سیگنال اردوغان به تهران با احداث پایگاه نظامی در مرز ارمنستان

با نگاهی به تنش‌های مداوم و درگیری‌های مقطعی منطقه قفقاز می‌توان به این نتیجه رسید که وضعیت فعلی در این منطقه پایدار نخواهد بود؛ زیرا موضوع صرفاً اختلاف و درگیری سرزمینی نیست، بلکه یک درگیری چندبعدی است. موفقیت هرکدام از طرفین در قفقاز باعث تغییر موازنه منطقه‌ای و تثبیت جایگاه برتر او خواهد شد. برای مثال اجرایی‌شدن کریدور زنگزور همان قدر که منجر به افزایش قدرت ژئوپلیتیک جمهوری باکو و به‌خصوص حامیان آن می‌شود، به همان نسبت منجر به تضعیف قدرت ژئوپلیتیک ایران و ارمنستان نیز می‌شود. تعریف کریدور صرفاً در معنای یک مسیر عبور و مرور ساده خلاصه نمی‌شود. کریدور مفهومی است که مبتنی بر زیر ساخت‌های اقتصادی، مالی و حقوقی است و به‌صورت زمینی و دریایی در جهت ایجاد یک گذرگاه امن برای حمل‌ونقل بین کشور‌ها باهدف رونق اقتصادی، ترانزیت، تبادل کالا و تجارت خارجی راه‌اندازی می‌شود. به دلیل همین ویژگی‌ها کریدور تا حدودی از دیگر بخش‌های سرزمین اصلی متمایز است. اهمیت عضویت و تسلط بر کریدور‌های بین‌المللی غیر قابل کتمان است؛ زیرا عبور کریدور از هر کشوری علاوه برآورده‌های اقتصادی و مالی، بسیار امنیت‌ساز است و باعث افزایش قدرت ژئواکونومی کشور‌ها می‌شود.

در دوران گذار نظام بین‌الملل و اهمیت پیداکردن کریدور‌ها که اهمیت ویژه‌ای در بهبود جایگاه کشور‌ها در دوران پساگذار یافته‌اند، بسیاری از دولت‌ها به هر طریقی سعی در مشارکت، پیوند و تسلط حاکمیتی بر این کریدور‌ها از طریق میزبانی از مسیر عبور آن‌ها دارند تا ضمن بهره‌برداری اقتصادی و مالی نقش و قدرت اثرگذاری خود را در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ارتقا دهند. ایران یکی از کشور‌های مهم با ظرفیت‌های بسیار بالا برای استفاده از چنین فرصت‌هایی است؛ ولی متأسفانه نگاه تک‌بعدی و ایدئولوژیک به مناسبات و تعاملات بین‌المللی، تداوم تنش‌ها و ستیز‌های غیرضروری و هزینه‌زا در سیاست خارجی، تحریم‌های مداوم، نگاه غیراقتصادی، بوروکراسی‌های دست‌وپاگیر و.. که همه ناشی از یک حکمرانی ناکارآمد و غیرمنعطف است باعث فرسایش ژئوپلیتیک ایران شده و فرصت‌ها یکی پس از دیگری در حال ازدست‌رفتن است.

بی‌توجهی و بی عملی ایران در فعال‌کردن و بهره‌برداری از ظرفیت‌های کشور نه‌تنها باعث ازدست‌رفتن بسیاری از موقعیت‌ها شده، بلکه باعث طمع بعضی کشور‌ها برای ضربه‌زدن به فضای ژئوپلیتیک ایران شده است. نمونه بارز آن ایجاد فشار و درگیری رژیم باکو با حمایت ترکیه و اسرائیل با ارمنستان برای احداث کریدور زنگزور است. ترکیه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین حامیان و ذی‌نفع‌های این کریدور تلاش‌های بی‌وقفه‌ای را در این راستا انجام می‌دهد؛ زیرا اجرایی‌شدن آن بسیار بیشتر از دولت باکو به سود کشور ترکیه خواهد بود. آنکارا در جدیدترین اقدام خود در حال احداث یک پایگاه نظامی در کوه‌های آرارات هم مرز با ارمنستان است تا ایروان را برای تن‌دادن به احداث کریدور زنگزور تحت‌فشار قرار دهد و متعاقب آن تلاش ایران برای جلوگیری از احداث این کریدور جعلی را غیرمشروع جلوه بدهد.

بر اساس چنین سیاستی است که دولت اردوغان با تحریک علی‌اف از او برای تحقق رؤیای خودش در جهت افتتاح دالان تورانی و تسلط بر آنچه جهان ترک قلمداد می‌کند استفاده ابزاری می‌کند. بهانه رژیم باکو برای ایجاد این کریدور دسترسی به نخجوان است، اما این ادعا در حالی مطرح می‌شود که باکو سال‌ها از طریق ایران و بدون کوچک‌ترین مزاحمتی به نخجوان دسترسی داشته است؛ هم اکنون الهام علی‌اف نه‌تنها در پی ایجاد این کریدور است؛ بلکه می‌خواهد حق حاکمیت بر آن را در داخل خاک ارمنستان هم به دست بیاورد. معنای دیگر چنین خواسته‌ای اهتمام به اشغال استان سیونیک ارمنستان و ضربه‌زدن به موقعیت ژئوپلیتیک ایران است. وضعیتی که اگر به وقوع بپیوندد بزرگ‌ترین برنده آن ترکیه و بزرگ‌ترین بازنده آن ایران خواهد بود.

ایران برای دفاع از حقوق قانونی خود باید رویکرد جدیدی برای مهار سیاست‌های توسعه‌طلبانه ترکیه در قفقاز که منافع حیاتی ایران را هدف گرفته است در پیش بگیرد تا بتواند بازدارندگی قوی برای حفظ و تأمین منافع ملی ایجاد کند. برای مثال ترکیه هم اکنون به‌واسطه نگاه چندوجهی و مبتنی بر منافع ملی که در سیاست خارجی دارد، هم می‌تواند به اوکراین پهپاد بفروشد و هم اینکه میزبان کشتی‌ها و سرمایه روس‌ها و شریک مهم آن‌ها باشد. هم می‌تواند عضو ناتو باشد و هم با مخالفت‌های تاکتیکی با عضویت کشور‌های جدید (سوئد و فنلاند) از غرب امتیاز بگیرد. هم به شمال سوریه لشکرکشی کند و هم اینکه بازار این کشور را در دست داشته باشد. اما ایران به‌خاطر یک نگاه تک‌بعدی که اعتیاد به قطعنامه و تحریم دوستی در آن موج می‌زند باعث تحمیل هزینه‌های زیادی بر کشور شده و فرصت کنشگری فعالانه را از خود در سطح بین‌المللی گرفته است.

این سیاست در کنار مماشات‌های بیش از حدی که در بزنگاه‌های مهم صورت می‌گیرد باعث شده تعدادی از کشور‌ها به‌گونه‌ای رفتار کنند که گویی اهانت به تمامیت ارضی و ضربه‌زدن به منافع ایران یک هدف مشروع تلقی می‌شود و از هر تریبونی برای نفرت‌پراکنی علیه ایران استفاده می‌کنند. علاوه بر رژیم باکو، ترکیه و بعضی کشور‌های عربی که مواضع غیردوستانه اتخاذ می‌کنند، دامنه این هتاکی‌ها هم اکنون به شرق آسیا (چین و کره جنوبی) هم رسیده است. وزارت خارجه ایران هم تاکنون جز واکنش‌های منفعلانه اقدام دیگری انجام نداده است.

واقعیت این است کریدور زنگزور یک تهدید جدی نه‌تنها برای موقعیت ژئوپلیتیک ایران بلکه تهدیدی برای تمامیت ارضی کشور هم هست؛ زیرا وسوسه و اهداف پشت پرده‌ای که در ورای این کریدور مانند ایده توسعه‌طلبانه «جهان ترک» دیده می‌شود، زنگ هشدار مهمی برای ایران است. در چنین شرایطی ایران هم اگر با انعطاف بیشتری در روابط خارجی خود با غرب و شرق رفتار کند می‌تواند رفتار‌های تهاجمی رقبا را کنترل کند. ایران و ترکیه روابطی مبتنی بر رقابت و همکاری دارند که اگرچه هیچ‌گونه تنش مرزی با یکدیگر ندارند؛ ولی به‌خاطر اینکه حوزه نفوذ مشترک دارند رقابت آن‌ها در بسیاری مواقع تنش‌زا می‌شود. این موضوع منحصر به ایران نیست؛ زیرا ترکیه با تمام کشور‌های همسایه خود از سوریه و عراق گرفته تا ارمنستان و گرجستان و یونان و قبرس تنش مرزی و یا هویتی دارد که بیشتر ناشی از دید توسعه‌طلبانه دولت اردوغان است که بعد از وقوع بهار عربی و به طور خاص با بحران سوریه شدت گرفته است.

قبل از هر چیزی باید این نکته مهم یادآوری شود که روابط ایران و ترکیه همان‌طور که اشاره شده از نظر تاریخی مبتنی بر یک رقابت تنگاتنگ و همکاری نزدیک بوده است؛ بنابراین بهبود و تقویت روابط ایران و ترکیه در هر شرایطی باید یکی از اولویت‌های سیاست همسایگی کشور باشد. اما در شرایطی که آنکارا به طور غیرمستقیم و با استفاده ابزاری از دولت علی‌اف در پی ضربه‌زدن به ایران برای اهداف خودش است، ایران نیز می‌تواند در وضعیتی که منجر به یک تهاجم ژئوپلیتیک شده از ضعف‌های این کشور برای ایجاد تعادل و مدیریت رقابت با این کشور استفاده کند.

از جمله مهم‌ترین تنش‌های ژئوپلیتیکی ترکیه به‌جز در حوزه قفقاز می‌توان به اختلاف و درگیری‌های مرزی با سوریه، درگیری مرزی با عراق، تنش‌ها و تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ترکیه، همکاری مصر، یونان و قبرس در شرق مدیترانه علیه این کشور، و نیز همکاری یونان، فرانسه، ایتالیا و قبرس در همین منطقه اشاره کرد که در سال ۲۰۲۰ به دنبال بالاگرفتن تنش‌های یونان و ترکیه بر سر اکتشاف‌های حفاری آنکارا در مدیترانه منجر به رزمایش نظامی مشترک آن‌ها در چارچوب همکاری‌های چهارجانبه (SQAD) شد. این موارد نشان از این است که ترکیه برای اینکه نقاط ضعف خود به‌عنوان رهبر ادعایی کشور‌های جهان ترک را بپوشاند، بخش زیادی از مشکلات خود را با پروپاگاندا به مناطق دیگر مانند قفقاز و حتی خلیج‌فارس و شمال آفریقا فرافکنی می‌کند و سعی می‌کند به قیمت ضربه‌زدن به دیگران اهداف خود را پیگیری کند؛ بنابراین همان‌طور که ترکیه با شرکت در اجلاس شورای همکاری خلیج‌فارس بیانیه آن‌ها علیه ایران را امضا می‌کند، ایران هم می‌تواند با مشارکت در بعضی نشست‌های کشور‌های حوزه دریای مدیترانه اقدام متقابل انجام دهد تا انزوای ایران رقبا را در پیگیری اهداف توسعه‌طلبانه علیه منافع کشور وسوسه نکند. حتی به سبب رویکرد اخوانی و رویای نئوعثمانیسم که در سیاست خارجی ترکیه وجود دارد، روابط این کشور با اعراب توأم با نوعی نااطمینانی است که ایران با بازتنظیم سیاست همسایگی خود می‌تواند از این فرصت‌ها هم استفاده کند. در بحث کریدور زنگزور نیز این فرصت وجود دارد که با استفاده از ملاحظاتی که کشور‌های غربی در این موضوع دارند به‌خصوص حساسیت تاریخی فرانسه در این زمینه برای کنترل و دفع تهاجم ژئوپلیتیک رقبا از آن‌ها استفاده شود. اما شرط اصلی و مهمی که ایران بتواند از این فرصت‌ها و سایر ظرفیت‌های خودش برای تأثیرگذاری، کنترل و مهار رقبا استفاده است این است که رویکرد سیاست خارجی خود را تغییر بدهد، با دنیا وارد تعامل شود و برای همیشه اعتیاد به قطعنامه و تحریم دوستی را کنار بگذارد و برای نیل به توسعه و ایفای نقش تاریخی خود طرحی نو در اندازد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.