دکتر پویا جبل‌عاملی

اجرای برجام از تاریخ 26 دی‌ماه کلید خورد. در همین مدت کوتاه، ایران توانست فروش نفت خود را افزایش دهد و قراردادها و تفاهم‌نامه‌های مختلفی را در زمینه‌های سرمایه‌گذاری، تجاری، صنعتی، حمل‌و‌نقل و... به امضا رساند؛ اما همه اینها نیازمند روابط بانکی ایران با طرف قراردادها است. آن طور که مقامات بانک مرکزی اعلام کرده‌اند، ایران پس از برجام توانسته قریب به 270 رابطه کارگزاری با بانک‌های بین‌المللی ایجاد کند. بانک‌های کوچک در اروپا اکنون حاضر هستند به‌صورت یورویی با ایران فعالیت کنند.

اما بانک‌های بزرگ نشان داده‌اند که به‌دلیل جریمه‌های سنگین گذشته از سوی آمریکا، برای ورود به ایران نیاز به زمان دارند. در حال حاضر بانک‌های اروپایی برای فعالیت در ایران با ارزی به غیر از دلار آمریکا و با موسساتی که ذیل تحریم‌های اولیه آمریکا قرار نمی‌گیرند، هیچ منع قانونی ندارند. از منظر 1+5 آنچه تعهد این کشورها برای رفع تحریم‌های هسته‌ای بود، انجام شده است و اکنون هیچ تحریم هسته‌ای مانع فعالیت بانک‌ها با ایران نیست. به باور دولت‌های 1+5 تعلل بانک‌های بزرگ اروپایی برای ورود به ایران، ناشی از تصمیم خود آنهاست، اما نکته آنجاست که این تعلل در چند ماهه آینده شکسته خواهد شد. چرا؟

برجام توانسته نقطه عزیمتی باشد برای تعریف منافع اقتصادی دو سویه بین ایران و طرف‌های تجاری‌اش. از این رو اکنون بازرگانان، سرمایه‌گذاران و صادرکنندگان بزرگ کالاهای سرمایه‌ای در کشورهای اروپایی به راحتی حاضر نیستند از این منافع چشم پوشی کنند و فشار زیادی را به دولت‌های خود برای تحریک بانک‌های بزرگ به سرعت بخشی فعالیت با ایران، وارد می‌آورند. برجام چارچوب بازی را در کشورهای اروپایی به سویی برده که خود آنان در تلاش باشند هر چه زودتر سطح روابط اقتصادی خویش را با ایران بالا ببرند. تذکر تند کامرون به بانک بارکلیز به خاطر مانع‌تراشی برای مراوده با ایران تنها یکی از نشانه‌های این چارچوب تازه در دوران پسابرجام است.

غیر از جریمه‌های گذشته از سوی آمریکا، احتمال بازگشت مجدد تحریم‌ها نیز دلیل دیگری است تا بانک‌های بزرگ اروپایی برای ورود به ایران نیاز به زمان داشته باشند. اما دو نکته در این مورد وجود دارد؛ اول آنکه هر چه از روز اجرای برجام بگذرد و دو طرف متعهد به آن باشند و احتمال عدم بازگشت تحریم‌های هسته‌ای بیشتر شود، انگیزه بانک‌های بزرگ برای فعالیت بیشتر می‌شود و دوم آنکه نهادهای اقتصادی مسوول در ایران قادرند با تفاهم‌نامه‌های دوطرفه و اضافه کردن بندی برای بازگشت احتمالی تحریم‌ها، تعهد خود را به پذیرش مطالبات و در صورت نیاز تجدید ساختار زمانی آنها با مذاکره در زمان برهم خوردن برجام نشان دهند. این کار می‌تواند بانک‌های بزرگ را برای تسریع فعالیت خود در ایران ترغیب کند. از سوی دیگر موانع فنی نیز وجود دارد که باعث شده تا بانک‌های معروف بین‌المللی هنوز مراودات خود را با بانک‌های ایرانی از سر نگیرند. منفک شدن یک دهه‌ای سیستم بانکی باعث شده تا الزامات پیرامون مساله پولشویی و مالیات که محور آن شناسایی کامل مشتریان است در بانک‌های ایرانی رعایت نشود که با قانون تازه در مورد مبارزه با تامین مالی تروریسم بخشی از این مشکل مرتفع می‌شود، اما بانک‌ها برای آموزش و رعایت استانداردهای بین‌المللی در این مورد نیازمند زمان هستند.

در نتیجه می‌توان گفت که تا همین جا نیز با توجه به مدت زمان کوتاهی که از روز اجرای برجام گذشته است، توسعه روابط با بانک‌های آسیایی و بانک‌های کوچک اروپایی مطلوب بوده اما با وجود برطرف شدن موانع قانونی، منظومه‌ای از ترس بانک‌های بزرگ اروپایی، بازگشت احتمالی تحریم‌ها و مشکلات فنی در داخل باعث شده تا بانک‌های معروف با تعلل بیشتری وارد بازار ایران شوند؛ اما انگیزه خود دولت‌های اروپایی برای برطرف کردن این تردیدها و تلاش سیستم بانکی برای رعایت استانداردهای جهانی باعث خواهد شد ظرف چند ماه آینده، بانک‌های بزرگ نیز مراودات خود را با ایران از سر گیرند. اگر کانال ارتباطی قوی میان ایران و 1+5 باعث شد تا برجام حاصل شود، اکنون ارتباط مستقیم با وزرای اقتصادی و روسای بانک مرکزی مورد نیاز است تا روند مذکور تسریع شود. شاید اجلاس بهاره صندوق بین‌المللی پول فرصتی باشد تا در بالاترین سطح مسائل مربوط با وزرای خزانه‌داری 1+5 مطرح شود.