ضرغامی: هر چه جلوتر میرویم وظیفه خود را برای ثبتنام در انتخابات سنگینتر احساس میکنم
عزت الله ضرغامی، رئیس اسبق سازمان صدا و سیما، در گفتگویی تفصیلی به بیان نکاتی پیرامون کارآمدی دولت ها، کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ و ... پرداخته است. در ادامه بخشی از این گفتگو را به نقل از ایسنا بخوانید.
شما تا اینجا تمایل به حضور و کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارید؟
یک سیب که از آسمان بیفتد هزار چرخ می خورد. من روی نیمکت یک مسابقه ورزشی نشستهام و آمادهام که هر لحظه لازم شد وارد زمین شوم.
یعنی شما نفر ذخیره اید؟
من آماده ام که هر لحظه نیاز باشد در هر موقعیتی بازیگری کنم. کسی روی نیمکت با کت و شلوار نمینشیند بلکه دائم خودش را آماده می کند. من هم صبح تا شب جلساتی برای حل مشکلات اساسی مردم دارم. هر چه جلوتر میرویم و چیزی هم به ثبتنامها نمانده، من فضا را که میبینم، وظیفه خود را برای ثبتنام در انتخابات سنگینتر احساس میکنم و وقتی صحنه و آرایش را میبینم، بیشتر احساس تکلیف میکنم. تمام کسانی که کاندیدا هستند به جز یکی دو نفر، کسی نمیگوید که من نامزد انتخابات هستم. کدامیک این را گفتهاند؟
آیا این ایراد نیست؟ پس حق انتخاب مردم و فرصت شناخت شان چه می شود؟ در ادوار گذشته این طور نبود...
نه ایراد نیست. بگذارید کمی جلوتر برویم و فضا را ببینیم، شاید همین افراد تا آخرین لحظه بگویند با فضایی که وجود دارد نمی خواهیم حضور پیدا کنیم. آیا در گذشته از شش ماه قبل ۲۰ نفر می گفتند ما نامزد انتخابات هستیم؟ من یادم نمی آید این طور بوده باشد.
اما تقریبا از دی و بهمن تکلیف کاندیداهای اصلی مشخص بود، در حالیکه الان کسی به جز دو نفر اعلام کاندیداتوری نکرده است؟
به هر حال دوستانی که در مظان نامزدی هستند حرف هایشان را می زنند. جلساتی دارند اما تا روز ثبت نام هیچ چیز قطعی نیست.
آیا شما منتظر حمایت جریان خاصی برای حضوردر انتخابات هستید؟
من مستقلم. با بقیه فرق می کنم. بسیاری از دوستان عزیز ما که در حوزه انتخابات فعال هستند یک جوری وابسته به جریانات سیاسی هستند. البته افراد مستقلی هم داریم ولیمستقل هستم و هیچ نسبتی با جریانات سیاسی ندارم برایشان معادلات جریان ها مهم است و خود را در آن معاملات تنظیم می کنند. الان دو، سه نهاد مختلف و جامعه روحانیت مبارز را داریم که این دوره به طور جدی در انتخابات وارد شده و جمنا که با تغییر نام به نام شورای ائتلاف، فعال است. جریانات مستقلی هم هستند؛ جریاناتی که با هیچکدام از این دو نیستند هم دارند کنشگری می کنند، هوادار و سمپات دارند و بخشی از جامعه را می توانند تحت تأثیر قرار دهند. من جزو آن نامزدهایی هستم که هیچ نسبتی با جریانات سیاسی ندارم. با همه آن ها دوستی و رفاقت و تعامل دارم و زیادی هم دارم. کمی باید از آن بکاهم.
ولی شما نزدیک به اصولگرایان هستید؟
نه. من با اصلاحطلبان، اصولگرایان و مستقلها ارتباطاتی دارم. اگر شما روش کنشگری من را ببینید متوجه میشوید که این طور نیست. از قدیم هم اینجور بوده. من از بچگی با همه ارتباط داشتم. این لذت شخصی من است. هر کسی بگوید با فلان فرد قهر باش من نمیتوانم اینطور باشم. زمانی در محلهها قهر و آشتی بود و کسی میگفت من چون با فلانی قهر هستم تو هم با او قهر باش. امروز در کشورمان این فضای قهر و آشتی هست. اگر به برخی سلام کنید میترسند جواب سلامتان را بدهند زیرا به آنها خواهند گفت که با فلانی خیلی رفیقی و پالوده میخوری. خود من بارها مورد اتهام قرار گرفتم و میگویند رفتار خود را درست کن، تو با این افراد متفاوت مسئلهدار و منحرف خیلی رفیقی. باید با اینها قهر باشی اما من نمیتوانم. من این نقطه ضعف را دارم. وقتی یک اصلاحطلب تند و اصلا یک فتنهگر با من حرف میزند به عنوان یک انسان باید حرفش را گوش بدهم و حرفم را به او بزنم. من با حسین کروبی جلسه داشتم، هر بار من میگفتم فتنه، او میگفت جنبش. یعنی اینقدر ما دو سر طیف هستیم. کسی هم که دو سر طیف نباشد میگوید حوادث ۸۸. شاید کسی خندهاش بگیرد اما ما مثل بچه آدم حرف میزنیم و این اشکالی ندارد. قهر که نیستیم. این قهر و آشتی بچگانه محلههای قدیمی ما در برخی مسئولان جدیتر است. آنها از امثال من استنطاق میکنند. باورتان میشود وقتی من با مهدی نصیری که پرچمدار جریان انقلاب در دو دهه گذشته بوده مصاحبه کردم برخی دوستان همه ما منتقد هستیم و هرکدام یک حدی در مقابل جریان رسمی نظام موضع داریم میگفتند رفتار شما رفتار خوبی نیست، او الان در مقابل جریان رسمی نظام موضع دارد. همه ما منتقد هستیم و هر کدام یک حدی موضع داریم.
بعضی حزب اللهی ها و جریانات آن طرف می گویند چطور قشر خاکستری را جذب کنیم. ۵ تا ۱۰ درصد به این طرف و ۵ تا ۱۰ درصد به آن طرف تمایل دارند و ۸۰ ۹۰ درصد خاکستری هستند. همه حرف شان این است که چطور این ها را جذب کنیم. شعار من این است که من خودم خاکستریام. من غلط میکنم که بگویم خودم قبه نور هستم و بقیه خاکستری هستند. حتی میخواستم رنگ خاکستری را برای خودم انتخاب کنم.
آیا این پذیرش از طرف مردم وجود دارد و مردم شما را خاکستری میبینند؟
من سیاه نباشم، اگر خاکستری باشم هزار بار خدا را شکر میکنم. مهم این است که من در وهله اول خودم چه فکر میکنم.
اما این نهایتا مردم هستند که انتخاب میکنند. مردم شما را نزدیک به اصولگرایان میدانند. همین واکنشها به گفتوگوهای شما نشان میدهد که پایگاه و جایگاه شما در بین اصولگرایان است ضمن اینکه عملکرد شما در صداوسیما بهترین سنجه عملکرد شما است.
هر کسی خودش را بهتر از بقیه میشناسد. من واقعا قبه نور و سفید و درخشان نیستم و جریان مردم را هم خاکستری نمیبینم بلکه این عین سپیدی، پاکی و فطرت پاک انسانی است. اگر من جزو این جریان باشم و لکه سیاه من در این بین دیده نشود باید کلاهم را هوا بیاندازم. این اعتقاد شخصی من است. هر کسی هر چه میخواهد فکر کند حق دارد زیراسالهاست میگویم اصولگرا و اصلاحطلب پوست خربزه زیر پای ملت بوده است آدم ها بر اساس نشانه قضاوت میکنند. پارسال یک عده آمدند شعار دادند «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» من گفتم اینکه شعار من است.
من گاهی حتی در زمانی که مسئولیت داشتم تنها به استادیوم آزادی می رفتم و در بین مردم می نشستم زیرا معتقدم مسئولان باید در بین مردم باشند و حس شان را بفهمن د. من معمولا تا خانه پیاده می روم و می آیم که یک ساعت هم راه هست و تمام مسیر از شلوغی شهر و مغازه ها رد می شوم. اصلا یکی از پایگاه های رأی من دستفروشان هستند و معتقدم واقعیت کشور در بین دستفروشهاست. شما از یک مسئول سوال کن که آیا یک بار از میدان آزادی تا امام حسین را خودش پیاده رفته؟ ۹۵ درصد اصلا این طور نیستند. اینها نمیتوانند بفهمند که مردم چه می گویند زیرا پشت میز می نشینند. باید زیر میز بزنیم، زیر میز انحصار، رانت، دروغگویی، رفیق بازی، تبارسالاری و پنهان کاری. چاره ای نداریم جز اینکه زیرمیز بزنیم. راه یگری نیست وگرنه با کارهای رفرمی چیزی حل نمیشود. خود میز تبدیل به حجاب شده است. افراد پشت میز مینشینند و یک حالت ریاست و مدیرکلی به آنها دست میدهد. در این شرایط نمیفهمند که مردم چه میگویند.
در یک پرسش و پاسخ دانشجویی، دانشجویی شروع به بده و بیراه گفتن به بالا و پایین نظام کرد و بعد هم گفت اصولگرا و اصلاحطلب نداریم، شما همه چیز را از بین بردهاید، بعد هم گفت آزادی نیست. شما اختناق کردهاید. البته او پیش از اینکه سوالش را شروع کند از دانشجویان دیگر خواست از پرسش او فیلم بگیرند و آن را در فضای مجازی پخش کنند. من پاسخ دادم و گفتم اینکه می گویید «اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمومه ماجرا» این شعار من است، اما اینکه میگویید آزادی نیست همین که به همه گفتید فیلم بگیرند و آن را در فضای مجازی پخش کنند نشان میدهد که آزادی هست. من جاهایی خودم با کسانی که آزادیها را محدود میکنند حرف دارم. آزادی دستاورد بزرگ انقلاب است. ما استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را به عنوان چهار دستاورد داریم، اما من معتقدم بعضی جاها اینها را کاریکاتوری و از تو خالی میکنیم. رهبری هم دائما هشدار میدهند و میگویند نگذارید واقعیتها و ارزشهای انقلاب کاریکاتوری شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.