جزییات منتشرنشده از شب ترور سردار
نخست وزیر پیشین عراق که قرار بود آخرین میزبان سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بغداد باشد، ناگفتههایی از شب قبل از ترور وی بر زبان آورد. عادل عبدالمهدی گفت: «رابطه من با شهید حاج قاسم سلیمانی به سال دو هزار میلادی برمیگردد؛ زمانی که حاج قاسم به دفتر آیتا... شهید محمد باقر حکیم میآمد و با ما جلسات متعددی جهت بررسی تحولات عراق و منطقه برگزار میکرد. آنجا بود که رابطه شخصی من با شهید قاسم سلیمانی مستحکمتر شد؛ به ویژه در مورد مسائل بزرگ و مهم منطقه. این رابطه تا بعد از سرنگونی رژیم صدام و تا مدت کوتاهی قبل از شهادت ادامه داشت.» وی ادامه داد: «شهید دوراندیش بود و همیشه راهبردی به مسائل مینگریست و همواره نکات مثبت و منفی هر تحولی را که مطرح میشد، بیان میکرد... در تهران که بودم با وی ساعتها کوهنوردی میکردم و در همان فضا، درباره مسائل سیاسی عراق نیز بحث میکردیم... از همان سال ۲۰۰۳ تا مرحله نفوذ داعش، همیشه حامی عراق بود و در هر مذاکرهای که بین ما و جمهوری اسلامی انجام میگرفت، مشورت او مهم بود.» عبدالمهدی با اشاره به جانبداری شهید سلیمانی از حق و حضور وی در جلساتی که با مسئولان ایرانی داشته است، درباره شب ترور گفت: «بامداد همان روز قرار بود رأس ساعت هشت و نیم صبح و طبق هماهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، میزبان شهید حاج قاسم باشم تا هم صبحانه بخوریم و هم موضوعات مختلفی را بررسی کنیم.» نخست وزیر پیشین عراق ادامه داد: «نیمه شب مشغول تدوین برخی نکات مهم برای مطرح شدن آن در جلسه صبح بودم که به یکباره و سراسیمه مدیر دفترم آمد و گفت: رئیس کل اطلاعات عراق، مصطفی الکاظمی که نخست وزیر کنونی است به من خبر داد انفجاری مهیب در فرودگاه بغداد رخ داده و هنوز از ماهیت آن اطلاعی ندارند. من نگران شدم. هرچند که نمیدانستم حاج قاسم از کدام مرز زمینی یا هوائی قرار است به بغداد بیاید. اما دلشوره داشتم به خصوص اینکه فهمیدم لحظاتی قبل از انفجار یک هواپیما از دمشق وارد بغداد شده است.» عبدالمهدی با اشاره به تماس وی در آن شب با سفارت ایران در عراق و بیاطلاعی مسئولان آن، گفت: «به محل کارم رفتم و تحولات فرودگاه بغداد را لحظه به لحظه پیگیر شدم. تصاویر یکی پس از دیگری منتشر میشد. تا به یکباره تصویر دست شهید و انگشتر او را دیدم و تازه فهمیدم که حاج قاسم و ابومهدی المهندس را هدف قرار داده بودند. من آن دست و آن انگشتر را به خوبی میشناختم. واقعا لحظه دشواری بود. مصطفی الکاظمی و اعضای سفارت ایران فورا خودشان را به نخست وزیری رساندند و جلسهای فوقالعاده تشکیل دادیم تا پیامدهای این ترور را بررسی کنیم. تا صبح بیدار بودم و آمریکاییها راس ساعت شش صبح به وقت بغداد اعلام کردند که خودشان عامل این ترور بودند.»
یک جنایت واقعی
قضیه فراموش شدنی نیست
حمایت از بغداد و کربلا و نجف
این مقام عراقی درباره اینکه آیا خاطرهای از شهید حاج قاسم سلیمانی در جنگ با داعش دارد، گفت: «بله بسیار.. یکی از این خاطرات به شهر تلعفر مربوط میشود؛ زمانی که هنوز تلعفر توسط داعش سرنگون نشده بود. ما نیازمند کمک فوری بودیم. به اربیل رفتیم و با مسعود بارزانی دیدار کردیم تا با هماهنگی پیشمرگهها به تلعفر برسیم. قبل از سفر، حاج قاسم با من تماس گرفت و گفت منتظر من باشید تا من هم به شما ملحق شوم و همین طور هم شد و با هم به تلعفر رفتیم، اما دیگر دیر شده بود و شهر به دست داعش افتاده بود و هواپیمای ما آخرین وسیله بود که شهر را ترک میکرد و حاج قاسم در آن شرایط سخت از ارائه هرگونه کمک دریغ نکرد.» عبدالمهدی ادامه داد: طرح راهبردی حاج قاسم در حفاظت از بغداد و کربلا و نجف بر کسی پوشیده نیست. ایشان هم طرح حفاظت از بغداد را ریختند و عملی کردند و هم طرح حفاظت از کربلا و نجف و بعد از آن طرح حمله به داعش در سه استان الانبار و صلاحالدین و دیاله را پیاده کردند.» وی در پاسخ به این پرسش که رابطه شهید سلیمانی با کردها، اهل سنت و اقلیتها را چگونه میدیدید، خاطر نشان کرد: «او رابطه بسیار خوبی با کُردها، اهل سنت و همه گروهها داشت. شاید بسیاری از افراد ندانند، اما وقتی در عراق ما نیاز به حل اختلاف با گروهی داشتیم، همواره از حاج قاسم و ابومهدی المهندس کمک میخواستیم تا میانجیگری کنند. این نشانه مقبولیت این چهرهها در میان مردم عراق بود. آنها همیشه عامل حل بحران بودند.» نخست وزیر پیشین عراق در پایان سخنان خود گفت: «آنچه که شهید قاسم سلیمانی به مسائل عادلانه جهان اسلام بهویژه ملت فلسطین و سوریه تقدیم کرده است در واقع قطرهای از یک دریا است که نمیتوان در قالب چند جمله یا دیدار به آن اشاره کنم. بررسی زندگینامه شهید نیازمند زمان زیادی است تا کامل ثبت شود. او یک نماد مقدس برای مسائل بزرگ و عادلانه بود. در شخصیت حاج قاسم سلیمانی یک سمبل و یک پیشگام برای نسلهای آینده میبینیم که بر اساس آموزههای او تربیت میشوند. آموزههایی از شخصیت انسان مسلمان، فداکار، مجاهد و میانه رو. او در مقابل دشمنان سختگیر بود برای همین او را هدف قرار دادند. پیش بینی میکردند با هدف قرار دادن او، قضیهاش را پایان خواهند داد، ولی در حقیقت آنها قضیه او را شکوفاتر کردند و قدرتی که در وی بود را قویتر کردند. شهید سلیمانی خودش آرزوی شهادت میکرد و به این آرزویش رسید.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.