار اقتصاد ملی بکاهد. نمیگوییم شوک وارد کنید. نمیگوییم با نوسانات ارزی مبارزه نکنید. میگوییم تثبیت را رها کنید، بگذارید نرخ ارز به آرامی تعدیل شود. البته اگر واقعا دلتان برای اقتصاد، اشتغال و مردم میتپد.
ارسال نظر