منتقدان و مخالفان روحانی معتقدند او با وجود شعارهای تنش‌زدایی در عرصه سیاست خارجی، دستاوردی جز تحمیل تحریم‌های سنگین به کشور نداشت. از این رو فرقی بین دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و دوره ‌ریاست جمهوری حسن روحانی قائل نیستند. بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاح طلب چنین اعتقادی ندارد و تحریم‌های تحمیلی به کشور را حاصل همکاری تندروهای داخلی و ترامپ می‌داند.

گفتگوی بهزاد نبوی را در ادامه بخوانید.

****

- دو سال مانده به پایان دولت یازدهم، آیا می‌شود در مقام تحلیل بگوییم که بعد بی جان شدن برجام حالا دولت آقای روحانی یک دولت بی‌پروژه است و روز به روز برگه‌های تقویمش را می‌کَنَد که دوره اش تمام شود و در نهایت مثل دولت آقای احمدی نژاد میراثی از تحریم های فلج کننده را از خود به جای می گذارد؟

من مقایسه بین دوره آقای احمدی‌نژاد و دوره آقای روحانی را در دو سال آخر، مقایسه درستی نمی‌بینم؛ چرا که آقای احمدی‌نژاد داوطلبانه آن مواضع را اتخاذ کرد و به استقبال آن تحریم‌ها و قطعنامه‌های شورای امنیت را ورق پاره نامید و اعلام کرد «آنقدر قطعنامه بدهند که قطعنامه‌دانشان در بیاید»، معلوم بود که او از آن شرایط استقبال می‌کند، ولی آقای روحانی دنبال حل مشکل سیاست خارجی و تحریم‌ها و به‌تبع آن مشکلات اقتصادی کشور بود و موانع ایجاد شده توسط تندروهای داخلی و همراهی ترامپ با آنان، مانع حل مشکلات شد.

لازم است این نکته را بگویم که من با آقای روحانی هیچ وقت ارتباط ویژه‌ای نداشته‌ام. سال ۷۰ در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری کار می‌کردم و وقتی آقای خوئینی‌ها از ریاست آن مرکز استعفا داد و آقای روحانی مسئولیت آنجا را عهده‌دار شد، در کمتر از یک هفته استعفایم را تقدیم ایشان کردم.

همچنین تنها دوره‌ای که در انتخابات ریاست جمهوری رأی ندادم، سال ۹۲ بود. در زندان بودم، خانمم گفت «شناسنامه‌ات را بیاورم که رأی بدهی؟» گفتم «خیر». چراکه آقای هاشمی رد صلاحیت شده بود و تصور نمی‌کردم پس از ایشان، کسی امکان رأی آوری داشته باشد. این‌ها را گفتم که اگر امروز از ایشان حمایت می‌کنم، حمل بر رفاقت و ارتباط ویژه با ایشان نشود.

بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات، از زندان یک یادداشت تبریک برای‌شان فرستادم و با توجه به اینکه پس از انتخابات ۹۲، خیلی‌ها انتظار داشتند با آمدن روحانی همه زندانی‌ها آزاد و حصر برداشته خواهد شد، اما من چون می‌دانستم که رئیس جمهور نقشی در این زمینه‌ها ندارد، در آن یادداشت ضمن تبریک انتخاب‌شان، توصیه کردم به جای پرداختن به مسایلی نظیر رفع حصر و آزادی زندانیان به حل مشکلات سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند». علت هم این بود که دولت قبل از ایشان، علی رغم داشتن درآمد افسانه‌ای ۷۰۰میلیارد دلاری نفت در ۵ سال اول، همه درآمد کشور را به جای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ و زیربنایی، صرف پرداخت یارانه نقدی و طرح‌هایی نظیر مسکن مهر کرد که البته مورد استقبال شدید مردم هم قرار گرفت.

با توجه به چنان شرایطی برای حل مشکلات اقتصادی کشور، به آقای روحانی توجه به سیاست خارجی، رفع تحریم‌ها و فراهم کردن زمینه سرمایه‌گذاری خارجی برای پر کردن جای خالی سرمایه‌های داخلی را پیشنهاد دادم. خوشبختانه ایشان هم همین دیدگاه را داشت و اولین کار مهمی را که به دست گرفت، مساله برجام بود. نتایج برجام برای کشور بسیار اهمیت داشت، چراکه می‌توانست روابط ما با جهان را عادی کند.

آقای روحانی متوجه بود که سیاست خارجی باید تغییر کند. منظور از این تغییر الزاما مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا نبود، بلکه هدف ایشان رفع تحریم‌های بین المللی و عادی شدن روابط با جهان بود، که با امضای برجام در این زمینه توفیق کامل به دست آورد. همه ملاحظه کردند بعد از امضای برجام در چند ماه نخست، ده‌ها هیات بزرگ ۵۰ و ۶۰ نفره از کشورهای اروپایی، ژاپن و کره جنوبی به قصد شناسایی شرایط و سرمایه‌گذاری به ایران آمدند اما حرکت‌هایی در داخل شد که جلوی ادامه این روند را گرفت؛ مثلا درست زمان بررسی برجام در مجلس موشک شلیک کردیم. حالا عیبی هم نداشت و در برجام هم نیامده که ما حق نداریم موشک داشته باشیم، ولی درست همان روز موشک شلیک کردیم و روی موشک‌ها نوشتیم «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود» به این کار هم انتقاد نیست چون اعتقاداتمان است ولی فیلم آن را خودمان گرفتیم و در سراسر دنیا پخش کردیم. در واقع این پیامی بود به دنیا که شرایط عوض نشده و امکان سرمایه‌گذاری در ایران نیست که متأسفانه در اثر اقدامات مخرب و ضدبرجامی تندروهای داخلی و پس از یکسال با روی کار آمدن ترامپ، آن تلاش‌ها به نتیجه نرسید. از آن همکاری‌های مشترک اقتصادی فقط چند قرارداد نظیر توتال و خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ به مرحله عملیاتی رسیدند که با تحریم‌های یکجانبه آمریکا متوقف شدند.

بنابراین آقای روحانی برعکس آقای احمدی نژاد وارث شرایطی است که خود در ایجاد آن نقشی نداشته است. او تلاش خود را هم کرده که این اتفاق نیفتد، ولی عوامل دیگری مانع از این شدند که آقای روحانی در این زمینه توفیق پیدا کند.

در واقع تحریم‌های امروز آقای روحانی بیش از آن‌که محصول کار خود دولت و خواست او باشد، محصول کار تندروهای داخلی با مشارکت و همراهی آقای ترامپ از یک سال بعد از امضای برجام بود. معتقدم تحریم‌ها، میراث آقای روحانی نیستند، میراث کل نظام است و کل نظام اگر بخواهد این میراث برای بعدی‌ها نماند، باید در این زمینه اقدامی کند که البته به نظرم چنین تصمیمی ندارد. به‌طور کلی مخالفان دولت دنبال این هستند که آقای روحانی بدون هیچ نوع دستاوردی ورق‌های تقویم را پاره کند تا آنکه دوره ریاست جمهوری اش تمام شود.

- خود آقای روحانی الان برای دو سال آخرش برنامه دارد؟

من پنج سال و نیم است، از زندان درآمده‌ام اما فقط یک بار آقای روحانی را در مراسم افطاری امسال دیدم، لذا نمی‌دانم ایشان برنامه‌ای دارد یا خیر. البته ایشان خیلی امید داشت، در سفر اخیر به سازمان ملل بشود کاری کرد، ولی عواملی مانع از این کار شدند. البته بخشی از این عوامل آن طرف مرز هستند. من شنیدم آقای ترامپ در ناموفق‌شدن طرح آقای ماکرون سهم خوبی داشت و این طرف وضعیت چطور بوده، دقیق نمی‌دانم.

با این اوصاف معتقدم الان وضعیتی که پیش روی ما است، میراث کل نظام است و نظام اگر می‌خواهد در ۱۴۰۰ شرایط دیگری باشد، لازم است به آقای روحانی اجازه دهد تا او برای حل مشکلات اقداماتی بکند.

مثلا آقای روحانی می تواند چه کار کند؟

اروپا بعد از جنگ جهانی دوم یعنی سال ۱۹۴۴، ۷۵ سال همیشه دنباله‌روی آمریکا بوده است. این اروپا برای اولین بار در ماجرای برجام از آمریکا دنباله‌روی نکرد. اگر توقع داریم آقای ماکرون و اروپا با آقای ترامپ بجنگند، توقع معقولی نیست اما از همین که روبروی آمریکا ایستاد و حاضر به همکاری نشد، باید استقبال کنیم. نباید بیشتر از آمریکا، به اروپا حمله کنیم که چرا به تعهداتش عمل نمی‌کند. مگر چین و روسیه مثل اروپا عضو برجام نیستند؟ چرا آن‌ها هیچ تعهدی برای حفظ برجام از خود نشان نمی دهند و فقط باید اروپا تعهد داشته باشد؟ واقعیت این است که آنها هم توان جنگیدن با آمریکا را ندارند. متأسفانه تندروهای داخلی و ترامپ می‌خواهند اروپا را به دنباله‌روی از آمریکا وادار کنند. من این رویکرد را دیگر جناحی و خطی نمی‌بینم، این رویکردی است که منافع ملی را نشانه گرفته است و باید آن را افشا و با آن مقابله کرد.

جمهوری اسلامی باید سعی کند این موقعیت خوبی را که بعد خروج آمریکا از برجام به دست آورده حفظ و تقویت کند تا در میان‌مدت موفق به حل مشکلات ‌شود.

به هر حال اگر می خواهیم مشکل حل شود و مدیریت اجرایی کشور را با میراث تحریم تحویل دولت بعدی ندهیم، نظام باید همراهی و همکاری کند تا در همین دوره بشود یک کاری کرد. بالاخره قریب به دو سال تا پایان دولت آقای روحانی زمان باقی است؛ تداوم وضعیت موجود در این دو سال ضربه و فشار روی مملکت و مردم خواهد بود. لذا اگر نظام اعتقاد دارد باید به گونه‌ای با دیپلماسی مشکل را حل کند، نه با قدرت نظامی، به نظر من خوب است که از حالا اقدام کند. حتی می‌توان برای آنکه به دولت و طیف‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب همسو با وی، امتیازی داده نشود، از نهادهای دیگر استفاده شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.