رئیسی با ترجیح تهران و مشهد، قم را از دست داده؛ این خطای فاحش است!
صحبت های آیت الله صافی گلپایگانی در حضور رئیس مجلس شورای اسلامی جنجال هایی را به دنبال داشت که برخی افراد افراطی را به اهانت و جسارت به این مرجع تقلید کشاند، امشب در کلاب هاوس خبرآنلاین این اتفاق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" اهانت به مرجع تقلیدی که می گوید نباید با دنیا قهر کرد " به اظهار نظر پرداختند.
با طایفه ای طرفیم که با هر سخن عاقلانه ای سر ستیز دارد
سید عبدالجواد موسوی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
آقای معزی حرف درستی زدند که برخی دشنام ها خریدار دارد. باید دید چه کسانی خریدار این حرفها هستند. مضافا اینکه حرفی که بیان شد سیاسی نبود. با طایفه ای طرفیم که با هر سخن عاقلانه ای سر ستیز دارد. کسی که حرف عقلا را بیان می کند که نباید با دنیا سر جنگ داشت. کجای این سخن ایراد دارد که به گوینده اش حمله کنیم؟
زمانی آقای شایگان گفت انقلاب و اسلام دو مفهوم هستند که با هم سر سازگاری ندارند.انقلاب امر مدرن است و اسلام امر تاریخی. ایشان گفت بخش انقلابی بر اسلامی غلبه می کند. ما آن موقع متوجه نمی شدیم. برخی خود را مباح می دانند بر هر کسی هر چیزی می گویند و معیارهایی برای انقلاب دارند که آیت الله حق ندارد درباره اش حرف بزند و اگر حرف زد ما حق داریم به او هر برخوردی کنیم. این معیار از اساس غلط است.
وقتی باب این رفتارها باز می شود معلوم است کوچکترها هم این رفتارها را دنبال می کنند و انتظار پاداش دارند.
آیت الله صافی به رییس مجلس، دغدغه اش را منتقل کرده. کف خیابان که حرف نزده است
سعید توکلی مجری رادیو و تلویزیون
این اتفاق به یک رویه مالوف تبدیل شده و تا کسی حرف حساب زد او را می کوبند و ضرب و شتم می کنند و بعد هم جبهه انقلاب را به خویشتنداری و انسجام دعوت می کنند. چطور زمانی که مراجع عظام در راستای مراد این دوستان صحبت می کنند، کسی حق ورود به حیطه شان را ندارد. بعد هم حرف دیگری بیان می شود، به او می تازند. ماجرایی است که می گویند ما گنده تان را زدیم، بقیه تان خفه شید.
یعنی هیچکس سمت این حوزه نرود. نمی دانم چرا آقای ده نمکی می آید این را با آنچه با خودشان گذشته یا آقای مصباح مقایسه می کنند. اندیشه و تفکر آقای مصباح سیاسی بود و در راستای منافع مردم نبود.
آقای ده نمکی نگاه سیاسی دارد و آنچه بر وی گذشته، سیاسی بوده است و این مقایسه غلط است. باید فکری به حال آن فرهنگ کنیم که تا یک نفر حرفی زد از خجالتش دربیاییم و بعد ببینیم سنبه پرزور است، بگوییم نه تایید می کنیم و نه تکذیب. آیت الله صافی به رییس مجلس، دغدغه اش را منتقل کرده. کف خیابان که حرف نزده است.
آقای رییسی در شروعش، جایگاهی در قم ندارد. تهران و مشهد را ترجیح داده
حجت الاسلام علی بخشی فعال سیاسی
ماجرایی است بین آشیل و تلفوس. آشیل با نیزه جادویی زخمی به تلفوس می زند و برای التیام او باید گردی از زنگ زدگی نیزه آشیل را روی زخم بپاشند. در این افسانه، نیزه هم درد است و هم درمان. اگر بخواهیم درباره مرجعیت و کاربرد دین صحبت کنیم، نباید فراموش کنیم دردم از یار است و درمان نیز هم.
نباید فراموش کرد مرجعیت هم درمان می کند و گاهی با سکوتشان امکان دارد زخمهایی هم به جامعه وارد کنند. جامعه شناسان می گویند یک طرف جامعه ساختار، قانون، دیوانساری و فرآیند است و طرف دیگر جامعه است. تمام ساختارها و روالها و قانونها بناست در خدمت مردم و جامعه باشد. در لحظه ای که این تعامل در طرف ساختارها سنگین شود، جامعه به آسمان سوت می شود، یعنی موقعیت عجیبی مردم پیدا می کنند. مدتهاست این تعامل به نفع ساختارها از تعادل خارج شده و جامعه سبک شده است. بانکها از مردم قوی ترند. در مدیریت جوانان، جوانان فقط عرق می ریزند و جابجا هم نمی شوند. برای یک جوان دوزخ خیلی بهتر از برزخ است. بلاتکلیفی که مدتهاست در آن گرفتاریم و نمی دانیم قرار است چه شود. آینده مان مبهم است. مطلع نیستیم چه تصمیمی برای آینده نزدیک بزرگان خواهند گرفت.
رانت و تبعیض و فاصله طبقاتی با فساد، جز با توجیه، حمایت و مداخله فقه و بانیان فقه، ممکن نیست. اگر راجع به یک متولی صحبت می کنیم بدانیم درد و درمان توامانی آنجا نهفته است و نقش آفرینی بزرگان در کسوت دین چقدر می تواند مهم باشد.
این که ما یک جایگاه را برای مرجعیت ترسیم می کنیم که علمی و دقیق نیست. قرآن می گوید انبیا با خدا مجادله می کنند. مجادله انبیا با شخص خدا را در آیات می بینیم. یا مردم با انبیا در آیات مجادله می کنند. چه دستهای پنهانی است که اینقدر ما را از متولیان دین دور می کند. اینقدر می گویند فلانی چشم برزخی دارد. خب داشته باشد. چرا جایگاه غیرعلمی و غیردینی برای مرجع ساخته می شود. اعرابی سرش را روی پای پیغمبر می گذاشت و می گفت بگو پیامبر از دین چه خبر؟ در یکی از غزوات، غنایم غیرمساوی تقسیم شد، انصار و مهاجر اعتراض کردند و پیامبر توضیح داد. اگر از درمان و دفاع از جامعه صحبت می کنیم که مرجعیت نقش دارد، باید گفت شرایط فعلی محصول سکوت و حمایت فقه و بانیان فقه است.
لطفا اینقدر مرجعیت را غیرقابل دسترس طرح نکنید و یک نخود ارتباطی که بین مردم و مرجعیت است از بین نبریم.
ما در کلام آقای صافی و دفاعی مانند آقای علوی بروجردی از ایشان،داریم تشیع سیاسی دولتگرا را در مقابل تشیع سنت گرا می بینیم. این امر جدیدی نیست و ریشه کهنی دارد که می شود خیلی درباره اش صحبت کرد. به نظر می رسد آقایان به خصوص آقای رییسی باید هوشمندانه تر تصمیم بگیرد. آقای رییسی در شروعش، جایگاهی در قم ندارد. تهران و مشهد را ترجیح داده و قم را از دست داده است و این خطای فاحش است. امیدوارم طرفدارانش هوشمندانه تر رفتار کنند تا قم و بیوت مراجع از دست نرود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.