بین انتخابات مجلس تا ریاست جمهوری فاصله آنقدر کوتاه است که جریانات سیاسی خیلی فرصت ندارند به اهداف بلندمدت فکر کنند. در شرایط عادی آنها به فکر این هستند که چه کسی را کاندیدای خود در انتخابات بعدی کنند تا از قدرت فاصله نگیرند.

اصلاح طلبان در همین شرایط عادی مشکل خود را دوچندان می بینند، چرا که دغدغه آنها برای عبور از فیلتر شورای نگهبان بیش از رقبا بوده است. فکر کردن درباره این معادلات در شرایط عادی رخ می دهد. حالا که شرایط کرونایی شده شاید آنها بیش از رقبا تحت تاثیر قرار بگیرند مخصوصا حالا که از راهیابی به مجلس یازدهم بازمانده اند و کرونا فرصت گردهم آمدن شان برای برنامه ریزی برای انتخابات ۱۴۰۰ را از آنها سلب کرده است.

علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان معتقد است با ادامه پیدا کردن کرونا در کشور شاید اصلا مصلحت نباشد که انتخابات ۱۴۰۰ برگزار شود. انتخابات که بدون برپایی ستاد انتخاباتی و میتینگ شدنی نیست.

وی با تاکید براینکه در ۱۴۰۰ هم به مانند انتخابات ۹۸ باید کاندیدای یکدست اصلاح طلب را مدنظر داشت به خبرآنلاین می گوید بدنه رأی اصلاحات دیگر به کاندیدای اجاره ای رأی نمی دهد. 

با این فعال سیاسی اصلاح طلب در ارتباط با وضعیت اصلاح طلبان تا انتخابات ۱۴۰۰ گفت و گو کرده است که متن آن را در ادامه می خوانید.

آقای صوفی،می توان انتظار داشت کلید انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ درهمین سال ۹۹ زده شود.اصلاح طلبان به رغم پیروزی در سه انتخابات۹۲، ۹۴ و ۹۶ در انتخابات دوم اسفند موفق نبودند.حتی آقای خاتمی که در ادوار گذشته از تصمیمات توسط شورای عالی اصلاح طلبان حمایت می کرد در این دوره پشت هیچ لیستی نایستاد. جبهه اصلاحات در سطح کلان هم مثل گذشته به میدان نیامد و حضور این جریان سیاسی در انتخابات به لیست چند تشکل سیاسی محدود شد. با توجه به انتقاداتی که در درون جریان اصلاح طلب به شورای عالی سیاستگذاری وجود دارد آیا این شورا به سبک و سیاق گذشته به فعالیت خود ادامه می دهد یا آنکه برای ادامه حیات جریان اصلاحات، فعالان سیاسی اصلاح طلب باید به فکر چاره دیگری باشند؟

شورای عالی سیاستگذاری در حال حاضر فعال نیست. بعد از انتخابات دوم اسفند ۹۸ دیگر جلسه ای نداشته است. شرایط فعلی [کرونایی] هم اجازه تشکیل جلسه نمی دهد. اینکه تا کی اوضاع به حالت عادی برگردد و شورای عالی سیاستگذاری جلسه تشکیل بدهد را الان نمی شود پیش بینی کرد.

یعنی این شورا کماکان وجود دارد و مثل سابق فعالیت خواهد داشت؟

طبق آیین نامه شورای عالی سیاستگذاری، این شورا به کار خود ادامه خواهد داد. اما مثل گذشته نیست؛ بعد از هر دو دوره قبلی شورا -که شورای عالی سیاستگذاری برای انتخابات سال ۹۴ و انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری ۹۶ شکل گرفته بود – شورا بعد از انتخابات جلسات خود را تعطیل کرد و منتظر ماند تا دوباره مجوز فعالیت خود را از آقای خاتمی بگیرد و با ترکیب متفاوتی به فعالیت خود ادامه دهد.

کمااینکه ترکیب شورای سیاستگذاری اول با ترکیب شورای سیاست گذاری دوم متفاوت بود. ترکیب شورای عالی سیاستگذاری سوم هم که برای انتخابات ۹۸ شکل گرفت با شورای دوم تفاوت داشت. اما این بار آیین نامه ای در شورا تدوین و در آن تصریح شد که شورای عالی سیاستگذاری به کار خود ادامه خواهد داد و به این صورت ممکن است تغییری در ترکیب آن صورت بگیرد. بنابراین در حال حاضر ما بر اساس آیین نامه شورای عالی سیاستگذاری، این شورا را به رسمیت می شناسیم.

این که فعالیت این شورا ادامه پیدا خواهد کرد هم مورد تایید آقای خاتمی بوده؟ ایشان مطلبی در ارتباط با فعالیت این شورا گفته اند یا خیر؟

نه. هیچ مطلبی نگفته اند. البته من در جریان نیستم که ادامه فعالیت شورای عالی سیاستگذاری به تایید ایشان رسیده باشد. اما وقتی ادامه فعالیت شورا در شورای عالی مطرح می شود و با آن هیچ مخالفتی نمی شود معنایش این است که همه موافق ادامه فعالیت شورا هستند.

از تغییر در ترکیب شورا صحبت کردید. در بین اصلاح طلبان انتقادات بسیار زیادی نسبت به عملکرد شورا و شخص آقای عارف – چه در مجلس و چه در خود شورا – وجود داشته این را پیش بینی می کنید که راس شورا تغییر کند؟

ببینید تغییر در ترکیب شورای عالی که خدمت شما عرض کردم در آیین نامه شورا نیامده است. آیین نامه فرض را بر این گذاشته است که همین ترکیب شورای عالی سیاستگذاری به فعالیت خود ادامه می دهد. من درباره احتمال تغییر در ترکیب صحبت کردم. این احتمال وجود دارد که تعدادی از شورا کم شوند و تعداد دیگری به آن اضافه شوند. اما هنوز این موضوع در آیین نامه نیامده و صحبتی هم نشده که ترکیب تغییر کند. در واقع من خواستم به این نکته تاکید کنم که اصل شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به قوت خود باقی است.

در سالهای گذشته در بین اصلاح طلبان از سازوکارهای مختلفی صحبت می شد. یکی از ایده ها شکل گیری پارلمان اصلاحات بود. آیا موضوع جایگزینی نهاد دیگری به جای شورای عالی شدنی است؟

قبل از اینکه شورای عالی سوم تشکیل شود بحث پارلمان اصلاحات به موازات شورای عالی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مطرح بود. حزب  ما (پیشرو اصلاحات) در سال ۹۷ حزبی تازه تاسیس بود و برای آن درخواست عضویت در شورای هماهنگی دادیم. این درخواست پذیرفته شد و به عنوان عضو اصلی که حق رای دارد به عضویت شورای هماهنگی درآمدیم. در نیمه اول سال ۹۷ که ما وارد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات شدیم دیدیم یکی از مطالبی که در دستور کار قرار دارد پارلمان اصلاحات است.

آن موقع هنوز شورای عالی سیاستگذاری سوم تشکیل نشده بود.در آیین نامه ای که برای پارلمان اصلاحات تدوین کرده بودند پارلمان اصلاحات به شورای عالی اصلاح طلبان تغییر نام داد اما کارش ناتمام ماند.یعنی کار آن به خاطر اختلاف نظرهایی که در ترکیب شورای عالی وجود داشت در رفت و برگشت و کش و قوس کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باقی ماند. به این ترتیب شورای عالی سیاستگذاری پا گرفت. اما همانطور که عرض کردم در ترکیب این شورا تغییراتی وجود داشت. پارلمان اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری در تعارض با هم قرار نگرفتند و اینگونه نبود که موافقین پارلمان اصلاحات با تشکیل شورای عالی سیاستگذاری مخالفت کنند چرا که اساسا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که قبلا پایه گذار شورای عالی بود. همین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات همچنان مصوب کرد که شورای عالی سوم هم باید مثل گذشته مورد حمایت قرار بگیرد.

آقای صوفی ! سوالی که وجود دارد این است که شورای عالی سیاستگذاری توان این را دارد که در انتخابات ۱۴۰۰ نقش ایفا کند؟ آن هم با این وضعیت فعلی؟

جریان اصلاح طلب اولا در داخل نظام فعالیت می کند. ثانیا مبنای کار جریان اصلاح طلب قانون اساسی است؛ اصلاح طلبان بر اساس آن نظاره گر اوضاع و احوال هستند؛ این جریان و هرجا که ببیند که قانون اساسی در اجرا دچار مشکل می شود یا آنکه به طور یکسان و هماهنگ اجرا نمی شود وظیفه خود می دانند که با روش های خود دنبال برطرف شدن ایرادات باشند. این ایرادات می تواند از ناحیه هر قوه ای یا از کل حاکمیت باشد. البته رفع این ایرادات با ابزارهایی صورت می گیرد.

اولین ابزارهایی که می تواند به اصلاح طلبان کمک کند ابزارهایی است که در نهاد قدرت وجود دارد و بیشتر هم انتخابی است تا انتصابی چرا که در بخش انتصابی اصلاح طلبان نمی توانند نقش ایفا کنند. یکی از این ها قوه مجریه و دیگری قوه مقننه است. بنابراین عنصر دومی که اصلاح طلبان بعد از قانون اساسی به آن تکیه دارند خود مردم هستند. اگر قانون اساسی ملاک قرار می گیرد به این خاطر است که مردم در آن حقوقی دارند و این حقوق باید رعایت شود. به این ترتیب اصلاح طلبان با تکیه بر مردم سعی می کنند در نهادهای قدرت حضور پیدا کنند و تریبون هایی را در اختیار بگیرند و از طریق این نهادها بتوانند نقش اصلاح طلبانه خود را ایفا کنند.

اما در اینجا اصلاح طلبان برای اینکه در قدرت حضور پیدا کنند با یک سری موانع هم رو به رو هستند. بالاخره رکن بعدی حاکمیت است که آیا به اصلاح طلبان اجازه می دهد که خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند یا نه؟ تا الان نشان داده شده که ابزاری که الان در حاکمیت برای نظارت بر انتخابات وجود دارد میانه خوبی با اصلاح طلبان ندارد و هرجا که توانسته اصلاح طلبان را از کاندیداتوری و حضور در انتخابات بازداشته است. نمونه آن همین انتخابات مجلس یازدهم است که اساسا اصلاح طلبان را رد کردند. اصولگرایان اعم از تندرو یا میانه رو مشکلی ندارند، اما اصلاح طلبان با این مانع جدی مواجه هستند. اگر این موانع برطرف شود اصلاح طلبان همواره به دنبال ایفای نقش هستند.

یک مانع دیگری هم به وجود آمده است. متغیری که تاثیر اصلی در انتخابات را دارد خود مردم هستند. مردم هم از عملکرد منتخبین خود که توسط اصلاح طلبان در شرایط خاصی به آنها معرفی شده بودند راضی نیستند. اصلاح طلبان هم ناچارا به خاطر مانعی که از طریق حاکمیت برای حضور در قدرت برای آنها ایجاد شده بود و کاندیداهای اصلی اصلاح طلبان رد شدند این کاندیداها را معرفی کرده بودند.

در سال ۹۲ اصلاح طلبان علی رغم اینکه آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز که وابسته به جریان اصولگراست - و نه مجمع روحانیون مبارز - ایشان را معرفی کردند. آقای روحانی هیچ جا نگفته است که من اصلاح طلبم. به هرحال شرایط به گونه ای شد که اصلا کاندیدا برای اصلاح طلبان باقی نماند. اصلاح طلبان برای اینکه جلوی ادامه حاکمیت جریان تندرو که مصیبت هایی برای اداره کشور به وجود آورده بود را بگیرند ناچار شدند به مردم بگویند بیایید به آقای روحانی رای دهید. آقای روحانی کاندیدای اصلاح طلب نبود اما به دلیل محدودیت هایی که برای اصلاح طلبان به وجود آمد کاندیدای اصلاح طلبان شد. در سال ۹۴ هم همین شد؛ لیستی که اصلاح طلبان ارائه کردند بر مبنای کمک به دولتی بود که در سال ۹۲ سر کار آمده بود و تقریبا تا آن زمان عملکرد قابل قبولی داشت. اصلاح طلبان در انتخابات ۹۴ لیست امیدی دادند که آنها هم اصلاح طلب نبودند تا بتوانند جریان تندرو را از مجلس حذف کنند. در سال ۹۶ هم اصلاح طلبان باز هم کاندیدای اصلاح طلب نداشتند که دوباره به آقای روحانی رای دادند.

فکر می کنید همین بخش نظارتی که اشاره کردید در ۱۴۰۰ به اصلاح طلبان اجازه می دهد که کاندیدای اصلاح طلب داشته باشند یا نه؟

اگر اجازه ندهند اصلاح طلبان مثل همین روندی که درانتخابات مجلس یازدهم پیش گرفتند عمل می کنند؛شورای عالی سیاستگذاری سال گذشته و قبل از انتخابات راهبردی را تصویب کرد که بر اساس آن فقط کاندیداهای اصلاح طلب می توانستند مورد قبول آنها قرار بگیرند. آنها اعلام کردند که اگر ما کاندیدای اصلاح طلب نداشته باشیم مثل سال ۹۴ عمل نمی کنیم و دیگر لیست نمی دهیم. برای ۱۴۰۰ هم من فکر می کنم چیزی عوض نشده است. 

اصلاح طلبان برای اینکه اعتبار خود را حفظ کنند دیگر نمی توانند مثل گذشته رویکرد سلبی داشته باشند و بگویند مردم بیایید به این لیست که ما هم آنها را نمی شناسیم رای دهید تا تندروها بر سر کار نیایند،بلکه آنها الان باید بگویند ما یک برنامه ایجابی به شما معرفی می کنیم که با آن وضع معیشتی و اوضاع اقتصادی شما خوب شود و افرادی که ما در مجلس یا ریاست جمهوری معرفی می کنیم می توانند این برنامه را پیگیری کنند.

با روندی که توصیف کردید و شکستی که در انتخابات مجلس نصیب اصلاح طلبان شد و از آنجایی که فاصله زیادی تا انتخابات ۱۴۰۰ نیست فکر می کنید اصلاح طلبان باید منتظر شکست در انتخابات باشند یا...

نه این شکست نبود. اصلا شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بیانیه داد که ما به دلیل اینکه کاندیداهایمان رد شده اند و نداشتن کاندیدای اصلاح طلب امکان ارائه لیست نداریم. با این حال به احزاب این اجازه داده شد که خودشان هر طور که می خواهند فعالیت کنند. 

فکر نمی کنید اگر اصلاح طلبان در ۱۴۰۰ کاندیدای اصلاح طلب هم داشته باشند احتمال پیروزی بسیار اندکی خواهند داشت؟

نمی دانم که تا ۱۴۰۰ چه خواهد شد و مردم چه رویکردی از خودشان نشان می دهند.ما الان نمی توانیم مبنا را بر چیزی که درسال ۹۸ اتفاق افتاده بگذاریم. اصلا در سال ۹۸ اتفاقی که افتاد این نبود که اصلاح طلبان به میدان آمدند و رای نیاوردند. آنهایی که به میدان آمده بودند از سوی جریان اصلاح طلب معرفی نشده بودند بلکه از سوی احزاب اصلاح طلب معرفی شده بودند. این دو با هم فرق می کند؛ نماینده جریان اصلاح طلب شورای عالی سیاستگذاری است. قبل از انتخابات پیش از آنکه سوت بازی به صدا در بیاید جریان اصلاح طلب کنار گذاشته شد و اصلاح طلبان اصلا وارد بازی نشدند. اینکه چند حزب اصلاح طلب در انتخابات برای خود کاندیدا معرفی کردند به جریان اصلاح طلب ربط ندارد. باید این دو را از هم تفکیک کرد.

فکر می کنید در یک سال باقی مانده تا انتخابات امکان بازسازی اعتماد و ترمیم شکافی که بین جریان اصلاح طلب و بدنه رای آنها به وجود آمده هست؟ 

هست؛ چرا نباشد؟ اولا پیش بینی ما این است که اگر اجازه دهند کاندیدای مورد نظرمان را وارد صحنه کنیم اوضاع تغییر خواهد کرد. اما مردم دیگر با کاندیداهای دست دوم، اجاره ای و ... پای صندوق نمی آیند. ممکن است کاندیدای اصلی ما وارد صحنه شود مردم تصمیم بگیرند که پای صندوق بیایند.

ثانیا اوضاع کرونایی که الان به وجود آمده اصلا معادلات را به هم زده  و مشخص نیست که این شرایط تا کی ادامه داشته باشد. اگر این شرایط ادامه پیدا کند معلوم نیست چه خواهد شد. بنابراین الان اساسا نمی شود با این شرایط ناپایداری که ایران و جهان دارد درباره ۱۴۰۰ نظر داد.باید منتظر بمانیم تا ببینیم اوضاع چه می شود. بالتبع مردم هم معلوم نیست دراین اوضاع چه نقشی را ایفا کنند. بنابراین باید ببینیم مردم چه رویکردی خواهند داشت.نقطه امید ما این است که اولا حاکمیت به ما اجازه دهد که ما کاندیدای اصلی خود را بیاوریم و ثانیا اینکه با این اوضاع و احوال اگر ما کاندیدای اصلی داشته باشیم احتمال می دهیم که نظر مردم راجع به انتخابات تغییر کند.

اصلاح طلبان برای ۱۴۰۰ شخص خاصی را در نظر دارند؟

نه. ممکن است که راجع به بعضی مصادیق گمانه زنی ها و قضاوت هایی درباره افرادی مثل آقای جهانگیری که در سال ۹۶ کاندیدا بود یا آقای عارف کاندیدای سال ۹۲ بشود. اما نظر  من این است که الان نمی شود اوضاع را به گونه ای ارزیابی کرد که ما را به اهدافی که در ۱۴۰۰ داریم برساند. 

فکر می کنید در یک سال باقی مانده تا ۱۴۰۰ مدل هایی مثل پارلمان اصلاحات یا دیگر ساز و کارها جایگزین شورای عالی سیاستگذاری شود و در واقع تغییری در ساختار تصمیم گیری اصلاح طلبان اتفاق بیفتد؟

نه. چون اصلا مجالی برای تشکیل جلسات نیست. معلوم هم نیست که اصلا اوضاع عادی شود که اصلاح طلبان بتوانند جلسات شورای هماهنگی یا شورای عالی داشته باشند. چشم اندازی که وجود دارد این است که دست کم در شش ماه اول امسال چنین امکانی نیست. شش ماه دوم هم موسم انتخابات است. در واقع اگر اوضاع عادی شود همه نظرات معطوف به انتخابات می شود. من می توانم در این رابطه با قطعیت بگویم که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان این مجال را ندارند که ساختار موجود را برای ۱۴۰۰ تغییر دهند.

در واقع اگر برای حضور در انتخابات قرار است اتفاقی بیفتد یک مدل فردی پاسخگو خواهد بود. مثلا آقای خاتمی تدبیری بیندیشد؟

بله. البته اگر شورای عالی و شورای هماهنگی نتوانند جلسه ای تشکیل دهند این سوال پیش می آید که آیا اصلا می شود که انتخابات برگزار کرد که مردم پای صندوق های رای بیایند؟ همه این ها زیر سوال می رود. اگر شرایط [کرونایی] این گونه ادامه پیدا کند اساسا امکان برگزاری انتخابات هم که مستلزم تشکیل تجمعات وسیع است که این هم ریسک دارد تبعا از نظر امنیتی ممکن است مصلحت دانسته نشود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.