مبنای مالیات بر کارتخوانها چیست؟
علی عسگری درباره مالیات بر خانه های خالی گفت: من با پایههای مالیاتی خرده ریز خیلی موافق نیستم، این مالیاتها فقط وقت سازمان مالیاتی و وقت دولت را می گیرد و دولت و مردم را سرگرم می کند دست آخر نیز چیزی گیرش نمی آید. اگر دولت واقعا به دنبال درآمدهای خانههای خالی می گردد باید برود و لایحه مجموع درآمد را سریعتر نهایی کند و به مجلس ارائه بدهد.
معاون توسعه و مدیریت منابع وزارت امور اقتصادی و دارایی و معاون سابق وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل پیشین سازمان امور مالیاتی تاکید کرد نیمی از اقتصاد ایران شاهد فرار مالیاتی است و افزایش درامد مالیاتی باید با شناسایی مودیان جدید صورت گیرد نه فشار بر مودیان فعلی.
*به عنوان اولین سوالم، ماجرای مالیات به مرحله ای پیچیده ایی از اعتراضات رسیده که صنف لوام خانگی و سایر اصناف به مالیات دارند. حال سوالی که بوجود می آید این است چرا قوانین مالیاتی همراهی مردم را در پی ندارد؟
یکی از ویژگیهای قوانین مالیات خنثی بودن است و باید برای همه افراد به صورت یکسان عمل کند. همچنین نباید عدهای را با یک نگاه ببیند و عدهای دیگر را با نگاهی دیگر. مبنای مالیات ستانی منشاء درآمد است که فرد چقدر درآمد کسب می کند و این درآمد آیا از درآمد حقوق باشد، از درآمد کسب و کار باشد، از درآمد شغلی باشد، از درآمد شرکت باشد. قوانین مالیات به گونه ایی که از هر منبعی که فرد درآمد کسب می کند نرخ مالیات به آن تعلق می گیرد. بعنوان مثال، مالیات حقوق میگوید اگر شما A درصد درآمد داشتید از آستانهای که معافیتها تجاوز کرد باید براساس این نرخها پرداخت کنید.
اگر فردی فعالیت صنفی دارد شما پایه معافیت دارید و اگر درآمد مشمولتان از این حد بیشتر شد باید چند درصد درآمدتتان را مالیات دهید و اگر شخص حقوقی هستید ۲۰ تا ۲۵ درصد درآمد و سودتان را باید مالیات دهید و در قانون دیگر تفاوتی قائل نمی شود که این صنف لوازم خانگی یا صنف میدان ترهبار و یا طلا فروش و... است. اتفاقی که در سالهای اخیر افتاده علی رغم اینکه اصلاحیه قانون مالیاتها در سال ۹۴ ابلاغ شد که مبنای تشخیص مالیات فعالیت و درآمد افراد است، بخصوص کسانی که فعالیت شغلی دارند باید اطلاعات شغلی خودشان را به صورت صحیح و دقیق به نظام مالیاتی اعلام کنند.
این کارتخوانها ماه آینده غیرفعال میشود
*حال این سوال هم بوجود می آید ، از تصویب این قانون بیش از ۶ الی ۷ سال گذشته است. آیا شاغلین درآمد و فعالیتهای شغلی خودشان را به درستی به نظام مالیاتی اعلام کردند؟
خیر. مردم که اعلام نکردند! قانون گذار از ابزارها، تجهیزات و امکاناتی که در اختیارش بوده خودش را مجهز کرده و امروز اطلاعاتی را از مردم بدست می آورد. فعالیتهای شغلی آنها براساس درآمدهایی که قبلا مالیات می دادند و انطباق ندارد. فلذا بیشتر از آن چیزی که تا الان می دادند باید مالیات پرداخت کنند. اگر قانون می گوید که باید بیشتر دهند و درآمدهایشان اثبات کند که باید بیشتر دهند چرا دست و پا میزنند؟ مگر دیگران که مالیات می دهند غیر آنها هستند؟ چرا فکر می کنیم اصناف تافته جدا بافتهای در جامعه هستند که چون تعدادشان زیاد است و فرصت اعتراض دارند باید از این حربه استفاده کنند و درآمد واقعیشان شناسایی نشود و مالیات ندهند. در واقع اجحافی شود به بقیه مردمی که در اقتصاد و در کشور زندگی می کنند.
وقتی درآمد اصناف را درست شناسایی نکنند و آنها هم درست مالیاتشان را ندهند یعنی دولت کسری بودجه میآورد، یعنی دولت از بانک مرکزی استقراض میکند، یعنی حجم پایه پولی بالا میرود، یعنی تورم بالا میرود و اجحاف می شود به قشر دیگری که دستشان به جایی نمیرسد. چرا ما فکر می کنیم که عدهای باید نفع خودشان را به ضرر دیگران ترجیح دهند؟ اگر درآمد هرکسی شناسایی شد و مبنای شناسایی درآمد اسناد و مدارک متقنی بود باید مالیات خودشان را بدهند و نیاز به دست و پا زدن هم ندارند.
*پس چرا انقدر اعتراض است؟
سوالی که اینجا باید مطرح کنم، چرا مردم از قانون حمایت نمیکنند؟ در نظام مالیاتی دنیا دو طرف باید از همدیگر حمایت کنند قانون باید از مردم حمایت کند و مالیات عادلانه از همه بگیرد و مردم هم باید از قانون اطاعت کنند و تابع قانون باشند. همچنین با رفتار خودشان نشان دهند که تابع قانون هستند. اگر هرکسی به نفع صنف و فعالیت خودش بخواهد در مقابل قانون بایستد که دیگر قانونی باقی نمی ماند. بنابراین، مردم هم باید از قانون حمایت کنند. قانون مالیات جاده یک طرفه نیست بلکه جادهای دو طرفه است.
*مدتی که بحث مالیات های کارتخوانها بصورت جدی مطرح شده است. سابقه مالیات بر کارتخوانها را توضیح بدهید و اینکه سایر کشورها وضعیت کارتخوانها مثل ایران است؟
در تمام کشورهای دنیا هرکسی که می خواهد فعالیت شغلی داشته باشد باید برای آن فعالیت شغلیاش به طور خاص کارتخوان بگیرد و به حساب فعالیتهای شغلی خودش وصل شود و هر تراکنشی که در فعالیت شغلیاش می خواهد انجام دهد (خرید و فروش) باید از محل این کارتخوان انجام شود. بنابراین، هرچه کارتخوان به عنوان تراکنش نشان داد، نشان دهنده فعالیت شغلی آن فرد است و نرخ سود هر فعالیت شغلی در اقتصاد روشن است و براساس آن درآمد مالیات پرداخت می شود. اینکه کارتخوانی به نام شخص دیگری بگیریم و فعالیتهای شغلی خودمان را با نام کارتخوان دیگری انجام دهیم یا بخشی از آن را با کارتخوان خودمان انجام دهیم و بخشی دیگر را با کارتخوان دیگران و اینکه با کارتخوان دیگران فعالیت کنیم و نظام مالیاتی برای دیگرانی که کارتخوان گرفتند مالیات تعیین کند و آن فرد بگوید فعالیت شغلی ندارم، پس اگر فعالیت شغلی ندارید این کارتخوان چگونه کار کرده است؟ در واقع این سناریوها راههای گریز و فرار از مالیات است که متاسفانه در کشور ما فراوان شده است.
هرشخصی باید کارتخوان را به حساب فعالیتهای شغلی خودش وصل کند و فعالیتهای غیر شغلیاش را در حساب دیگری انجام دهد که قاطی حساب فعالیتهای شغلیاش نشود تا نظام مالیاتی را با چالش مواجه نکنیم. اگر هم نظام مالیاتی آمد و گفت شما انقدر تراکنش کردید اسناد و مدارک را بیاورید و بگویید این تراکنشها مربوط به خرید و فروش ملک و ماشین و سایر فعالیتها است اما اگر این اسناد و مدارک را نیاورید و ادعاهای دیگری کنید، این ادعاها درست نیست. به نظر من، با این اعتراضات، با این ممانعتها و با این سنگ اندازیها اعتبار یک نظام مالیاتی را زیر سوال میبرند و آن را با مشکل مواجه می کنند و بعد هم بهانه می گیرند که اگر با خواست ما هماهنگ نباشید ما اعتراض می کنیم .
معتقد هستم کسی نباید اعتراض کند و هرکسی باید سرجای خودش باشد و کار خودش را به درستی انجام دهد که در آن صورت نظام مالیاتی کار خودش را بخوبی انجام میدهد. بنابراین، از این حیث نیازی نیست که اعتراضی داشته باشند. زمانی که در سازمان مدیریتی بودم برای پیاده کردن ارزش افزوده از این حرفها زیاد شنیدم و بسیاری از این حرفها فشارهای غیر موجهی بود که نمیخواستند اصلا قانونی اجرا شود. در حال حاضر قانون صندوق فروش آمده و میخواهند در مقابل قانون صندوق فروش که جزء شفافترین قانونها در همه دنیاست مانع ایجاد کنند تا این قانون اجرا نشود، ولی این قانون باید اجرا شود.
*دریافت مالیات از خانه و ماشین های لوکس و ... را برخی ناعادلانه می دانند و معتقدند دولت تورم را با سیاست هایش ایجاد می کند و در نهایت باز تنبیهی مالیاتی برای مردم در نظر می گیرد. نظر شما در این باره چیست ؟
من با پایههای مالیاتی خردهریز خیلی موافق نیستم، این مالیاتها فقط وقت سازمان مالیاتی و وقت دولت را می گیرد و دولت و مردم را سرگرم می کند دست آخر نیز چیزی گیرش نمی آید. اگر دولت واقعا به دنبال درآمدهای خانههای خالی می گردد باید برود و لایحه مجموع درآمد را سریعتر نهایی کند و به مجلس ارائه بدهد و از هر منبعی که درآمد کسب می کند بگوید که دیگر نیاز به اینکه خانه پر یا خالی باشد یا ماشین لوکس یا غیر لوکس باشد ضرورت ندارد. بالاخره تورم ایجاد شده و یک ماشینی لوکس شده مردم که گناهی ندارند. به نظر من، اینها مواردی که نظام مدیریتی را بیشتر سرگرم می کند و چیزی هم برای نظام مالیاتی در نمی آید و مردم هم پای کار نمیآیند.
*پس برای چی مطرح می کنند؟
به هر حال بعضیها خوششان می آید این چیزها را مطرح کنند، مثلا از ماشین لوکس در جامعه خوششان نمی آید پس می روند و یک پایه مالیاتی می گذارند که ما باید کاری را بکنیم که دنیا کرده است. در حال حاضر دنیا برروی سه پایه مالیاتی متکی است و منابع درآمدی خودش را از آن سه پایه مالیاتی میگیرد. چندتا از این پایههای مالیاتی را در ایران داریم و هرکدام نیز درآمد اندکی برای نظام مالیاتی کسب می کند جز وقت تلف کردن نظام مالیاتی و سرگرم کردن و دواندن مردم هیچ اثری ندارد. یکی مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، مالیات بر شرکتهاست که همه دنیا این مالیات را می گیرند. دیگری مالیات بر مجموع درآمد که از همه آحاد جامعه بر اساس خانوار است که همه باید اظهارنامه بدهند و اعلام کنند درآمد سالانهایی که دارند چقدر است و از چه منابعی درآمد دارند و هزینههایشان هم دیده می شود و هزینههایشان نیز از درآمدشان کم می کنند. همچنین از این فرمول درآمد مشمولی که دارند درمی آید و به نرخ مالیات میرود.
دیگری نیز، درآمد ارزش افزوده است، این سه پایه مالیاتی در کشورهای توسعه یافته است. امروزه بیش از ۹۵ درصد درآمد مالیاتیشان را از این ۳ منبع می گیرند و وقت خودشان را تلف منابع مختلف نمی کنند. همچنین مردم را هم سردرگم کوچه و خیابان و ادارات نمی کنند. دولتها اگر دنبال درآمد واقعی و عدالت هستند و به دنبال این هستند که مردم هم راضی باشند و نظامهای دیگرشان هم در کنار مالیات به پیش ببرند(مثل نظام تامین اجتماعی)، باید برروی این سه پایه مالیاتی اتکا کنند و این سه پایه را در اقتصاد جا بی اندازند. امروز مانند دورههای و سنوات قبل نیست که پایگاه اطلاعات نداشته باشیم. امروزه اطلاعات در همه چیزها جمع آوری شده است و باید تبادل اطلاعات صورت گیرد و نظام مالیاتی براساس ماده ۱۶۹ که ۸ سال قبل قانون آن مصوب شده درآمدها را شناسایی کند و این اطلاعات را بگیرد و مبنای درآمد قرار دهند.
*سهام مالیات از اقتصاد ملی چقدر است و چند درصد از اقتصاد ایران مالیات نمی دهند؟
در دورهای که من بعنوان رییس سازمان بودم. بیش از ۵۰ درصد اقتصاد چه آن بخشی که معاف هستند و چه آن بخشی که فرار مالیاتی دارند عملا در تور مالیاتی نیستند. نصف اقتصاد یا معاف هستند و یا فرار مالیاتی دارند که این هم خودش یکی از معضلات اقتصاد ما بشمار می آید که معافیتهای بی حد و حصری را در بخشهای مختلف اقتصادی دادهایم. متاسفانه این معافیتها نظاممند و هدفمند نیستند و چه بسا از این معافیتها و قوانین مربوط به آنها سوءاستفادههایی برای فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات می شود.
*به عنوان کسی که زمانی سکان سازمان مالیات را به عهده داشتید برای اصلاح ساختار مالیات باید چه اقداماتی انجام شود ؟
ما باید سه پایه مالیاتی را در سطح کشور جا بیاندازیم؛ مالیات اشخاص حقوقی ، مالیات ارزش افزوده که این دو مورد عملیاتی می شود به دلیل اینکه صندوق فروش مکمل ارزش افزوده است. ما باید صندوق فروش را پیاده کنیم. فلذا صندوق فروش ابزار ارزش افزوده است. پایه بعدی و مهمتر اینکه، لایحه مالیات بر مجموع درآمد را به مجلس ببریم و مجلس هم آن را هدایت کند و مثل قوانین دیگر ۷ الی ۸ سال در مجلس نخوابد و ظرف حداکثر یک تا یک و نیم سال این قوانین را نهایی کند و به دولت بدهد که یک سال بعد از ابلاغ بتواند آن را اجرایی کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.