قاضی منصوری به سرنوشت کشمیری و کلاهی دچار میشود؟ /چهره نفوذی که تا دبیری شورای امنیت رسید +عکس
در سالگرد ۷ تیر سال ۱۳۶۰ و ماجرای بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت بیش از ۷۰ تن از سران حزب هستیم. این واقعه در حالی امسال به یاد آورده میشود که ماجرای مربوط به مرگ قاضی منصوری در رومانی و به خصوص شایعات پیرامونش بسیار به چشم آمده است.
در همین چند روزه بسیاری از کاربران فضای مجازی، جثه جنازه مربوط به منصوری را با جثه اش در زمان حیات مقایسه کرده و مدعی شده اند که جنازه مربوط به منصوری نیست و او به احتمال زیاد فرار کرده و به شکلی صحنه سازی نموده که همه فکر کنند کشته شده است.
شایعات مربوط به قاضی منصوری به حدی زیاد شده که حتی کوچکزاده، نماینده سابق مجلس نیز مدعی شده تصاویر منتشرشده از حمل جنازه مشکوک است و منصوری با حیله خودکشی توانسته بگریزد و اسناد مورد استناد او هم فیلم و عکسهای حمل جنازه در روز حادثه است که تاکنون سروصدای بسیاری هم ایجاد کرده است.
از طرف دیگر، چندی پیش، علیرضا زاکانی، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی، مدعی شد که اکبر طبری که قاضی منصوری به علت ارتباط با او و درگیری اش در فساد اقتصادی، متواری بود، عضو گروهک منافقین بوده است.
این ادعا نه تایید و نه تکذیب شده است؛ اما از یک جهت میتواند بهانه ای باشد جهت پرداخت به موضوع انفجارهای ۷ تیر و ۸ شهریور. نباید فراموش کرد که در ماجرای انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و نیز شهادت مرحوم رجایی و باهنر نیز ابتدا گمان برده شد که عامل انفجار خود کشته شده است، اما چندی بعد مشخص گردید که عوامل ترور از کشور خارج شده اند.
به بهانه سالروز واقعه هفتم تیر بد نیست مروری به دو عامل اصلی حوادث مهم و خونین تابستان سال ۶۰ یعنی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و انفجار دفتر نخست وزیری در روز هشتم شهریور سال ۶۰ بیندازیم.
کلاهی؛ نفوذ، انفجار دفتر حزب، فرار از کشور و قتل
محمدرضا کلاهی صمدی زاده از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و عامل اصلی انفجار ۷ تیر ۱۳۶۰ در ساختمان حزب جمهوری اسلامی است. کلاهی در آن زمان توانسته بود در بین اعضای حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده و به عنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی در حزب کار کند.
بعد از عزل بنی صدر و آغاز فعالیت مسلحانه منافقین، کلاهی به عنوان کاردان تجهیزات صوتی بمب در جلسه حزب شرکت کرده و بمبی را همراه خود به مقر حزب برد. پس از انفجار بمب در مقر حزب وی به سرعت و قبل از اینکه کسی به او شک کند به بهانه خرید بستنی برای حضار سوار موتورسیکلت خودش شد و فرار کرد.
در ابتدا گمان میرفت که او نیز در انفجار کشته شده است اما به زودی بسیاری متوجه شدند که جسد او در بین کشته شده ها نیست. در ابتدا کسی به کلاهی شک نکرد اما بعد از چندی ماموران امنیتی متوجه خروجش از ساختمان به بهانه بستنی شدند و به این نتیجه رسیدند که احتمالا او در این حادثه دست داشته است. با این حال، کلاهی زودتر از مرز کشور رد شده و به خارج گریخت.
کلاهی در دهه ۸۰ میلادی و بعد از اینکه مدتی در اردوگاه اشرف بود با نام جعلی معتمد وارد هلند شده و تبعه این کشور گردید. او در این سالها کم کم ارتباطش را با حزب کم کرد و سعی کرد زندگی مخفیانه ای داشته باشد. با این حال، طبق احتمالات و شواهد، در ابتدای دهه ۹۰ شمسی کشته شده است.
طبق برخی گزارش ها، کلاهی در ۲۴ آذر ۱۳۹۴ (برابر ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵) در سن ۵۶ سالگی در شهر آلمیره هلند در خیابان از نزدیک هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت و در بیمارستان جان داد.
کشمیری؛ نفوذی که تا دبیری شورای امنیت رسید و بعد با یک صحنه سازی گریخت
مسعود کشمیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق و در سال ۶۰ دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بود. از وی به عنوان عامل نفوذی و اصلی انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ نام برده شدهاست.
انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران یک واقعه تروریستی مهم است که در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۶۰ ساعت ۳ عصر در تهران در خیابان پاستور و در طی برگزاری جلسه شورای عالی امنیت ملی کشور با حضور رئیسجمهور و نخستوزیر وقت صورت گرفت. در این اتفاق محمد علی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر (در اثر انفجار)، عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری نخستوزیری (در اثر خفگی در آسانسور) و یک عابر در بیرون ساختمان شهید شدند. ۶ روز پس از این واقعه هوشنگ وحید دستجردی رئیس وقت شهربانی ایران که در جلسه حضور داشت نیز در اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی درگذشت.
در آغاز چنین تصور شد که مسعود کشمیری که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نیز در این انفجار کشته شده و قطعاتی از اجساد دیگران به عنوان بازمانده جسد وی دفن شد ولی پس از مدتی معلوم شد که وی از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده و به خارج از ایران گریختهاست.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود[عبور از بحران] در این رابطه نوشته است: «جنازه ها را که به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سوخته بودند. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلو دهان و آسیایشان میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود. مقداری گوشت هم در کیسه نایلونی کرده بودند به عنوان فردی دیگری به نام «مسعود کشمیری»، منشی جلسه»
سرهنگ بازنشسته «محمدمهدی کتیبه» رئیس وقت رکن دوم ارتش و از معدود بازماندگان بمبگذاری در جلسه شورای عالی امنیت ملی هشتم شهریورماه ۱۳۶۰ هنوز اتفاقات آن روز را به خاطر دارد. او در یک مصاحبه که مدتی قبل منتشر شد نحوه بمب گذاری کشمیری را شرح میدهد:
«وقتی وارد جلسه شدم کشمیری با همان ضبط صوت همراه من وارد جلسه شد. پس از اینکه همه سر جای خود نشستند، روال جلسات اینطور بود که نخستین فردی که گزارش وقایع هفته گذشته را ارائه میداد رئیس شهربانی کشور (شهید دستجردی) بود. آخرین بند گزارش دستجردی به نحوه کشته شدن «همتی» ارتباط داشت که در کرمانشاه به دست یکی از محافظان خودش به شهادت رسیده بود. شهید رجایی از «شرفخواه» پرسید این موضوع تعمدی بوده است؟ شهید «کلاهدوز» که در جلسه بود گفت تعمدی نبوده و اشتباهی رخ داده است. اما وقتی شروع به معرفی سرگرد همتی کردم بیاختیار دیدم بلند شده و ایستادم. احساس کردم موهایم دارد میسوزد با دستهایم موهای سرم را خاموش میکردم. بعد به خودم آمدم و فهمیدم چه اتفاقی رخ داده است.»
بعد از فرار کشمیری به خارج تا مدتها از او خبری نبود. با این حال، در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ برخی مدعی شدند که او را در آلمان به همراه کلاهی دیده اند. هر چند او در این سالها سعی داشته زندگی مخفیانه ای داشته باشد اما اکبر خوشکوشک، از نیروهای امنیتی سابق وزارت اطلاعات مدتی پیش در مصاحبه ای (با انصاف نیوز) مدعی شد که کشمیری احتمالا توسط منافقین کشته شده است.
خوشکوشک پس از تایید قتل کلاهی توسط منافقین گفت: «من که کارهای منافقین را میدانستم. خیلیها را کشتند. کلاهی است، کشمیری است و همه اینها را کشتهاند.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.