مهدی نصرتی

هموطنان عزیزمان این روزها در حال و هوای خاصی هستند. موج تورم کم‌سابقه یک سال اخیر و بدتر از آن، تغییر مداوم قیمت‌های نسبی همه را دچار سردرگمی کرده‌ است. خیلی از ما دائم در این فکر و خیال هستیم که ای کاش وقتی سکه بالا رفته بود، ... می‌فروختیم و ملک می‌خریدیم بعد ملک را می‌فروختیم خودرو می‌خریدیم بعد دوباره... . اما واقعیت این است که این وضعیت جز اتلاف منابع و انرژی و نیروی خلاقانه مردم ثمری ندارد. در این وضعیت، تولید و سرمایه‌گذاری صورت نمی‌گیرد، نتیجتا ثروتی خلق نمی‌شود و در نهایت کل مردم فقیرتر می‌شوند. نتیجه خالص سفته‌بازی، ضرر است. سفته‌بازی به معنی خرید و فروش دارایی با هدف سودآوری (اعم از سهام، ارز، طلا، ملک و...) در مجموع کاری زیان‌بار است و اگر جمع خالص آن منفی نباشد، در بهترین حالت یک «بازی با جمع صفر» (zero sum game) است. (واضح است که فعالیت واسطه‌گری عواملی مثل بنگاه‌های املاک، طلافروشان، دلارفروشان و... مادامی که نقش واسطه‌ای را ایفا می‌کنند، یک فعالیت مفید و خارج از تعریف سفته‌بازی است).

البته هریک از ما مثال‌هایی از افرادی که از این روش‌ها به ثروت‌های افسانه‌ای رسیده‌اند، سراغ داریم؛‌ اما واقعیت این است که این افراد یا دارای رانت خبری و اطلاعاتی بوده‌اند یا خوش‌شانس. در مقابل عده زیادی نیز بوده‌اند که ضررهای هنگفتی کرده‌اند و معمولا اسمی از این افراد برده نمی‌شود. به این معنی که هر سودی که در این وضعیت نصیب کسی شده است به قیمت ضرری بوده که نصیب شخص دیگری شده‌ است. اصولا مبادلات اقتصادی بر پایه یک نیت خیر شکل می‌گیرد. مثلا شما کالایی را به خریدار می‌فروشید با این نیت صریح که سود کسب کنید و با این نیت ضمنی که خریدار نیز از کالای خریداری شده منتفع و راضی باشد.

یا وقتی سوار تاکسی می‌شویم هدفمان این است که سالم و به موقع به مقصد برسیم. راننده تاکسی هم هدفش دریافت کرایه خود است. اصطلاحا در اقتصاد، مبادلات «برد-برد» (win-win) هستند.

واضح است که در سفته‌بازی نمی‌توان نیت خیر داشت. اگر سکه‌هایم را با هدف سفته‌بازی می‌فروشم آرزویم این است که دوباره ارزان شود و من سود کنم و این آرزو تلویحا به معنی آرزوی ضرر برای طرف مقابل است. اما در این شرایط چه توصیه‌‌ای می‌توانیم به خودمان درخصوص دارایی و سرمایه‌گذاری داشته باشیم؟ اول اینکه در ابتدا به دنبال برآورده کردن نیازهای اولیه و ضروری خود باشیم و سپس اقدام به سرمایه‌گذاری کنیم. از این رو بی‌معنی است که کسی مسکن شخصی و سرپناه خود را بفروشد با این هدف که وارد سرمایه‌گذاری شود.

متنوع‌سازی دارایی‌ها (diversification) نیز یکی از اصول اولیه سرمایه‌گذاری است. به قول معروف همه تخم‌مرغ‌ها را نباید در یک سبد گذاشت.

اگر آذوقه غذایی ذخیره می‌کنیم با این نیت باشد که خود را در برابر ریسک‌ها محفوظ نگه داریم نه با این آرزو که تورم تداوم یابد و خدای ناکرده قحطی شود. اگر طلا و سایر دارایی‌ها می‌خریم با این هدف باشد که ارزش دارایی‌مان را در برابر تورم حفظ کنیم نه با این امید که پول ملی روز به روز بی‌ارزش‌تر شود. همگی به خاطر داریم که در سال ۶۷ که قطعنامه پذیرفته شد، بسیاری افراد سکته کردند. برای سالیان دراز وضعیت این افراد از دید عامه مردم نفرت‌انگیز و مایه تمسخر بود، اما اکنون در چه وضعیتی هستیم؟

سخن آخر اینکه به استناد کلام الهی، «همانا انسان‌ها در حال ضرر هستند. جز آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و توصیه به حق کردند و توصیه به صبر کردند.»