واکنشی به چینش کابینه دولت سیزدهم
واکنش ها به لیست وزرای پیشنهادی رئیسی همچنان ادامه دارد. لیستی که با گمانه زنی های مطرح شده تغییرات چشمگیری داشت. علی صوفی از چهره های سیاسی اصلاح طلب بر این باور است رئیسی نتوانسته از زیر بار فشار سنگین خودش را رها کند و تصمیم مستقلی بگیرد.
او در گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین می گوید؛ «در شرایط بحرانی ما نمی توانیم بگوییم که میخواهیم جوانگرایی کنیم یا مثلا میخواهیم به این یا به آن سهم دهیم.»
صوفی گفت؛ «بازار سرمایه اولین جایی است که دولت محک خواهد خورد و آثارش در آنجا ظاهر خواهد شد.»
مشروح گفتگو با علی صوفی از چهره های سیاسی اصلاح طلب را می خوانید؛
**********
*آقای صوفی! نظر شما در مورد لیست منتشر شده از کابینه آقای رئیسی چیست؟ بسیاری پیشبینی میکردند نام چند نفر از وزرای دولت روحانی در لیست کابینه باشد اما این اتفاق نیفتاد. از سوی دیگر برخی بر این باورند برخی فشارها به آقای رئیسی موجب شد ویژگی فراجناحی بودن کابینه دولت سیزدهم محقق نشود.
آقای رئیسی صرف نظر از شعارهایی که داده و وعده هایی که مطرح کرده است به ویژه در رابطه با کابینهاش میخواهد کابینه فراجناحی داشته باشد، از جنبه کاربردی به یک کابینه ای نیاز دارد که کارآمد باشد چون اوضاع عادی نیست. در اوضاع عادی، وزارتخانهها کارهای روتین خودشان را دارند و به هر حال آن وزرایی که انتخاب می شوند اگر در بعضی از موارد مبتدی هم باشند، به تدریج با قرار گرفتن تیم های قوی در کنارشان می توانند کارها را پیش ببرند ولی در شرایط بحرانی که ما الان در آن قرار داریم و شبیه به جنگ است، نیازمند مدیر بحران هستیم.
وزرای کابینه رئیسی باید کارآزموده باشند نه کارآموز!
مدیر بحران نباید در آنجا کارآموزی کند بلکه باید کارآزموده باشد و وزارتخانه را اداره کند تا بتواند از بحران خارج کند. الان شرایط این گونه است. آقای رئیسی بیش از هر چیز به نیروهای کارآمد احتیاج داشت، شعاری هم که داد فارغ از مسائل جناحی، چه سلایقی که درون اصولگرایان است که آقای رئیسی وابسته به آن است چه بیرون از آن که در بین اصلاح طلبان است، ایشان باید وزرای کابینه ای که انتخاب میکنند پا به کار باشند
یعنی بلافاصله از فردا صبح که انتخاب شدند، اینها بتوانند وزارتخانه را برای حل مشکلات بسیج کنند، دوم اینکه بتوانند در مجموعه دولت باهم تصمیمات هماهنگ بگیرند و بتوانند سیاستگذاری درستی را پایهگذاری کنند و در اجرای آن سیاست ها باهم همدل و همراه باشند تا بتوانند مشکلات را حل کنند.
در شرایط بحرانی نباید به دنبال جوانگرایی یا سهم دادن بود
در شرایط بحرانی ما نمی توانیم بگوییم که میخواهیم جوانگرایی کنیم یا مثلا میخواهیم به این یا به آن سهم دهیم. این سهم دادن باعث میشود که آن شایسته سالاری از بین برود یعنی وقتی شما بخواهید برای جوانها درصدی از سهم را در نظر بگیرید و چندتا جوان را بردارید و به آنجا بیایید که اینها بیایند و کار یاد بگیرند، این باعث میشود تا دولت ناکارآمد شود.
رزومه اعضای کابینه رئیسی باید به دقت بررسی شود
بنابراین فارغ از اینکه فردی که الان مطرح است جوان است، از نظر جنسیتی زن است یا مرد است باید به شایستگی او نگاه کنند، به تجربیات او نگاه کنند و به کارایی او نگاه کنند. الان کسانی که مطرح هستند بسیاری از آنها را من به شخصه نمی شناسم و نمی دانم که اینها از چه پیشینه ای برخوردار بودند، چه سابقه ای دارند، رزومه آنها مطرح نشده است و الزاما باید رزومه آنها مطرح شود تا آدم بتواند درست و دقیق قضاوت کند.
رهبری توصیه کردند نمایندگان مجلس به کار خودشان بپردازند مگر اینکه....
*نام نمایندگانی چون احسان خاندوزی در لیست کابینه رئیسی به عنوان گزینه وزارت اقتصاد دیده میشود در حالی که خودشان میگفتند مجلس را ترک نمی کنند...
رهبری هم روی این مسئله تاکید و توصیه کرد که مجلس جای مهمی است و کسانی که در مجلس هستند به کار خودشان بپردازند مگر اینکه شخص موردنظر، نیروی ویژه ای باشد و اینکه اگر از مجلس برود اشکالی ایجاد نکند مثلا در مجلس این نقش را دارد و اگر از مجلس به دولت برود قطعا میتواند این بحران را حل کند، حل بحران مسئله اصلی است! الان کسی باید باشد که مدیر بحران باشد و مدیریت بحران را تجربه کرده باشد و به نوعی از پس این مشکلات برآید اما اگر با ملاحظات دیگری به ویژه سهم خواهی باشد دولت آقای رئیسی از پس بحران و مشکلات برنخواهد آمد.
آیا رئیسی تسلیم سهم خواهی ها شد؟
*شما هم فکر می کنید آقای رئیسی تسلیم سهم خواهی ها و فشارها شده است؟
به نظر میرسد آقای رئیسی نتوانسته از زیر بار این فشار سنگین خودش را رها کند و تصمیم مستقلی بگیرد چون تغییراتی که در طول این مدت به وجود آمد، بعضی از افرادی که مطرح بودند و دارای پیشینه و سابقه ای در کارها بودند، آنها کنار گذاشته شدند یا به نوعی خودشان کنار رفتند حاکی از این است آنهایی که کنار رفتند در حالی که افراد مجربی هم بودند چندان از این تیم راضی نیستند، چندان حاضر نشدند که بخواهند آبرو و حیثیتشان را در این تیم به محک آزمایش در بیاورند.
رئیسی دائما تصمیماتش را تغییر می دهد
لذا دلخوریهایی الان احساس میشود که همه این دلخوری ها بی سبب نیست. بعضی ها ممکن است از سر سهم خواهی بوده باشد ولی بعضی ها هستند مثلا ما افرادی را می بینیم که باتجربه هستند و اظهار دلخوری می کنند، اینها احتمالا موضوعی را دیدند که پشت پرده وجود داشته است و باعث شده تا آقای رئیسی دائما تصمیماتش را تغییر دهد.
ناشناخته بودن اعضای کابینه دلیل بر عدم سهم خواهی نیست
*پیشتر برخی از چهره های اصولگرا بحث سهم خواهی و فشارها به رئیسی را رد می کردند و می گفتند چهره هایی که اصلا معروف و جناحی نیستند روی کار می آیند. کابینه فعلی واقعا این ویژگی را دارد؟
من الان دقیق نمیتوانم بگویم چون تازه اسامی را شنیدم و اسامی ناشناخته هستند. اگر ناشناخته بودن دلیل بر این است که سهم خواهی نیست، این نادرست است چون به هر حال درست است که یکسری از چهره هایی قبلا بودند که نشان از سهم خواهی بود ولی مثلا آقای میرکاظمی به عنوان رئیس سازمان مدیریت برنامه ریزی انتخاب شد، ایشان از وزرای آقای احمدی نژاد بوده، از نیروهای وابسته به ایشان بوده و در وزارت نفت و صمت هم بوده است.
امیدوارم رئیسی زیر فشار سهم خواهیها نرفته باشد
به هر حال ایشان یک چهره شاخص است و افراد دیگری را هم شاید بتوان در این لیست پیدا کرد که از این دست باشند. من امیدوار هستم که آقای رئیسی توانسته باشد از زیر فشار سهم خواهی خارج شده باشد؛ همانطور که اصولگراها مدعی هستند باشد و اگر ما یا دیگر اصولگرایان نگران این قضیه بودیم، دیگر نگران نباشیم یعنی با هم شاهد یک کابینه کارآمد و شایسته سالار باشیم.
در آینده رویکرد سیاست هایشان معلوم خواهد شد و چندان دیر نخواهد بود یعنی شاید تا ۶ ماه دیگر دقیقا سمت و سوی این دولت و قابلیت و کارایی آن مشخص شود و آن گونه نیست که بخواهیم ۴ سال منتظر باشیم تا عملکردشان معلوم شود. یعنی همین سمت و سویی که خواهند گرفت مشخص خواهد شد نوع برخوردی که با رفع بحران ها و حل مشکلات خواهند داشت که تا چه اندازه علمی است، تا چه اندازه کارایی خواهد داشت و مؤثر خواهد بود، اینها می تواند تعیین کننده باشد تاثیر آن را در بازار سرمایه نیز شاهد خواهیم بود چون بازار سرمایه واکنش درستی خواهد داشت، آیا سیاست های دولت سیاستی است که حساسیت بازار سرمایه را در نظر می گیرد و با حداقل دخالت در بازار سرمایه آن را به سمت و سوی خوبی هدایت خواهد کرد؟ نقدینگی جهت گیری خوبی پیدا می کند؟ تورم کاهش پیدا می کند؟ به هر حال آقای رئیسی همانطور که وعده داده که ارزش پول ملی را بالا ببرد، آیا واقعا نرخ ارزش پول ملی بالا خواهد رفت یا خیر؟
بازار سرمایه اولین جایی است که عملکرد دولت رئیسی در آنجا ظاهر می شود
بازار سرمایه اولین جایی است که دولت محک خواهد خورد و آثارش در آنجا ظاهر خواهد شد. اینکه بازار سرمایه بالانس است؟ به این معنا که آیا مثل ظروف مرتبطه عمل می کند یا خیر یعنی اگر در یکجا شاخص بالا رفت جای دیگر شاخص باید پایین بیاید، اینگونه نیست که همه باهم بالا برود و همه باهم پایین بیاید بنابراین اگر همه با هم به طور همزمان افزایش پیدا کرد یا همه با هم پایین آمد معلوم است که دولت دخالت می کند ولو اینکه این دخالت مثبت ارزیابی شود ولی دوام نخواهد داشت مثل فنری است که فشرده می شود ولی بعدا به بالا می پرد.
مثل قضیه بورس خواهد شد که شما دیدید کل حاکمیت پشت آن آمد و بورس را تقویت کرد ولی نتوانست وضعیت را اداره کند و بسیاری به خاک سیاه نشستند. بازار سرمایه همین است، اگر بورس رشد کرد لازمه آن، این است که سرمایه گذاری در سایر قسمت ها منفی باشد و تقاضا در بقیه قسمت ها پایین بیاید و تقاضا زمانی که پایین بیاید طبعا ما شاهد افت ارزش قیمت طلا، سکه، ارز و مسکن خواهیم بود ولی اگر دیدیم که هم بورس بالا می رود و هم آنها بالا می روند اینجا معلوم است که یک تقلبی صورت گرفته است یعنی یک دخالت نادرستی انجام می شود و اینگونه نمایش داده می شود.
بنابراین این بخش ها، می تواند کارایی دولت را نشان دهد و به هر حال الان قیمت ها به صورت افسارگسیخته دارد بالا می رود، آیا دولت می تواند این را کنترل کند؟ اینها چیزهایی است که کاملا مشخص است یا روند مذاکرات بین المللی، الان در وین بالاخره این مذاکرات به کجا خواهد رسید؟ آیا به زودی ما شاهد یک تصمیم خوب خواهیم بود؟ آیا تحریم ها برطرف خواهد شد؟ اینها مسائلی است که تا پایان امسال خودش را نشان می دهد. بنابراین معلوم می شود که آقای رئیسی تا چه حد ریسک کرده و تا چه حد حساب شده عمل کرده است.
وزارت کشور، وزارت خانه حاکمیتی است
*کاندیداهای سمت های سیاسی را چطور ارزیابی می کنید، مثلا سمت وزارت کشور؟
آقای وحیدی از سرداران سپاه است. وزارت کشور یک وزارت خانه کاملا متفاوت با وزارت خانه های دیگر است یعنی به این معنا که ما در وزارت خانه های دیگر از نظر ماموریت و انجام وظایفی که برعهده دارند یک یکپارچگی در سطح کلی می بینیم و تنها سطح آنها فرق دارد. سطح اختیارات وزیر یا آنهایی که در سطح ملی هستند تا حدودی بیشتر است و سطح اختیارات استان ها محدودتر است، ولی همه همان کار را انجام می دهند. وزارت خانه ها، وزارت خانه های بخشی هستند مثل کشاورزی، صنعت، معدن، مخابرات، وزارت نیرو و امثالهم همه بخشی هستند ولی وزارت کشور، وزارت خانه حاکمیتی است و یک وزارت خانه بخشی نیست.
سطح بعضی از ماموریت ها و وظایفی را که در مناطق برعهده استانداران است برعهده وزیر کشور نیست مثلا استاندار تقریبا رئیس جمهور استان است به این معنا که نظارت عالیه بر همه دستگاه های اجرایی دارد ولی وزیر کشور نظارت اجرایی بر همه دستگاه های اجرایی ندارد و استاندار دو وظیفه عمده دارد، یکی حفظ امنیت عمومی و دوم حس سیاست عمومی دولت است بنابراین باید یک نگاه جامعی به استان داشته باشد، در نتیجه استانداران به عنوان رئیس شورای تامین، عهده دار حفظ امنیت عمومی هستند، به عنوان رئیس شورای برنامه ریزی، عهده دار حفظ سیاست عمومی دولت هستند، به عنوان بازرسی از دستگاه های اجرایی و نظارت بر عملکرد دستگاه های اجرایی، اینها همه از وظایفشان است.
وزیر کشور نباید با نگاه امنیتی کشور را اداره کند
آقای وحیدی، طبعا نگاه امنیتی اش غالب بود. الان ما به یک نگاه اجتماعی نیاز داریم یعنی باید کسی باشد که بتواند اوضاع اجتماعی را که ناشی از نارضایتی ها و نابسامانی ها است مثلا همین مسئله ای که در خوزستان پیش آمده است، را به خوبی درک کند و بداند یکی از وظایف شوراهای تامین این است که پیش بینی و پیشگیری کنند نه اینکه منتظر باشند بحرانی به وجود آید تا بحران را سرکوب کنند، این بدترین حالتی است که ممکن است در یک استان، یک استاندار آن را به وجود آورد.
بنابراین پیش بینی مسائل اجتماعی، درک مسائل اجتماعی و حل اینها و پیشگیری از بروز بحران یا حضور مردم در سطح خیابان، این اصل است نه اینکه قدرت داشته باشد که بتواند همه معترضین را سرکوب کند. من نگران این هستم که آقای وحیدی با آن نگاه امنیتی بخواهد کشور را اداره کند .
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.