مجید تخت‌روانچی در سخنانی پس از رأی مخالف شورای امنیت به پیش‌نویس قطعنامه ضدایرانی آمریکا، تصریح کرد: مماشات هرگز در خدمت منافع مشترک بشریت نبوده، بلکه بر عکس، صرفاً قلدرها را جری‌تر کرده است. همه کشورها به ویژه اعضای شورای امنیت وظیفه دارند تا با همه توان خود اعتقاد به ارزش‌ها، اهداف و اصول مندرج در منشور ملل متحد را احیا نمایند. او ادامه داد: ما این را به خودمان و نسل آینده که اجباراً با پیامدهای اقدام یا بی‌عملی ما زندگی خواهد کرد، مدیون هستیم.

 

در سخنرانی تخت‌روانچی آمده است:

«به نام خداوند بخشنده مهربان

آقای رئیس،

امروز شورای امنیت در حال بررسی پیش نویس قطعنامه ارائه شده از سوی کشوری است که سابقه طولانی و تاریکی در جعل و دروغ پراکنی در سراسر دنیا دارد و این شورا نسبت به نشر چنین اکاذیبی ناآشنا نیست. اینگونه بنظر می‌رسد که برای پیشبرد اهدف سیاسی کوته‌بینانه خود، آمریکا به انتشار دروغ معتاد شده باشد. دروغ که شاخ و دم ندارد.

طی سالیان متمادی، آمریکا با سوء استفاده از عضویت دائم خود در شورای امنیت، تلاش کرده است ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی جلوه دهد و برای اعمال تحریم علیه آن تلاش نماید. یک نمونه آشکار، پیشنهاد کنونی آن برای تحمیل تحریم‌های تسلیحاتی جامع و نامحدود بر کشور من است. آیا هیچ استدلال حقوقی درست یا قرائن عینی امنیتی برای چنین اقدامی وجود دارد؟ آیا واردات و صادرات سلاح از ایران می‌تواند تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی شود؟ و اساساً هدف غایی ایالات متحده از این اقدام چیست؟

از جنبه حقوقی، تحت قطعنامه ۲۲۳۱، به دلایل زیر هیچ تحریم تسلیحاتی نمی‌تواند متعاقب انقضای محدودیت‌های جاری بر ایران اعمال گردد:

۱. براساس برجام که به قطعنامه ۲۲۳۱ ضمیمه شده و با تأیید آن توسط شورا، به تعهد حقوقی الزام‌آور برای همه دولت‌های عضو سازمان تبدیل گردیده است، هیچ تحریم جدید شورای امنیت وجود نخواهد داشت؛

۲. چنین کاری برخلاف سیاست «تغییر بنیادین» شورا و هم چنین «تمایل آن برای ایجاد روابطی جدید با ایران» خواهد بود که در قطعنامه ۲۲۳۱ مورد تأیید و تصریح واقع شده است؛

۳. همچنین چنین اقدامی مغایر تمایل شورا «برای ارتقاء و تسهیل همکاری و تماس‌های تجاری و اقتصادی عادی با ایران» خواهد بود که در قطعنامه ۲۲۳۱ تصریح شده و طبیعتاً تجارت تسلیحات را نیز در بر می‌گیرد؛

۴. هر تغییری در زمان‌بندی‌ها و اقدامات توافق شده قبلی، با تغییر یک توازن بی نهایت ظریف موجود در قطعنامه ۲۲۳۱، بخش‌های متعدد دیگری را متأثر خواهد کرد. این قطعنامه، همانطور که خودش بیان داشته، براساس یک «رهیافت گام به گام» بنا نهاده شده، «مشتمل بر تعهدات متقابل» بوده – که اجرا و انقضای آنها براساس مهلت‌های زمانی مقرر صورت می پذیرد – و مستلزم تبعیت دولت‌ها از مقرراتش «طبق زمان‌بندی تعیین شده» است؛

۵. این کار بر خلاف خواست شورای امنیت از همه دولت‌های عضو سازمان «برای حمایت از اجرای برجام» و خودداری «از اقداماتی که اجرای تعهدات برجام را تضعیف می‌کند» و هم چنین «رعایت کامل زمان‌های بندهای مقرر» در آن است.

براساس پیوست ب قطعنامه ۲۲۳۱، «مدت» ترتیبات از جمله در مورد تسلیحات «می‌تواند مورد بازنگری قرار گیرد». اما پیوست ب اصالتاً به گونه‌ای طراحی شده که انقضای مقررات در زمان‌بندی‌های توافق شده را تضمین می‌کند؛ چون چنین تصمیمی باید توسط شورای امنیت براساس توصیه مبتنی بر اجماع کمیسیون مشترک صورت پذیرد؛ جاییکه آمریکا عضو نیست تا چنین تمدیدی را پیشنهاد کند و ایران نیز به عنوان یک عضو کمیسیون چنین پیشنهادی را نخواهد پذیرفت؛

۶. کاملاً روشن است که هر تحریم تسلیحاتی علیه ایران مغایر با تمامی قول هایی است که در بخش های مختلف قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام به ایران داده شده و توسط شورا تأیید گردیده است. این امر سابقه خطرناکی ایجاد می‌کند، اقتدار شورا را تضعیف می نماید و اعتماد و اطمینان به شورا و تصمیماتش و به تبع آن، به خود سازمان ملل را دچار فرسایش خواهد کرد. اما قربانیان اصلی، اصول عدالت، حاکمیت قانون، گفتگو، دیپلماسی و اعتماد خواهند بود؛ و

۷. حتی فراتر از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ – که به خاطر ارتباط ماهوی مستقیم آنها به موضوع، به هیچ عنوان نمی‌توانند کنارگذاشته شده یا نادیده گرفته شوند – شورای امنیت فقط زمانی می‌تواند تحریم وضع نماید که «وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح یا تجاوز» را احراز کند و مهم‌تر از آن، توسل به همه روش‌های ممکن به جز تحریم که در صورت لزوم، باید آخرین گزینه باشد، را قبلاً طی کرده باشد. حالا سئوال این است که آیا چنین شرایطی در مورد ایران وجود دارد که به شورا اجازه چنین اقدامی را بدهد؟ طبیعی است که این ارزیابی نمی‌تواند در خلأ یا براساس انگیزه‌های سیاسی، جعلیات، دروغ‌ها و اتهامات ساختگی یک عضو یا تعدادی از اعضای شورا صورت پذیرد بلکه باید براساس حقایق غیرقابل انکار یعنی واقعیت‌های امنیتی در منطقه باشد.

پس اجازه بدهید نگاهی گذرا به وضعیت منطقه انداخته و این را با ارزیابی سیاستها و اقدامات آمریکا شروع کنیم؛ کشوری که در منطقه ما واقع نشده اما چندین دهه است که  ۶۰۰۰ مایل دورتر از سواحل خود، در امور ما دخالت می‌کند.

تنها در شش کشور همسایه ایران در منطقه خلیج فارس، آمریکا ۵۰ هزار نیرو به همراه ۳۰۰ هواپیمای نظامی، یک ناو هواپیمابر و دهها ناوچه مستقر کرده و چهار مقر فرماندهی مرکزی برای نیروهای زمینی، هوایی، ‌دریایی و نیروهای ویژه خود ایجاد نموده است. از ۴۰ پایگاه نظامی غربی در خاورمیانه، ۲۹ پایگاه آن متعلق به آمریکا است. چنین حجم وسیعی از استقرار نیرو، این منطقه را به بزرگترین مرکز تجمع نیروهای نظامی خارجی در جهان تبدیل کرده است.

حال اجازه دهید به اشتهای سیری‌ناپذیر آمریکا برای صدور تسلیحات به این منطقه و تشنگی مفرط متحدین منطقه‌ای آن برای واردات سلاح اشاره کنم.

عربستان سعودی با واردات ۱۲ درصد از کل تسلیحات صادراتی جهان از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، بزرگترین وارد کننده تسلیحات در جهان بوده که ۷۵ درصد آن، تسلیحات وارداتی از آمریکا است. برای نمونه، من معامله تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری آمریکا با عربستان در سال ۲۰۱۷ را یادآوری می‌کنم که ترامپ رئیس جمهور آمریکا آن را «بزرگترین سفارشی که تا کنون انجام شده»، توصیف کرد. از لحاظ هزینه‌های نظامی، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۸ رتبه سوم و در سال ۲۰۱۹ رتبه پنجم را در کل کشورهای جهان داشته و در این سال ۸ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به هزینه های نظامی تخصیص داده است که بالاترین رقم در جهان است. عربستان سعودی با فاصله بسیار زیاد نه تنها بزرگترین هزینه کننده نظامی در خاورمیانه است بلکه به شدت نیز به نوسازی و گسترش نیروهای نظامی خود ادامه می دهد. طبق گزارش مؤسسه سیپری، این کشور «بزرگترین زرادخانه تسلیحات پیشرفته» در میان کشورهای خلیج فارس را دارد.

اما وضعیت ایران از نظر خریدهای نظامی چگونه است؟ بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۸، واردات سلاح توسط ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافت. طبق گزارش سیپری، «در این مدت میزان واردات تسلیحات ایران در مقایسه با دیگر دولتهای خاورمیانه نسبتاً اندک بود». بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹، رتبه ایران از نظر میزان واردات سلاح در جهان، ۵۷ بود. هزینه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ یک پنجم عربستان بود و ایران تنها ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه‌های نظامی کرده که ۳.۵ برابر کمتر از عربستان سعودی است.

آقای رئیس، اعضای محترم شورا،

این آمار و ارقام چه چیزی را نشان می‌دهد؟‌ آیا اینها حاکی از این هستند که ایران حتی کوچکترین تهدیدی برای صلح داشته باشد؟‌

این حقایق به وضوح نشانگر روندی هشداردهنده در این منطقه است یعنی جریان سیل‌آسای تسلیحات پیشرفته مخربِ عمدتاً ساخت آمریکا به برخی دولتهای منطقه، به همراه استقرار گسترده نیروهای خارجیِ تا بنِ دندان مسلح به انواع تسلیحات پیشرفته که منبع اصلی بی‌ثباتی در این منطقه به شمار می‌روند.

تسلیحات صادره به این منطقه حساس نه تنها به طور گسترده‌ای برای تطویل کشتار و ویرانی در یمن استفاده شده،‌ بلکه موجب تشدید منازعات از عراق تا سوریه و لیبی نیز گردیده است.

همچنین، نیروهای خارجی- که همواره مأموریت واقعی خود را تحت عبارات جذاب و عامه‌پسندی مثل «تضمین آزادی کشتی‌رانی» و «ارتقاء ثبات دریانوردی»‌ پنهان می‌کنند - در طیف وسیعی از فعالیت‌های اشغالگرانه، مداخله‌جویانه، مخرب و براندازانه مشارکت داشته‌اند. اشغال، عملیاتهای دروغین و فعالیتهای جاسوسی انجام شده توسط نیروهای خارجی، همراه با سیاست شناخته شده «تفرقه بیانداز و حکومت کن» دولتهای متبوع آنها، نه تنها اعتماد و اطمینان میان ملتهای منطقه، که قرنها همزیستی مسالمت‌آمیز داشته‌اند، را هدف قرار داده، بلکه به ناامنی و بی‌ثباتی بیشتر در منطقه ما نیز منجر شده است.

یک نمونه، حمله غیرقانونی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است که سیاستمداران وقت این کشور تلاش کردند اهمیت آن را تا حد یک بازی ویدئویی پایین بیاورند و سیاستمداران فعلی نیز برای این واقعه ناله می‌کنند، البته نه بخاطر تلفات انسانی که بر جای گذاشت، بلکه به دلیل پول­های آمریکا که به اشتباه برای آن خرج شد! حمله آمریکا به عراق منجر به کشته و زخمی شدن و آوارگی میلیون ها نفر شد. البته، هیچ کس جنایت‌های وحشیانه­ای که نیروهای آمریکایی در نقاط مختلف عراق، از جمله در زندان ابوغریب مرتکب شدند را فراموش نخواهد کرد.

ایران نیز یکی از قربانیان اصلی حضور نیروهای خارجی است. برای مثال، در سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸، نیروهای دریایی آمریکا سه سکوی نفتی ایران در خلیج فارس را ویران کردند. دیوان بین‌المللی دادگستری «هرگونه توجیه حقوقی برای تخریب این سکوها» را رد کرد و حتی آن را «نقض تجارت آزاد» دانست.

درسال ۱۹۸۸، نیروهای آمریکایی یک هواپیمای غیرنظامی ایرانی را بر فراز خلیج فارس هدف قرار دادند و همه ۲۹۰ سرنشین آن، از جمله ۶۶ کودک را به شهادت رساندند. این مرگبارترین فاجعه هوایی سال ۱۹۸۸ بود.

در سال ۲۰۱۱، یک هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین آمریکا وارد حریم هوایی ایران شد و بیش از ۲۵۰ کیلومتر در عمق خاک ایران پرواز کرد که در آنجا توسط ایران به دام افتاد. بعدها، رئیس جمهور آمریکا خواستار بازگرداندن آن شده بود که این درخواست رد شد.

در سال ۲۰۱۹، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکائی که از یک پایگاه آمریکا در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس برخاسته بود، با نقض حریم هوایی ایران، آشکارا به عملیات جاسوسی پرداخت و زمانی که به هشدارهای مکرر رادیویی بی‌توجهی کرد، ساقط شد.

در اوایل سال ۲۰۲۰، در یک حمله تروریستی به دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا، نیروهای آمریکایی به طرز وحشتناکی سردار سپهبد قاسم سلیمانی و همراهان او را در فرودگاه بین‌المللی بغداد شهید کردند؛ اقدامی که یک هدیه واقعی برای داعش بود. اکثریت قریب به اتفاق حقوقدانان بین‌المللی، از جمله برخی از گزارشگران ویژه سازمان ملل، توجیهات حقوقی آمریکا برای این اقدام جنایتکارانه را رد کرده و آن را نقض فاحش منشور ملل متحد و حقوق بین‌الملل دانستند.

موارد یاد شده، تنها نمونه‌هایی از اقدامات بی‌شمارِ تحریک کننده، غیرقانونی و خرابکارانه نیروهای آمریکایی علیه ایران است. مسخره است که ایالات متحده با چنین سابقه تاریکی از اقدامات تجاوزگرانه، مخرب و مداخله جویانه در منطقه، اکنون ایران را به رفتار بی­ثبات کننده متهم می‌نماید. مثل اعتیاد شدید آمریکا به اعمال تحریم علیه دیگران، ریاکاری نیز بخش جدائی‌ناپذیری از سیاست خارجی این کشور است.

آقای رئیس،

طی سالیان طولانی، آمریکا بحرانی ساختگی علیه برنامه هسته­ای ایران ایجاد کرده بود. اما، انعقاد برجام این بهانه را از دست آنها گرفت. حال، آمریکا در حال ایجاد بحرانی جدید با برچسب ادعایی «اشاعه تسلیحات» است. در حالی که هیچ «اشاعه تسلیحات» توسط ایران که به دروغ توسط مقامات آمریکائی ادعا می شود، وجود ندارد و ما نیز قبلاً تمام این ادعاهای یک طرفه اثبات نشده را به طور قاطع رد کرده­ایم.

پس از ماهها ارزیابی در درون شورای امنیت، هفته پیش آمریکا، در نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را برای اعمال تحریم تسلیحاتی علیه ایران ارائه نمود. پس از برخورد سرد اعضای شورای امنیت با این پیشنهاد، آمریکا برای پیشبرد هدف خود به هر وسیله ممکن، به روشهای فریبکارانه نیز متوسل شد و در این راستا، با کوتاهتر کردن پیش نویس قطعنامه ۱۳ صفحه‌ای خود به پیش نویسی حاوی ۴ بند کوتاه، بدون اینکه در ماهیت و هدف آن تغییری داده باشد، تلاش کرد به ظاهر اینگونه وانمود کند که از خود انطاف نشان داده است. همچنین، برای ایجاد آشفتگی و سردرگمی حقوقی، آمریکا در پیش نویس قطعنامه خود به ۶ قطعنامه شورای امنیت استناد کرده است که حدود ۵ سال از الغای آنها می‌گذرد!

این هفته، آمریکا مصرانه خواستار رأی‌گیری شورای امنیت درباره دومین پیش نویس قطعنامه خود شد با اینکه پیشاپیش می‌دانست چنین قطعنامه‌ای از حمایت اعضای شورا برخوردار نیست. سئوال این است که چرا این کشور به چنین اقدامی دست می‌زند؟ چون آمریکا، بر اساس محاسبات نادرست خود، می‌خواهد از این اقدام به عنوان بهانه‌ای برای تحقق هدف نهایی خویش که همانا نابودی دائمی برجام از طریق بکارگیری مکانیسم ماشه است، استفاده نماید در حالی که به عنوان یک کشور غیرعضو برجام، آمریکا صلاحیت لازم برای استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد.

از این رو، شورا، به عنوان ضامن اجرای تصمیمات خود، بایستی مسئولانه و قاطعانه عمل کرده و اثبات نماید که می‌تواند و می‌خواهد که از برجام که خود آنرا تأیید نموده و از قطعنامه ۲۲۳۱ که خود به اتفاق آراء آن را تصویب کرده است، حمایت کرده و اقتدار و اعتبار خود را تضمین نماید.

همانگونه که ما قبلاً نیز آشکارا اعلام کرده‌ایم برنامه زمانی رفع محدودیت‌های تسلیحاتی مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ جزئی تفکیک ناپذیر از مصالحه‌ای است که نهایتاً توافق درباره برجام و قطعنامه مذکور را ممکن ساخت. قطعنامه صریحاً بر «اجرای کامل مفاد خود طبق برنامه زمانی مقرر» تأکید می‌کند. هرگونه تلاش در راستای تغییر یا اصلاح برنامه زمانی به مثابه تضعیف کلیت قطعنامه ۲۲۳۱ می باشد.

شورا، همانند زمانی که در ممانعت از تجاوز صدام به ایران و استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم ایران و عراق، منفعلانه رفتار کرد، نباید اجازه دهد امروز نیز مورد سوء استفاده و اعمال نفوذ قرار گیرد.

همانگونه که قبلاً نیز تأکید کرده‌ایم، تحمیل هرگونه تحریم یا محدودیت از سوی شورای امنیت بر ایران با پاسخ سخت ایران مواجه خواهد شد و در این خصوص گزینه‌های ما محدود نیست و آمریکا و هر موجودیت دیگری که احتمالاً به آن کمک کند یا به رفتار غیرقانونی آن تن در دهد، مسئولیت کامل اقدامات خود را بر عهده خواهد داشت.

آقای رئیس، در پایان اجازه می‌خواهم تأکید کنم که هیچکس نمی‌تواند روند هشدارآمیز بازگشت از چندجانبه‌گرایی مبتنی بر قانون به یکجانبه‌گرایی مبتنی بر قدرت را انکار نماید. جامعه بین‌المللی نباید اجازه دهد که سیاست «زانو بر گردن» دیگر بیش از این تحمل شود.

اجازه دهید با هم رو راست باشیم. از نظر تاریخی، مماشات هرگز در خدمت منافع مشترک بشریت نبوده، بلکه بر عکس، صرفاً قلدرها را جری‌تر نموده است. در شرایط پرتلاطم کنونی، همه کشورها بویژه اعضای این شورا مسئولیت اخلاقی و نزاکتی دارند تا با همه توان خود اعتقاد به ارزش‌ها، اهداف و اصول مندرج در منشور ملل متحد را احیا نمایند. ما این را به خودمان و نسل آینده که اجباراً با پیامدهای فعال یا منفعل بودن ما زندگی خواهد کرد، مدیون هستیم.

متشکرم آقای رئیس.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.