عصبانیت روزنامه اصولگرا از سخنان اخیر رئیس جمهور سابق ایران

او ادامه داده که «اگر همین مبنا را تا امروز حفظ می‌کردیم شرایط ما متفاوت بود. ما در آغاز از مردم سؤال کردیم، اما از مقطعی به بعد به مردم گفتیم حالا گوش کنید و عمل کنید. دیگر از مردم نپرسیدیم. وقتی افکار و ایده و خواست مردم حاکم نباشد هر نظامی دچار مشکل می‌شود!»

اگر  منظور روحانی برگزاری رفراندوم در موضوعات مختلف است که آدرس غلط دادن برای مشکلات کشور است. اولاً بسیاری از مسائل نیاز به رفراندوم ندارد تا نظر مردم دانسته شود. مثلاً حل مشکلات معیشتی مردم. ثانیاً آیا روحانی توانست به وعده‌هایی که به مردم داده بود عمل کند؟ آیا آنها نظر و خواست مردم نبود؟ آیا مشکل مردم نبودن رفراندوم بوده یا بی‌کفایتی دولتمردانی که وعده دادند و عمل نکردند؟ یک فقره از وعده‌های عمل نشده‌اش را خودش در همین سخنرانی می‌گوید: «در دولت من از مواردی که توفیقمان محدود بود، استفاده گسترده از جوانان و زنان در رده‌های مدیریتی بالا بود.»

روحانی البته آن‌قدری هم که ژستش را می‌گیرد، مردمی نیست. جدای از مدل رفتاری او در دوران ریاست جمهوری که حتی در دیدار از مناطق زلزله‌زده یا حضور در کارخانه در روز کارگر از خودروی خود پیاده نشد، ادبیات او در مواجهه با منتقدانش اغلب عاری از ادب و احترام بوده است. آیا منتقدان مردم محسوب نمی‌شوند؟ «کم سواد، بی‌عقل، کودک، بروید به جهنم، بی‌شناسنامه، هوچی‌باز، اقلیت ناچیز، بیکار، متوهم، ترسو، بزدل، تازه به دوران رسیده، بددل، هتاک، دروغگو» و بسیاری از بدوبیراه‌های دیگر ناسزا‌هایی بود که حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری‌اش به مردم منتقد خود حواله می‌کرد. حال چنین کسی می‌تواند مدعی پرسیدن نظر مردم شود؟!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.