امین تقی‌پور، تا سه هفته پیش، مجموع افرادی که او را به عنوان یک متخصص جلوه‌های ویژه کامپیوتری در ایران می‌شناختند شاید، خیلی بیشتر از تعداد فالوئرهای کم اینستاگرامش نبود، اما یک حرکت خلاقانه و ابتکاری برای آموزش کار حرفه‌ای به شاگردانش، از او یک سلبریتی ساخته است که به تلویزیون هم رفته و حالا می‌توان امید داشت سینمای ایران هم شاهد یک پدیده برای جلوه‌های ویژه باشد.

او خالق کلیپ بارش بادمجان از آسمان تهران است که برایش تا مرز بازداشت هم رفت اما حالا مسئله حل شده و او از آن ویدئو و اتفاقاتش برای خبرآنلاین گفته است. 

اگر ممکن است خودتان را بیشتر معرفی کنید. ما بعد از این اتفاقات فهمیدیم یک متخصص ایرانی در جلوه‌های ویژه بصری آن طرف دنیا داریم.

یک بار سال ۲۰۰۶ از ایران رفتم اما نتوانستم این رشته جلوه‌های ویژه را در خارج از کشور دنبال کنم. اینجا حدود ۲۵سال در این کار بودم اما نه به صورت حرفه‌ای. دورادور با یک شرکت‌هایی همکاری‌هایی داشتم و حتی یک برنامه تلویزیونی کار کردم. یک سری کارها هم داشتم که به جشنواره‌ها فرستادم. سرانجام سال ۲۰۱۱ با این سابقه به کانادا رفتم، اما متاسفانه دیدم سطح بالاتر از آن است که من را بپذیرند، چون ما اینجا اصلا در آن حد حرفه‌ای نداشتیم. آن‌جا در تنها دانشکده‌ای که در کانادا و آمریکا این رشته را داشت، در دوره لیسانس که یک دوره خیلی کلیدی بود، جلوه‌های ویژه را خواندم. در ادامه، چون خوشبختانه این کار خیلی گسترش پیدا کرده و دولت کانادا معافیت‌های مالیاتی برایش گذاشته بود، من توانستم وارد یکی از شرکت‌های این عرصه بشوم و از حدود سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ در این شرکت که همه پروژه‌های بزرگ هالیوود را می‌گرفت، کار کنم.

در این یک سال که ایران بودید پروژه‌ای کار کردید؟

نه. فقط پروژه بادمجان را داشتم. (با خنده). 

اینجا کسی شما را نمی‌شناخت.

یکی دو نفر بودند اما با مشکلاتی که با سرمایه‌گذارها داشتند و مسائل خودشان نتوانستند با هم کار کنیم. پروژه بزرگی بود که اسم نمی‌برم اما در حد حرف ماند و انجام نشد. 

همین امسال در جشنواره خیلی از فیلم‌ها از این جلوه‌های ویژه بصری استفاده کردند.

من «سرخپوست» و «مسخره‌باز» را دیدم که به لحاظ جلوه‌های ویژه کارشان خوب بود. البته یک نقدهایی به آنها وارد است، اما مشخص است که یک حرکتی انجام شده ولی انگار یک قطعه‌ای از این موتور و سیستم کار نمی‌کند. یک سری فریلنسرها برای خودشان کار می‌کنند. این انسجام وجود ندارد که کار تیمی با سوپروایزر قوی باشد، از شرکت‌ها به لحاظ مالیاتی حمایت شود و اینکه این افراد را شناسایی کنند که کار درست انجام شود. 

الان کارگردان‌های بزرگ هم تلاش دارند از این علم روز استفاده بیشتری کنند. مثلا آقای حاتمی‌کیا یا سعید ملکان در «روز صفر».

خیلی مواردی که در دنیای واقعی هزینه‌هایش بالا است، با جلوه‌های ویژه انجام می‌دهند ولی اینکه چقدر درست دربیاید مهم است.

چنین کارهایی تا حالا به شما پیشنهاد نشده.

واقعیتش کسی من را نمی‌شناخت. 

بعد از این قصه بادمجان چه شد؟

بعد از این اتفاق یک سری استرس بود و یک سری سو استفاده کردند و قضیه را به حاشیه کشاندند. البته یک سری هم خندیدند که ما لذت بردیم و یک سری سو تفاهم هم پیش آمد که حل شد. تک و توک تماس‌هایی از بعضی از پروژه‌ها داشتم. 

البته الان یک مقدار تعطیلی پروژه‌ها هم مساله‌ساز است.

بله. صحبت درباره این موارد هم نیاز به جلسات حضوری دارد که متاسفانه الان امکان‌پذیر نیست. 

یک مقدار هم قصه فیلم بارش بادمجان برایتان شر درست کرد. چه اتفاقی افتاد بعد از پخش این کلیپ؟ آنقدر چیزهای عجیب دیدیم و آنقدر ویدئوی شما تمیز درآمده بود که بارش بادمجان غیرقابل باور نبود.

این خیلی کلیپ ساده‌ای است. ما یک پشت صحنه از آن منتشر کردیم. در پشت صحنه مراحل کار را می‌بینید. در عین اینکه کار ساده‌ای به نظر می‌رسد ولی تمام این اصول را من چون به این بچه‌ها تدریس می‌کردم، همه چیز را برنامه‌ریزی کردم که از تحقیقات تا پایان کار همه مراحل باید باکیفیت و درست باشد. به خاطر اینکه سه شات سینمایی است. ما روی این ویدئوها کاملا سینمایی کار کردیم و برای همین هم اینقدر دیده شد. می‌خواستیم شبیه‌سازی مهندسی معکوس کنیم که بگوییم یک فیلم هالیوودی درجه یک چطور ساخته می‌شود که البته امکاناتش را نداشتیم و شاید خیلی ایرادها هم داشته باشد. شاید خیلی افراد این ایرادها را نبینند ولی به لحاظ حرفه‌ای ما می‌دانیم خیلی کار دارد. در کل این را با استاندارد خیلی بالا و با دقت و کیفیت سینمایی کار کردیم که این‌طور شد. فیزیک برخورد این‌ها را با زمین و اشیاء و خودروها درآوردیم.

بعد از پخش این کلیپ، چند ساعت طول کشید تا از شما خواستند برای توضیح دادن بروید؟

خیلی فاصله کمی بود. شاید یک ساعت. یک مقدار نگران شده بودند ولی گفتیم که فقط شوخی بود و کنار آمدند. 

کلیت جامعه خوششان آمده بود؟

بله. خود آنها هم خوش‌شان آمده بود. کسی کاری نداشت غیر از یک سری افراد که جوسازی کرده بودند. خیلی هم محترمانه برخورد شد. 

الان با این وجهه‌ای که از خودتان نشان دادید و نیازی که به این تکنیک در کشور وجود دارد، دوست دارید چه کاری انجام دهید که ماندگار شود؟

سوال خیلی خوبی است. من همیشه مدنظرم بود که کشور خودم است و دوست دارم اینجا باشم ولی در همین جلوه‌های ویژه به لحاظ کار حرفه‌ای یک سری محدودیت‌هایی هست که یک نفر که حرفه‌ای است و کار کرده برایش سخت است که با هر هزینه و استرسی برای هر پروژه‌ای کار کند. ممکن است این کار را نکند. من دوست دارم اینجا این کار را انجام بدهم. شاید خیلی هدفم اینجا کار کردن باشد تا اینکه برگردم آنجا و روزی چندین ساعت در یک شرکت کار کنم و اسمم در فیلم‌های مهم هم باشد ولی چقدر؟ من باید ببینم در این کشور کار حرفه‌ای می‌توانم بکنم؟ حاشیه ندارد؟ و به هر لحاظ از من تقدیر هم می‌شود و من می‌توانم آن چیزی که می‌خواهم را اجرا کنم. یک وقتی به لحاظ هزینه است و یک زمانی هم می‌گویی من می‌خواهم با این بودجه کار کنم که بتوانم یک کار قابل رقابت در عرصه جهانی انجام بدهم. چون خیلی هزینه‌های سنگینی دارد و تجهیزات زیادی نیاز دارد.

فکر می‌کنی اگر کنار کدام پروژه در این سال‌ها قرار می‌گرفتی، می‌توانستی خیلی به آن کمک کنی؟

از فیلم خاصی نمی‌توانم نام ببرم و در ذهنم نیست ولی این یک پروسه خودجوش است که باید با کارگردان ارتباط خوبی برقرار کنی و ایده را قبول کنی و بگویی من با این پروژه ارتباط برقرار کردم و پروژه هم حرفه‌ای است و حاشیه ندارد و می‌شود در کنار آن کار کرد. البته خیلی هم فیلم‌های ایران را دنبال نمی‌کردم و در این یک سالی که ایران بودم، بیشتر فیلم‌ها را دیدم. فیلم‌های فرهادی به لحاظ فیلمنامه خیلی قوی هستند و خیلی به خودش و فیلم‌هایش علاقه داشتم و دنبال می‌کردم. سینمای ایران را بیشتر سینمای درام می‌دانستم. خیلی آرزویم بود در فیلم‌های فانتزی خوب ایران کار کنم ولی موقعیتش پیش نیامده است.

شاید یک گونی بادمجان سرنوشت کاری شما را تغییر بدهد.

شاید (با خنده).

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.