31 خرداد ماه 22 سال قبل، برای فوتبال ایران یک روز تاریخی بود. روز برد مقابل آمریکا و خاطرات زیبای آن مسابقه هنوز وقتی ستاره‌های 98 خاطرات شیرینی از بازی آمریکا تعریف می‌کنند، از سر ذوق و شوق، چشم‌های همه از حدقه بیرون می‌زند. با جلال طالبی سرمربی وقت تیم چند خاطره مهم آن روز را با عکس مرور کردیم.

این رختکن تیم ملی بعد از بازی ایران و آمریکا است. فکر کنم بچه ها اصلا نمی دانستند چه شده. خودمان هم نمی دانستیم در چه حالی هستیم. هیجان زده بودیم و خوشحال. اضطراب هم داشتیم. می دانید که 48 ساعت طول می‌کشد اضطراب بازی تمام شود. من واقعا رقص استاد اسدی را ندیدم چون آن زمان به کنفرانس رفته بودم. افسر هماهنگی آمد و من را از رختکن برد.

این عکس... در چهره حمید استیلی هم می‌توانی خوشحالی را ببینی و هم گریه را. استیلی در این عکس دارد موجودیتش و موجودیت فوتبال ما را فریاد می‌زند و نشان می‌دهد. این به نظر من مزدی که استیلی به خاطر سال ها زحمت و تلاش در تیم ملی گرفت و به این تلاش های او کمتر توجه می شود. حالا حس من روی نیمکت در لحظه به ثمر رسیدن گل استیلی؟ راستش من اصولا ناراحتی‌ام را کمتر بروز می‌دهم. به همین خاطر خوشحالی ام را هم کمتر بروز می‌دهم. نمی دانم شاید اشتباه باشد ولی اینطوری هستم. درعین حال داشتم به نیمه دوم فکر می کردم چون گل حمید در نیمه اول به ثمر رسید.

این عکس فکر کنم از فیلم پرواز ما به فرانسه است. آن فیلم را کامل دیده ام. شوخی های خداداد... ببینید او هر جا باشد، سعی می‌کند به همه خوش بگذرد. سعی می کند باعث نشاط بچه ها شود. تفکرشان را از بازی دور کند. این مسئله خیلی از نظر روحی و روانی به تیم ملی کمک می کرد.

من ندیدم خداداد عزیزی بعد از تعویض در بازی آمریکا لباسش را به زمین بکوبد. شرایط بازی خاص بود. اول می خواست به رختکن برود. بعد برگشت. داشت چیزهایی می گفت و من متوجه شدم شاکی است. بعد از بازی دیدم او لباسش را به زمین کوبیده. ناراحت شدم. بعد خداداد به اتاقم آمد. یادم هست استیلی هم بود. آمد و عذرخواهی کرد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.