در این دو سه روز که از سخنان علیرضا زاکانی شهردار تهران در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت ۱۶ آذر - روز دانشجو- میگذرد بیشتر دربارۀ لحن و ادبیات او گفته یا نقل و نقد شده با اشاره به تعابیری چون «شماها گروه فشارید / بشین بابا مرد حسابی! / وقتی میخواهی اسم انقلاب را ببری، گلوت رو خوب بمال!» حال آن که هر که با ادبیات آقای زاکانی آشنا باشد میداند اگر جایگاه حقوقی شهردار تهران و موقعیت دانشگاه و دانشجویان شریف و احتمال کاندیداتوری مجدد برای ریاست جمهوری ۱۴۰۴ با توجه به ضعف ابراهیم رییسی نبود الفاظ دیگر را هم چه بسا از زبان او میشنیدیم و اتفاقا خیلی ملاحظه کرده و ادبیاتی به نسبت بهداشتی به کار برده هم او که پیشنهاد وزارت بهداشت در دولت رییسی را نپذیرفت.
البته آنچه به آن فخر میفروخت و در معرفی خود میگفت نه پیشینۀ فرماندهی بسیج دانشگاه علوم پزشکی تهران یا اکتفا به تحصیلات در رشتۀ پزشکی هستهای که بیشتر تأکید بر عضویت در هیأت علمی به اضافه سابقۀ افشاگری فساد و برخوردار نبودن از مال دنیا بود و این آخری را وقتی گفت که بدهی ۷۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران را عددی ندانست هر چند برای او که تنها یک آپارتمان ۹۳ متر مربعی دارد بزرگ جلوه کند اما برای تهران بزرگ نیست.
این اشاره که بچۀ میدان شوش تهران است نیز احتمالا به خاطر آن بود که دانشجویان برخی از تعابیر او را بیادبانه ندانند و به حساب فرهنگ داشمشدیگری و لوطیمنشی بچه های جنوب شهر بگذارند و نشان صمیمیت.
نکتۀ مغفول مانده اما غلظت رویکرد سیاسی شهردار تهران است که البته منحصر به او نیست چرا که اتفاقا هر شهردار تهران که سعی کرده خود را غیرسیاسی نشان دهد بعدتر دریافته اشتباه کرده زیرا هر چند شهرداری تهران نهادی خدماتی- اجتماعی و غیر سیاسی است و امتیاز روزنامۀ آن هم در ابتدا عنوان سیاسی نداشت اما شهردار تهران سیاسیترین مقام غیر سیاسی ایران است!
در دولت دوم حسن روحانی هم ابتدا یک چهرۀ کاملا سیاسی برای شهرداری تهران انتخاب شد و بعد از ماجراهایی که مجال ادامۀ کار را از او ( محمد علی نجفی ) ستاند این تصور غالب شد که بهتر است شهردار تهران غیرسیاسی باشد و در ادامه محمد علی افشانی و پیروز حناچی شهردار تهران شدند. اولی البته به سبب انتساب به حزب اعتماد ملی هویت سیاسی دارد اما اشتهار سیاسی ندارد و دومی به رغم تعلق به خانوادۀ سیاسی بیشتر به عنوان استاد ممتاز معماری دانشگاه تهران مشهور و بسیار هم خوشنام است منتها آنچه او نیز درنیافت این بود که شهردار تهران سیاسیترین مقام غیر سیاسی ایران است!
دبیر کل پیشین حزب کارگزاران سازندگی ایران که بود؟ غلامحسین کرباسچی یکی از مشهورترین شهرداران تهران تا امروز یعنی از 12 خرداد 1286 که مجلس شورای ملی تأسیس نهادی به عنوان «بلدیه» را الزامی کرد و در این 115 سال تهران که 62 شهردار (با احتساب سرپرستان کوتاه مدت یا شهرداران موقت) به خود دیده کرباسچی و قالیباف از مشهورترینها به شمارند.
از آن 115 نفر ( با احتساب سرپرستان و موقت ها و کوتاه مدتها) کریم آقا بوذرجمهری، احمد نفیسی و غلامرضا نیکپی سه شهردار مشهور پیش از انقلاباند و محمد توسلی، غلامحسین کرباسچی و محمد باقر قالیباف نیز سه شهردار مشهور بعد از انقلاب.
نام محمود احمدینژاد را به این خاطر نیاوردم که شهرت او به خاطر دوران شهرداری تهران نیست بلکه به سبب دوران ریاستجمهوری است اگرچه اولی را سکوی دومی کرد اما هم او هم نشان داد «شهردار تهران سیاسیترین مقام غیر سیاسی است» چون از خیابان بهشت، چشم به ریاست جمهوری داشت و صدا و سیما نیز به صورت گل درشت و گاه نشان دادن او با حرکت آهسته، همکاری و تبلیغ میکرد تا جایی که در سال 83 در روزی که سید محمد خاتمی رییسجمهوری یکی از مهمترین و پولآورترین فازهای عسلویه با مشارکت توتال فرانسه را افتتاح میکرد تلویزیون به خبر افتتاح پل عابر پیاده با پله برقی در میدان هفتم تیر تهران با مشارکت یک برند لوازم خانگی با حضور شهردار اصولگرا (احمدینژاد) توجه داشت!
به دبیر کل سابق حزب کارگزاران سازندگی اشاره شد. میتوان از دبیر کل پیشین حزب مؤتلفه هم گفت. او که بود؟ محمدنبی حبیبی شهردار تهران قبل از مرتضی طباطبایی و غلامحسین کرباسچی.
جدای دبیران کل سابق دو حزب میتوان از دبیر کلی کنونی نهضت آزادی ایران نیز گفت تا بدانیم او که پس از مهندس مهدی بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی این جایگاه را یافته کیست؟ مهندس محمد توسلی اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب 1357.
از 1384 تا 1396 هم محمدباقر قالیباف شهردار تهران بود و رکورد طولانیترین مدت را به جای گذاشته است. هم او که با حفظ عنوان شهردار تهران در دو انتخابات 1392 و 1396 نامزد ریاست جمهوری شد (در سال 1384 هنوز شهردار تهران نشده بود).
بنا بر این ملاحظه میشود که شهرداری تهران اگرچه نهادی غیر سیاسی است اما شهردار تهران جایگاه یا شهرت سیاسی دارد و به خاطر همین دربارۀ عضویت او در هیأت دولت بحث درمیگیرد.
پیروز حناچی می خواست تصویر شهرداری غیر سیاسی را ترسیم کند اما سیاسی نبودن کمکی به حملات اصولگرایان به شهرداری نکرد. دولت حسن روحانی و روحیات رییس جمهوری سابق نیز میدانی به او نداد حال آن که هاشمی رفسنجانی تمام قد پشت کرباسچی بود و تازه آن زمان شورای شهر هم وجود نداشت و برای افتتاح بزرگراهها هم رییس جمهور میرفت و یک بار هاشمی از دیدن چند طبقه شدن بزرگراهی -گویا در افسریه- آن قدر ذوقزده شد که گفت امروز از جهان سوم خارج شدیم! اگرچه حرف خندهداری بود اما نگاه مثبت دولت به عملکرد شهرداری و درک اهمیت ملموس بودن توسعه برای طبقات شهری را نشان میداد. در دورۀ قالیباف هم البته رییس جمهوری وقت کنار او نبود چرا که احمدینژاد او را رقیب خود
میدانست ولی قالیباف از حمایت نهادهای اصلی قدرت برخوردار بود.
برخورد با کرباسچی در آغاز دولت اصلاحات هم امکان انتصاب او به عنوان معاون اول را ستاند و هم مجال کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را اما در سال 88 به عنوان نامزد مورد نظر مهدی کروبی برای معاون اولی معرفی و در تبلیغ تلویزیونی دیده شد.
عطش باقر قالیباف برای ریاست جمهوری هم نیاز به توضیح ندارد و اگرچه تکاپوی اولیه او در تقابل روحانی در جایگاه رییس مجلس پس از روی کار آمدن ابراهیم رییسی فرونشسته اما کاملا مشخص است که مجلس به معنی جای نشستن با روحیات او سازگار نیست و دوست دارد کار اجرایی انجام دهد و اگرچه بر جایی نشسته که روزگاری و در اوج قدرت اکبر هاشمی رفسنجانی مینشست اما مجلس کنونی در حد 4 شورای عالی «انقلاب فرهنگی»، «فضای مجازی» و «امنیت ملی» و « اقتصادی سران قوا» هم قدرت و اختیار ندارد و تنها در حوزۀ رأی اعتماد و استیضاح وزیران دست نمایندگان باز است.
این که سه شهردار سابق تهران (توسلی، کرباسچی و قالیباف) چهره های شاخص سیاسی امروز هستند (ولو اولی جلوهای در رسانههای حکومتی ندارد) و شهردار فعلی هم به عنوان یک فعال سیاسی شناخته میشود که بی آن که اهل قم یا معمم یا آشنا با قم باشد برای ورود به مجلس از قم نامزد شد و از همان نمایندگی قم استعفا کرد تا شهردار تهران شود همه حاکی از آن است که شهرداری تهران عنوانی سیاسی است ولو شهرداری تهران درمقام نهاد سیاسی نباشد و وظایف آن در عرصههای خدماتی و اجتماعی و از زمان کرباسچی به این سو فرهنگی نیز تعریف شود. علیرضا زاکانی البته از ساخت قریب 200 هزار خانه هم سخن گفته در شهری که 500 هزار خانه خالی دارد!
اگر شهرداری تهران سیاسی نبود غلامرضا نیکپی شهردار پیش از انقلاب اعدام نمیشد و جواد شهرستانی آخرین شهردار پیش از انقلاب نزد امام خمینی نمیرفت تا استعفای خود را تقدیم رهبر انقلاب کند. اگر شهرداری تهران سیاسی نبود نه کرباسچی به زندان میافتاد یا دبیر کل حزب میشد و نه احمدینژاد در خیابان بهشت در سودای پاستور بود و البته به آن رسید به عکس محمد باقر قالیباف که موفق نشد.
سخن آخر این که کاش یکی از آقای زاکانی میپرسید آیا راست است که چند ساعت صبر نکردید تا در صورت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر آمریکا بنر سفارش دهید و آن همه هزینه برای آذین بندی تهران به پاس راهیابی به مرحلۀ حذفی و تغییر فضای شهر در پایان بازی بلامصرف و هدر نشود؟