سعید ابوطالب را اهل سیاست با نمایندگی مجلس و مستندهای سیاسی‌اش می‌شناسند و اهل رسانه با ژانر مستندمسابقه که اولین‌بار در تلویزیون با «سرزمین دانایی» باب کرد و بعدتر آن را در شبکه نمایش خانگی با «رالی ایرانی» دنبال کرد. او این روزها کارهای متنوعی را دنبال می‌کند. کارهایی که برون‌داد آنها اینطور به نظر می‌رسد که کفه سمت ساخت مستندمسابقه با بازیگران داخلی و خارجی‌اش سنگین‌تر است اما خودش می‌گوید همچنان کارها و دغدغه‌های سیاسی‌اش را هم دنبال می‌کند. به بهانه ساخت سری جدید «شام ایرانی» که به زودی از شبکه نمایش خانگی منتشر خواهد شد با سعید ابوطالب گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

مدت‌هاست که به ساخت سری‌های متنوع برای شبکه نمایش خانگی رو آوردید و الان هم قرار است با سری جدید «شام ایرانی» به این شبکه برگردید. چه شد که در این مدیوم کار می‌کنید؟

بعد از تولید مجموعه رئالیتی شو «رالی ایرانی» که از شبکه نمایش خانگی پخش شد، وارد یک کار مشترک شدیم برای ساخت یک سریال بزرگ بین‌المللی‌ که الان در مرحله فیلمنامه است و نمی‌توانم جزئیاتی از آن بگویم. احتمالا از تابستان وارد ضبط شویم.

کارگردانی خودتان؟

هنوز مشخص نیست. چندماهی هم یک کار تلویزیونی قرار بود بسازم که سرمایه‌اش تامین نشد. در این میان دوستان هنر اول پیشنهاد ساخت مجموعه جدید «شام ایرانی» را دادند .تصور من این است که کاری مثل «شام ایرانی» باید حتما در ژانر رئالیتی‌شو ساخته شود. سری جدید «شام ایرانی» را در ابتدا قرار بود با حضورشخصیت‌های سیاسی ضبط کنیم. با بعضی از چهره‌های معروف حوزه سیاست هم صحبت کردم و دعوت من را برای حضور پذیرفتند اما چون نزدیک انتخابات شدیم، دوستان ما گفتند این احتمال وجود دارد که تصور شود ما داریم برای یک فرد یا جناح سیاسی کار تبلیغاتی می‌کنیم. به همین دلیل از خیر ساخت «شام ایرانی» با شخصیت‌های سیاسی گذشتیم اگرچه دوباره می‌شود به آن فکر کرد. بعد از آن من به دوستان پیشنهاد دادم که در هر قسمت یک بازیگر خارجی هم داشته باشیم.

دلیل این کار چیست؟ «شام ایرانی» و بازیگر خارجی؟

بله درواقع در مقایسه با پذیرایی، مهمان‌نوازی و فرهنگ غذایی یکی از کشورهای همسایه این مفهوم بهتر منتقل می‌شود. وقتی شام ایرانی درست معنا می‌دهد که ما یک مهمان یا میزبان عرب، ترک، هندی یا روس داشته باشیم. ما وقتی یک بازیگر خارجی داریم که به عنوان میهمان به خانه بازیگران ما می‌آید و فرهنگ ایران را می‌بیند و بعد بازیگران ما به خانه او می‌روند او هم سعی می‌کند در تهیه غذا و پذیرایی و ....این فرهنگ و سلیقه را در کنار فرهنگ و سلیقه خودش در نظر بگیرد اتفاق جذابی می‌شود. با ۶ بازیگر از هند، روسیه، ترکیه، آذربایجان، لبنان و ارمنستان به توافق رسیدیم. امره تتیکل،  بازیگر ترکیه‌ای ابتدا میهمان بازیگران ما در ایران بود،  بعد بازیگران ما به استانبول به خانه او رفتند. به همین ترتیب بازیگران خارجی مهمان بازیگران ما در هر قسمت شدند که صحنه ها و لحظات بسیار شیرین و شادی را فراهم کرد. در مورد بازیگر لبنانی بازیگران ایرانی اول به لبنان رفتند و دنبال آدرس او گشتند.

یعنی بدون دعوت می‌روند؟

دعوت از سوی گروه کارگردانی بوده.

تلفیقی از رالی ایرانی و شام ایرانی داشتید؟

بله. و بعد که بازیگر لبنانی را پیدا می‌کنند و مهمانش می‌شوند با هم به ایران برمی‌گردند. جالب است که بازیگر لبنانی ما مسیحی بود ولی با رعایت همه ملاحظات فرهنگی برای میهمانان ایرانی‌اش، غذای حلال پیدا می‌کند و آشپزی می‌کند. یا بازیگر ترکیه‌ای که به ایران می‌آید گیاهخوار است و این سه بازیگر ایرانی در رقابت با هم هستند که چه غذایی درست کنند که آن بازیگر دوست داشته باشد. خیلی اتفاقات خوبی افتاد اما به گروه چهارم که رسیدیم یک بازیگر از ارمنستان قرار بود مهمانمان باشد که ایشان قبلا هم چند باربه ایران آمده و در سریال آقای جیرانی هم بازی کرده بود. اما خوردیم  به ماجرای کرونا و او گفت به ایران نمی‌آید. با یک بازیگر دیگر قرارداد بستیم اما مرزهای هوایی بسته شد و نشد که با او ضبط کنیم. به همین دلیل سری چهارم را بدون بازیگر خارجی ساختیم.   

اینکه گفتید رئالیتی‌شو است و نه بازسازی یعنی این بار ممکن است غذای کسی بسوزد؟

هر اتفاق دیگری هم ممکن است بیافتد؛ اصالتا مدل «شام ایرانی» را ۲۰ کشور آسیایی و اروپایی  ساخته‌اند، گاهی با نابازیگران و گاهی با بازیگران و چهره‌های مطرح. همه آنها که در کشورهای مختلف ساخته شده‌ در ژانر رئالیتی‌شو است. رئالیتی‌شو یعنی ما به بازیگر ایده می‌دهیم اما میزانسن نمی‌دهیم. این بار ما هم همین کار را کردیم. هر کدام از این بازیگران برای مهمان‌هایشان یک سورپرایز دارند و این سورپرایز را فقط گروه کارگردانی می‌داند. رئالیتی‌شو یعنی اینکه وقتی این سورپرایز را میزبان نشان می‌دهد بقیه بازیگرها در لحظه باید تصمیم بگیرند و واکنش نشان بدهند و به صورت بداهه بگویند. اصلا به بازیگر متن نمی‌دهیم  و فقط شرایط را برای او فراهم می‌کنیم. با بازیگر میزبان جلسه می‌گذاریم و مثلا او می‌گوید می‌خواهم فلان کار را انجام بدهم ما لوازم فنی کار را برایش فراهم می‌کنیم. اینکه میزانسن و متن یا دیالوگ  نمی‌دهیم بسیار جذاب است.

پوریا پورسرخ در سری قبلی هم بود چرا باز هم دعوت شد؟

می‌خواستیم یک نفر از دوره‌های قبلی در این دوره هم باشد. یعنی برای اولین گروه یکی از بازیگران دوره‌های قبلی را آوردیم که این امتداد را برساند و اینکه او به بازیگرهای دیگر بگوید استاندارد کار چیست. پوریا پورسرخ که هم در آن پروژه بود و هم در این پروژه، می‌گوید تفاوت این دو سری بسیار زیاد است. نکته بعدی درباره رئالیتی‌شو این است که ما با حدود پنج، شش دوربین فیلمبرداری می‌کنیم و اصلا کات نمی‌دهیم. از زمانی که بازیگر می‌گوید من آماده‌ام که مهمان‌هایم بیایند ما دوربین‌ها را روشن می‌کنیم. جای دوربین‌ها را خودمان تعیین می‌کنیم ولی در اتفاقات جلوی دوربین دخالتی نداریم و این هم برای بازیگر خیلی جذاب است و هم برایش خیلی سخت است. مثلا خانم مرجانه گلچین بلافاصله از پروژه «موچین» به پروژه ما آمد. ایشان می‌گفت من فکر می‌کردم این کار چون متن و دیالوگ و ... ندارد خیلی کار راحتی است ولی از من بسیار انرژی گرفت و فشار روانی زیادی داشت. این به این دلیل است که وقتی فیلمبرداری شروع می‌شود ما جلوی دوربین غیر از دخالت فنی دخالت دیگری نداریم. ما فکر می‌کنیم «شام ایرانی» را به ذات اولیه‌اش یعنی رئالیتی‌شو برگرداندیم.

با توجه به اینکه الان سریال‌های زیادی در شبکه نمایش خانگی داریم و با توجه به اینکه ژانر شما با سریال متفاوت است، چقدر به موفقیت این کار امیدوار هستید؟

اولین‌بار این ژانر را من حدود ده سال پیش برای تلویزیون در یک برنامه به اسم مستندمسابقه «سرزمین دانایی» ساختم. آن زمان اصلا شناخته شده نبود و جا انداختن آن خیلی سخت بود. ولی الان این اصطلاح جا افتاده و چندین مدل مستندمسابقه ساخته شده و ساخته می‌شود که البته در خیلی موارد موفق نمی‌شود به این دلیل که ذات رئالیتی‌شو رعایت نمی‌شود. ذات رئالیتی‌شو یعنی کارگردان یک طراحی خیلی پیچیده با همه احتمالات ممکن می‌کند و با یک گروه خیلی بزرگ کار را می‌سازد. مثلا «رالی ایرانی» را با ۲۰فیلمبردار ضبط کردیم.

این کار بودجه زیادی می‌خواهد.

نه. اتفاقا اینطور نیست. مسئله مهم تولید در این ژانر سرعت است. «رالی ایرانی» را با ۱۵بازیگر حرفه‌ای ساختیم. ۲۰قسمت ۵۰دقیقه‌ای بود و دقیقا در ده روز ضبط کردیم. یعنی روزی ۱۰۰دقیقه مفید ضبط داشتیم و این خیلی وحشتناک است. برای سریال‌ها روزی ده دقیقه بیشتر نمی‌توانند بسازند و این سرعت بالای کار ما هزینه‌ها را به طور عجیبی کم می‌کند. اگر آدم‌های پشت دوربین حرفه‌ای باشند و واقعا رئالیتی‌شو باشد هزینه پایین و سرعت بالا می‌رود.

 

از بازخورد «رالی ایرانی» راضی بودید؟

بله. همزمان با «رالی ایرانی» یک سریال پخش می‌شد که زمان مشاهده بدترین قسمت‌های ما با بهترین قسمت‌های آنها یکی بود. این را قبول دارم اما ما دو میلیارد هزینه کرده بودیم و آنها ۲۲میلیارد. ضمن اینکه «رالی ایرانی» را همزمان دو شبکه ماهواره‌ای به طور غیرقانونی پخش می‌کردند و دهها کانال و سایت و ... می‌گذاشتند و متاسفانه کپی غیرقانونی و ماهواره خیلی اذیت می‌کرد. فکر می‌کنم آنها که حرفه‌ای وارد ساخت رئالیتی‌شو می‌شوند این کار هم جذاب است و مخاطب دارد هم از نظر قیمتی مقرون به صرفه است.

الان همه سرمایه‌ها سمت شبکه نمایش خانگی می‌رود و تلویزیون ما از قبل هم ضعیف‌تر شده. شما به عنوان کارشناس فرهنگی دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟

اول این را بگویم که من قرار است یک رئالیتی‌شو هم برای تلویزیون بسازم. خودم از تلویزیون درخواست کردم و با یکی از وی‌اودی‌های معروف می‌خواهیم مشترک با تلویزیون این برنامه را بسازیم. به این جهت که فکر می‌کنم  مخاطب بازار وی‌اودی و تلویزیون فرق می‌کند. آنها که وی‌اودی می‌بینند تلویزیون نمی‌بینند و آنها که تلویزیون می‌بینند اکثرشان وی‌اودی نمی‌بینند. من معتقدم تلویزیون هم قدیمی‌تر است و هم حرفه‌ای‌تر و هم برای ساختن سریال‌های گران‌قیمت پول دارد ولی مشکل این سازمان این است که بوروکراسی اذیت‌کننده‌ای دارد. یعنی از زمانی که یک ایده در ذهن یک تهیه‌کننده یا کارگردان شکل می‌گیرد تا زمانی که جلوی دوربین می‌رود نباید بیش از چندماه زمان ببرد چون تاریخ مصرفش از بین می‌رود و باید روزی هفت، هشت دقیقه تولید شود ولی این بورکراسی آنقدر زمان‌بر است که یک پروژه که صفر تا صدش از زمان طراحی تا آنتن باید ۶ماه طول بکشد، در تلویزیون سال‌ها طول می‌کشد. من هم در مجموع محتوای تلویزیون را غنی‌تر می‌بینم و به خاطر سرمایه‌ای که می‌گذارد برای اینکه کارهای فاخر بسازد مقدم بر شبکه نمایش خانگی می‌دانم چون در شبکه نمایش خانگی مساله اقتصاد و سرمایه و بازگشت سرمایه اولویت اول است. ولی در تلویزیون محتوا مهم است اما این بوروکراسی خیلی اذیت می‌کند و همه‌چیز به طور فرسایشی کند است و وقتی یک پروژه طول می‌کشد گران درمی‌آید. از روزی که «شام ایرانی» را به من پیشنهاد دادند تا روزی که من قسمت اول را تحویل دادم حدود یکی دوماه ماه طول کشید ولی اگر این پروژه قرار بود در تلویزیون اتفاق بیفتد پنج، شش ماه فقط تصویب طرح و مجوز طول می‌کشید. بنابراین با همه احترامی که برای تلویزیون قائلم، معتقدم تلویزیون باید این کاغذبازی را سامان بدهد و اجازه بدهد تهیه‌کننده‌ها بتوانند جولان بیشتری داشته باشند. این‌قدر جلسه پشت جلسه، نامه‌نگاری‌ها و ... روند کار را فرسایشی می‌کند. هم طرح اولیه و خلاقیت هنرمند را از بین می‌برد و هم اینکه هزینه را زیاد می‌کند. با این‌حال تلویزیون ممکن است هرازگاهی مخاطبانش را از دست بدهد ولی نشان داده هر بار با یک کار فاخر و بزرگ همه کاستی‌های قبل را جبران می‌کند. من معتقدم هنوز هم همه وی‌اودی‌ها و شبکه نمایش خانگی اگر جمع شوند شاید یک دهم تلویزیون مخاطب نداشته باشد.

آقای ابوطالب را سال‌ها با مستندهای سیاسی و کارهای سیاسی‌اش می‌شناختند، نماینده مجلس بود و دغدغه‌های سیاسی بیشتری داشت ولی الان به این سمت آمده و «شام ایرانی» و «رالی ایرانی» و ... را با سلبریتی‌ها می‌سازد. این فضا برایتان جذاب‌تر شده یا آن فضا اذیتتان کرده؟

اگر بخواهم صادقانه بگویم من فعالیت‌های سیاسی خودم را هم دارم. من دکترای جامعه‌شناسی سیاسی خواندم و کتاب‌های سیاسی دارم، کار تحقیق و پژوهش و نگارش سیاسی به معنی علم سیاست می‌کنم. در این مدت هم هر زمان وقت شده مستندهای سیاسی برای تلویزیون ساختم مثل مجموعه بنت جبیل یا ۱۲ تموز . البته سال‌ها است که از سازمان صداوسیما خواستم که اجازه بدهید یک سریال سیاسی در ژانر جاسوسی بسازم، سال‌ها پیش موافقت کرد و بعد به خاطر هزینه‌بر بودن کار، نشد که بسازم. همه علایق من کار در حوزه‌های اجتماعی سیاسی است ولی زمانی که بیکارم برای اینکه از چرخه فرهنگ و هنر و سینما دور نباشم کارهایی شبیه «رالی ایرانی» و «شام ایرانی» می‌سازم. ضمن اینکه فکر می‌کنم مردم به سرگرمی سالم نیاز دارند و این سرگرمی می‌تواند فیلم باشد یا برنامه‌های سرگرم‌کننده. هر زمان فرصتی بشود یا امکاناتی در دستم باشد با علاقه در همان حوزه که تجربه دارم یعنی موضوعات سیاسی اجتماعی هم کار می‌کنم ولی شرایطش ایجاد نمی‌شود. یعنی هنر اول حاضر است به من پول بدهد که «شام ایرانی» بسازم ولی وقتی من طرح فیلمنامه سیاسی، اجتماعی را به اوج یا تلویزیون یا سیمافیلم می‌دهم متاسفانه تامین هزینه نمی‌شود. یک مثال دیگر بزنم. من قرار بود یک سری تله فیلم با موضوع انقلاب برای سیمافیلم بسازم. تله فیلم‌هایی که تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌های مختلف حتی برای آن پول هم گرفته بودند ولی حاضر نشده بودند بسازند. من قبول کردم که بسازم. پول مختصری برای بازنویسی فیلمنامه‌ها دادند و ما به مرحله انتخاب بازیگر هم رسیدیم ولی باز هم پول قطع شد. دوباره این اواخر با رئیس جدید سیمافیلم آقای رمضان‌نژاد مکاتبه کردم و گفتم حاضرم همه آن تله فیلم‌های انقلابی و سیاسی را بسازم. وقتی متاسفانه کسی در این حوزه‌ها حاضر نیست سرمایه‌گذاری کند کاری هم ساخته نمی‌شود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.