ماجرای نماینده ای که جاسوس صهیونیست ها بود!

انفجارهای پیاپی در تأسیسات هسته‌ای نطنز و شهادت محسن فخری‌زاده که همگی به رژیم صهیونیستی منتسب هستند، نباید در گرد و غبار منازعات سیاسی و رقابت‌های انتخاباتی که در آستانه آن قرار داریم به فراموشی سپرده شوند.

اگر متولیان اصلی امور اطلاعاتی و امنیتی، این ماجرای مهم و حساس را با دقت و تیزبینی دنبال نکنند، افراد مشکوک و فرصت‌طلب با مطرح کردن مطالب افراطی و اتهام‌زنی‌های حساسیت‌برانگیز به این نهادها و حتی مسئولان بالاتر تلاش می‌کنند راه خود را برای طی کردن پله‌های ترقی و در دست گرفتن قدرت هموار نمایند و کشور را در اختیار همان دشمنانی قرار دهند که دستهایشان به خون ترورشدگان و تخریب‌ها و جنایت‌های هسته‌ای آلوده است. در پشت چهره بظاهر دلسوز این افراد باید در جستجوی موجودات مرموزی باشیم که چهره‌های واقعی خود را پنهان می‌کنند تا بتوانند اهداف شوم خود را با فریبکاری و جلب افکار عمومی محقق سازند.
به عملکرد مرموزانه «ایلی‌کوهین» جاسوس اسرائیلی که در سوریه تا عالی‌ترین مناصب دولتی بالا رفت توجه کنید و سپس این واقعیت را بپذیرید که هم‌اکنون در ایران ما «ایلی‌کوهین‌»های زیادی وجود دارند که در فریبنده‌ترین پوشش‌ها پنهان شده‌اند تا بتوانند مأموریت خود را به بهترین وجه انجام دهند.
الیاهو بن شائول کوهین، جاسوس رژیم صهیونیستی با نفوذ در دولت سوریه توانست تا منصب مشاور عالی وزیر دفاع این کشور ترقی کند. او متولد ۱۳۰۳ در اسکندریه مصر بود که بعد از آشکار شدن نفوذی بودنش در بدنه دولت سوریه به اعدام محکوم و در ۱۳۴۴ در میدان «مرجه» دمشق به ‌دار آویخته شد.
ایلی‌کوهین را در سوریه با نام «کامل امین» می‌شناختند. او بسیار تندرو و در ابراز مخالفت با اسرائیل پیشرو بود. البته این ظاهر ایلی‌کوهین بود ولی در باطن، او جاسوس و مأمور مخفی رژیم صهیونیستی بود و با بالا رفتن از پله‌های ترقی و در اختیار گرفتن مناصب حکومتی توانسته بود تا یک قدمی در اختیار گرفتن منصب نخست‌وزیری سوریه به پیش برود.

ایلی‌کوهین، در مجلس ملی سوریه با فریادهایش اسرائیل را به بدترین اقدامات متهم می‌کرد ولی هنگامی که شب در خانه خود تنها می‌شد اطلاعات محرمانه سوریه را برای اسرائیل مخابره می‌کرد. دستور موساد به او این بود که تا می‌توانی علیه اسرائیل بگو و بنویس تا وانمود کنی دشمن شماره یک اسرائیل هستی. در نهایت، او در اثر شنود تصادفی پیام‌هایش به اسرائیل، شناخته و دستگیر و محاکمه و اعدام شد.


نکته مهمی که در پرونده «ایلی‌کوهین» دارای برجستگی خاص است اینست که تمام گفته‌ها، نوشته‌ها و اقداماتش به نفع رژیم صهیونیستی تمام می‌شد و علیرغم فریادهائی که علیه این رژیم می‌زد، کمک بزرگی به صهیونیست‌ها برای پیشبرد اهدافشان در سوریه و در منطقه می‌کرد. آنچه قابل تأمل است اینست که موساد به ایلی‌کوهین دستور داده بود تا می‌تواند تندتر و افراطی‌تر علیه اسرائیل بنویسد و بگوید و فریاد بزند تا مسئولان دولت سوریه پی به جاسوس بودن او نبرند و مردم سوریه نیز مجذوب او شوند.


این نمونه کاملاً تاریخی و ملموس می‌تواند برای کشور ما و دولتمردان ما به‌ویژه مسئولان اطلاعاتی و امنیتی ما یک درس عملی باشد. سؤال مهم ‌اکنون اینست که در کشور ما امروز از چند «ایلی‌کوهین» در دستگاه‌های مختلف وجود دارد؟ در میان فعالان سیاسی، مسئولین سابق، رسانه‌ها و بخش‌های دیگر چند نفوذی ظاهرالصلاح با ریش و تسبیح و پیشانی پینه‌بسته داریم که ظاهراً بسیار دلسوزانه سخن می‌گویند و می‌نویسند و با حملات تند خود هر روز رژیم صهیونیستی را نابود می‌کنند ولی در عمل به نفع این رژیم در حال فعالیت هستند؟


از کنار این سؤال‌های اساسی نباید بی‌تفاوت عبور کرد. تردیدی وجود ندارد که در کشور ما هم «ایلی‌کوهین»‌هائی مشغول فعالیت‌ هستند و مسئولان اطلاعاتی و امنیتی ما باید با هوشیاری کامل آنها را زیر نظر بگیرند و در زمان مناسب با آنها برخورد کنند. ساده‌اندیشی است اگر با قضاوت درباره افراد، به ظاهر آنها اعتماد کنیم و فریب زبان چرب و قلم داغ و رفتارهای افراطیشان را بخوریم. این قبیل ساده‌اندیشی‌ها در طول ۴۲ سال گذشته ضربه‌های سختی به انقلاب و نظام و کشور وارد کرده که فاجعه‌های هفتم تیر و ۸ شهریور ۱۳۶۰ نمونه‌هائی از این ضربه‌ها هستند. اگر به این موضوع مهم توجه دقیق شده بود، کشور گرفتار جریان انحرافی نمی‌شد، و در تأسیسات هسته‌ای نطنز انفجارهای پیاپی رخ نمی‌داد و محسن فخری‌زاده را نیز از دست نمی‌دادیم. قابل قبول نیست که خود را مؤمن بدانیم و از یک سوراخ چندین‌بار گزیده شویم. اجازه ندهید «ایلی‌کوهین»ها باز هم بر ما بتازند، مراقب «ایلی‌کوهین‌»های وطنی باشید.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.