پیام مهم ایران به آمریکا و اروپا /هزینه و فایده قرارداد با روسیه و چین

 

 

امضای سند همکاری بلندمدت با دو کشور چین و روسیه، موضوعی بود که بسیاری آن را مغایر سیاست خارجی مستقل و شعار «نه شرقی نه غربی» می‌دانستند و حتی این سند را با قراردادهایی مانند «ترکمانچای» مقایسه می‌کردند.

این موضوع به‌ویژه به دلیل نزدیکی بیش‌ازحد ایران به روسیه و چین و انتخاب روسیه به عنوان نماینده ایران در وین بیش‌ازپیش مورد توجه افکارِعمومی قرار گرفت. 

بازگشت به عقب

برای اولین‌بار وانگ یی، وزیر امور خارجه چین و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی، سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین را امضا کردند. البته به گفته مسئولان وقت، مفاد این توافق به درخواست چین «محرمانه» بود. اخیراً نیز حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، از آغاز مرحله اجرایی تفاهم همکاری‌های ۲۵ساله دو کشور خبر داد و دولت چین هم این خبر را تأیید کرد.

به دنبال این انتقادها، در سفر ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری، به مسکو صحبت از «قراردادی بیست‌ساله با روسیه» به میان آمد و رؤسای‌جمهور ایران و روسیه دستور تهیه «نقشه راه همکاری بلندمدت» را صادر کردند.

البته قبلاً نیز یک توافق همکاری بلندمدت با روسیه وجود داشت که چندی پیش دوره‌اش تمام شد؛ اما براساس یک بند از آن، این سند خود به خود پنج سال دیگر تمدید می‌شد.

انتقادات از توافق بلندمدت ایران با روسیه و چین

یکی از موضوعاتی که بیش‌ازپیش حساسیت منتقدین نسبت به امضای این قراردادها را برانگیخت نگاه دولت سیزدهم مبنی‌بر «توسعه روابط با شرق» است. منتقدین تأکید دارند که پایبندی به شعار نه غربی نه شرقی به معنای جنگ با شرق و غرب نیست؛ اما همکاری با دیگر کشورها باید با رعایت حقوق ملت و بدون امتیازدهی صورت گیرد. سؤال آنان براین‌اساس بود که بستن یک قرارداد «پنهانی» نشانه‌ای از دادن امتیازات بیش‌ازحد به چین است.

ازجمله محمدرضا صباغیان، نماینده مردم بافق و مهریز در تذکری شفاهی خواستار ارائه توضیحات از سوی دولت شد و از بی‌اطلاعی نمایندگان مجلس در خصوص جزئیات قراردادهای ایران با چین و روسیه انتقاد کرد. وی با اشاره به اینکه براساس قانون اساسی هر قراردادی که با سایر کشورها بسته می‌شود باید در مجلس به تصویب برسد، اظهار داشت: بی‌اطلاعی مجلس از جزئیات این قراردادها به‌تدریج منجر به نزول جایگاه مجلس در سطح جامعه می‌شود.

جلیل رحیمی جهان‌آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم تأکید دارد که براساس اصول قانون اساسی، مجلس باید در جریان محتوای هرگونه قرارداد و تعهد کشور در برابر سایر کشورها قرار گیرد.

این انتقادات منحصر به نمایندگان نیست و اخیراً محمود احمدی‌نژاد نیز با انتقاد از انعقاد قراردادهای بیست و ۲۵ساله با دو کشور روسیه و چین، بدون اطلاع ملت یا تصویب آن در مجلس گفته است: در موضوع انعقاد قرارداد برجام، هرچه ملت فریاد زد این چه قراردادی است و چرا ما را از محتوای آن مطلع نمی‌کنید، گوش شنوایی پیدا نشد. احمدی‌نژاد قرارداد ایران با چین را بدتر از برجام توصیف کرد و گفت: حالا آمده‌اند یک قرارداد با چین بسته‌اند که آن را دیگر به مجلس هم نمی‌برند تا بخواهند در مدت بیست دقیقه تصویب کنند! و فاجعه‌بار اینکه در پاسخ به علت عدم انتشار محتوای آن می‌گویند طرف چینی خواسته متن قرارداد منتشر نشود! درحالی‌که این حق ملت ایران است و به چین ربطی ندارد.

حسین موسوی‌تبریزی، دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، نیز در این‌باره می‌گوید؛ روسیه قابل‌اعتماد نیست و جمهوری اسلامی به دلیل رویکردی که در عرصۀ بین‌المللی در پیش گرفته، ناچار به بستن قراردادهای بلندمدت با دو کشور چین و روسیه شده است.

ورود ایران به بازی چندقطبی؟

دراین‌میان این موضوع مطرح است که دو کشور به دنبال چه منافعی از امضای قرارداد راهبردی با ایران هستند؟ اندیشکده «شورای آتلانتیک» (Atlantic Council) در گزارشی به این نکته اشاره کرده بود که روسیه می‌خواهد همزمان، از رابطه با ایران و کشورهای عربی نفع ببرد. شاهد مثال این مدعا هم سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای است که امارات متحده عربی و قطر، در زمینه املاک و انرژی در روسیه انجام داده‌اند. زمزمه‌های اخیر همکاری عربستان سعودی با چین در زمینه توسعه موشک‌های بالستیک را هم می‌توان به منظومه بالا اضافه کرد. به‌علاوه، موضوع چندقطبی کردن قدرت در جهان نیز موضوع دیگری است که در پشت این همکاری‌ها با ایران دنبال می‌شود. روسیه هم مانند چین به دنبال چندقطبی کردن قدرت در جهان است و ایران هم یک مهره در این صفحه شطرنج است.

براساس گزارش «شورای آتلانتیک»، روسیه ایران را به‌مثابه مهره‌ای می‌بیند که می‌تواند نظم موردنظر مسکو در منطقه «اوراسیا» را تکمیل کند و از مواضع روسیه در مناقشات سوریه، افغانستان یا اوکراین هم حمایت کند.

نگاه ایران به جهان پساآمریکایی

از سوی‌دیگر به‌نظر می‌رسد علاوه بر منافع اقتصادی، ایران هم می‌خواهد رکنی اساسی از «نظم جدیدی» باشد که چین و روسیه داعیه رهبری آن را در جهانی «پساآمریکایی» دارند.

کارشناسان سیاسی براین‌باورند که ایران بتواند از این وضعیت به نفع منافع ملی‌اش استفاده کند یا آنکه فرصت‌سوزی‌های پیشین را تکرار کند، موضوعی جداگانه است. بنابراین در هنگامه مذاکرات، این پالس را به غربی‌ها می‌دهد که اگر این فرصت را از دست بدهند باید در انتظار تبعات این مسئله و افزایش نفوذ چین و روسیه به واسطه سازمان همکاری‌های شانگهای و نزدیک‌تر شدن ایران به این سازمان در منطقه خاورمیانه باشند.

در حقیقت ایران همزمان با مذاکرات با غرب، اعلام می‌کند که دولت‌های غربی دو راه بیشتر پیش‌رو ندارد یا باید ایران را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای در سطح جهانی پذیرا باشد و تحریم‌های یک‌جانبه خود را علیه ایران لغو کند و یا اینکه انرژی خود را به جای رقابت با چین و روسیه صرف مهار ایران کنند و شاهد هرچه بیشتر نزدیک شدن ایران به روسیه و چین باشند.

هزینه و فایده قرارداد با روسیه و چین

اما برخی از تحلیل‌گران تأکید دارند که ایران در این بازی بیشتر از آنچه به‌دست می‌آورد هزینه می‌کند. مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل سیاسی در این‌باره گفته است: مسکو و پکن، از ایران به‌ عنوان برگ برنده‌ای در رقابت با دیگر اعضای شرکت سهامی قدرت استفاده می‌کنند و در همان حال همکاری‌های بین‌المللی و جهانی خود را فدای این برگ برنده نکرده، نمی‌کنند و نخواهند کرد.

وی می‌گوید؛ رابطه روسیه با تهران متناسب با وزنی که تهران برای روسیه قائل است، نیست. روس‌ها به ایران به‌ چشم شریک استراتژیک نمی‌نگرند؛ بلکه به عنوان یک ابزار استراتژیک و در جهت گرفتن امتیاز نگاه می‌کنند.

اما عده‌ای دیگر از صاحب‌نظران سیاسی معتقدند که منافع ایران ایجاب می‌کند که توازن مثبتی در تعامل با کشورهای قدرتمند ایجاد شود؛ چون در این صورت است که می‌توان گفت ایران به منافع حداکثری در تعامل با هرکدام از بلوک‌های غرب و شرق دست پیدا خواهد کرد.

در نهایت تجربه نشان داده که روسیه و چین بیش از آنکه درگیر بازی‌های ژئوپلیتیک ایران باشند، به تجارت جهانی اتکا دارند. ازسوی‌دیگر محدودیت‌های داخلی متعدد ایران ازجمله عدم ثبات در سیاست خارجی و تحریم‌ها، مانع از بازی گسترده ایران دراین‌زمینه می‌شود و این درحالی است که دو کشور به دنبال سهم قابل‌توجهی از بازارهای دست‌نخورده ایران هستند.

اگرچه تهران برای تحمیل امتیازات حداکثری در مذاکرات به اهرم فشار علیه غرب نیاز دارد، اما باید در نظر داشته باشد روسیه و چین شرکای اجباری هستند که آمادگی پاسخگویی به انتظارات اقتصادی قابل‌توجه ایران را ندارند.

به‌علاوه مسکو و پکن در این بازی منافع خود را در مورد اوکراین و پکن از واشنگتن دنبال می‌کنند. بنابراین درصورتی‌که در قرارداد بلندمدت و راهبردی جنبه توازن رعایت شده باشد، مثبت ارزیابی می‌شود اما اگر بنا باشد در قراردادها فقط متکی به روسیه و چین باشیم نمی‌توانیم منافع ایران را تأمین کنیم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.