مساله نرخ سود بانکی
دکتر داود سوری
در شماره ۳۹۳۳ روزنامه دنیای اقتصاد، مطلبی با عنوان «سود، سود است» به چاپ رسید که به دنبال بیان تفاوت بین صاحب سرمایه و سپردهگذار بانک نبود، نگارنده از بانک مرکزی دعوت کرده بود که برای ممانعت از افزایش نرخ سود شدت عمل بیشتری به خرج دهد. شکی نیست که سهامدار بانک و سپردهگذار هر دو سرمایهگذار هستند؛ اما سرمایهگذارانــی متفاوت، بنابراین سود دریافتی آنها، هر چند نامتناسب، باید تابع شرایط اقتصادی کشور باشد.
طبیعــی است که اگــر نـرخ تـورم کاسته شده و سـودآوری در سایر بازارهای مالــی نیـز کاهش یافتــه است، بازدهـی سهامداران بانک و همچنین سود سپردهگذاران باید کاهش بیــابد.
دکتر داود سوری
در شماره ۳۹۳۳ روزنامه دنیای اقتصاد، مطلبی با عنوان «سود، سود است» به چاپ رسید که به دنبال بیان تفاوت بین صاحب سرمایه و سپردهگذار بانک نبود، نگارنده از بانک مرکزی دعوت کرده بود که برای ممانعت از افزایش نرخ سود شدت عمل بیشتری به خرج دهد. شکی نیست که سهامدار بانک و سپردهگذار هر دو سرمایهگذار هستند؛ اما سرمایهگذارانــی متفاوت، بنابراین سود دریافتی آنها، هر چند نامتناسب، باید تابع شرایط اقتصادی کشور باشد.
طبیعــی است که اگــر نـرخ تـورم کاسته شده و سـودآوری در سایر بازارهای مالــی نیـز کاهش یافتــه است، بازدهـی سهامداران بانک و همچنین سود سپردهگذاران باید کاهش بیــابد. شاید مثال بانک صادرات این شائبه را بهوجــود آورده است که نگارنــده با نگاهـی به سال مالی گذشته، خواستار کاهش سود سپردهگذاران بهدلیل زیان بانک در سال مورد نظر است که البته بعید است. در مقابل، نگارنده بهطور ضمنــی معترض ناظران بازار پـول و سرمایــه است که چــرا ناظــر پولی مانع از افزایش نرخ سود سپرده نمیشود و چرا ناظر بازار سرمایه از منافع سرمایهگذاران خرد در مقابل تصمیمهای غیراقتصادی سرمایهگذاران کلان حمایت نمیکنـد.
استفاده متعدد نگارنده از واژه «نظارت بانک مرکــزی» معادل بـا «ممانعت بانک مرکــزی از پرداخت سود بیشتــر به سپردهگذاران»، مشخص میکند که وی خواستار تعیین دستوری نرخ سود و اجـرای قهــرآمیــز آن است. گویـی در تمام سالهــای گذشته بانک مرکزی (مستقیم یا غیـرمستقیم) نرخ سود را تعیین نکرده و در راه اعمال آن کوتاهــی داشته است!
شکــی نیست که کاهش نرخ سود یکی از بایدهــای اقتصاد کشور ما است، اما سوال اصلــی چگونه کاهش یافتن آن است. این سوال است که به تفکــر و تدبیــر نیاز دارد و ارزش دارد که در مــورد آن قلم زد و کاغــذ سیاه کرد. بهطور مشخص بانکهای تجــاری، نهــادهای خیــریه نیستند که حتــی به قیمت درافتــادن با نهــاد ناظــر و کاهش سهــم صاحبان سرمایــه اصرار به پرداخت سود بیشتر به سپردهگذاران داشته باشند. اگــر سود بیشتــری به سپردهگذاران میپردازنــد به سپرده و نقدینگــی برای به تعویق انداختــن مشکلات کنــونی خود نیاز دارنــد و این نیــاز از یکسو به حیات آنهــا وابسته است و از سوی دیگــر برآمــده از فهــم نادرست ناظــر از مفهـــوم نظارت در سالهای گذشته است. فرض کنید شب امتحــان است و وزش باد از پنجــره باز موجب پراکنــده شدن ورقهای شمـا و مانع از تمـرکز شما میشود. در مقابله با این مشکل، میتوانید روی هر یک از برگههای خود وزنهای سنگین بگذارید و با مشقت به مطالعــه ادامـه دهیـد یا پنجـره را ببندیـد. نظارت بهصورت کنترل تک تک بانکها در پرداخت سود بدون توجــه به انگیــزه و مشکلات آنهــا همانند گذاشتن وزنه سنگین روی ورقهای درسی بدون توجه به وزش باد است؛ وزنههایی که هر آن و با تبدیل باد به توفان باید با وزنههای سنگینتر تعویض شوند. دعوت ناظــر پولی به کنتـرل شدیدتر نــرخ بهــره فارغ از پرداختـن به ریشههای مشکلات بانکها همانند رجوع به وزنه سنگینتر و به انتظار توفانهای سهمگینتر نشستن است؛ هــر چند در خلال اجـرای آن عدهای برگـزیده منتفع میشوند! ایــده تثبیت و کنتـرل قیمت اولیـن، سادهترین و متاسفانه مخربتـرین سیاستی است که در مواجهــه با ناملایمتهای بازار به ذهـن تداعـی میشود و نه تنهــا در سالهای گذشته نتوانسته است مشکلگشای اقتصـاد ما باشد، بلکـه عاملی در گمراهــی سیاستگذار اقتصادی بوده است. اهمیت نظام بانکــی مـیطلبد که هوشمنـدانهتر با آن برخــورد شود.
ارسال نظر