با عکس گرفتنتان با موگرینی و آتش زدن برجام و راهپیمایی در صحن مجلس میخواهید در راس امور بمانید؟!
اکنون جا دارد، نظری بر آن دیگر «اصلها» نیز بشود؛ مبادا تهیشدن این اصل، از تقصیرات خود مجلسیان باشد! دلالت محتوا در بیان رهبر فقید، آشکارا بر این نکتهاست، که اصل، حرمتبانی خود متولیان بر این امامزاده است و دیگر اصول، سایهنشین این اصل است. اگر ایشان، نیز گفتهاند که: «مجلس، عصاره فضایل ملت است»، یعنی باید چنین باشد؛ نه آنکه در هر حال و هوایی که مجلس درغلتید، عصاره فضایل ملت باقی خواهد ماند. اکنون میگویم، اگر مجلس به هر راه و رفتاری خارج از شئونات نمایندگی ملت میل کرد، چرا همچنان باید در رأس امور تلقی شود!؟
به یاد داریم، چه حرکات جلف و ناخوشایندی از بعضی نمایندگان سرزد، تا با خانم موگرینی عکس یادگاری بگیرند؛ کاغذ سمبل برجام را در تریبون مجلس آتش بزنند؛ در صحن مجلس راهپیماییکنند ـ به جای آن که با خواستههای واقعی مردم در کوچه و بازار همراهی کنند ـ و اخیراً در برابر یک نطق، کلمات سخیف را نثار ناطق نمایند. اگر «عصاره فضایل ملت»، چکیدهاش به اینجاها بکشد، چرا «در رأس امور» ماندنش همچنان معتبر بماند!؟ مشکل از دو جمله اصولی آن بزرگمرد نیست؛ مشکل در قدرناشناسی آن اصل و این شأن است.
نطق آن خانم، البته به انشایی که شبانه و هولهولکی در آخرین مجال تحویل تکلیف نوشتهشده باشد شبیهتر بود. محتوایی هم اگر داشت، نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود و هرچه بود، یک نطق بود مثل دیگر نطقها و به همان میزان اثرگذاریِ قبلیها! اما اشتلمها و رگ گردن به حجت قوی کردنها و حملهها و خطنشانها آشکارا نه چیزی بود که از ارگانی که در «رأس امور» باشد بر میخاست و نه نشانی بود از «عصاره فضیلتها».
اکنون باید پرسید: آیا ما بنده کلماتایم، یا تابع محتویات؟ معتقدم اگر رهبر فقید زنده میبود، همچنان بر رأسامور بودن مجلس و عصاره فضایل ملتبودن نمایندگان تاکید میکرد؛ اما شاید با تغییری در صرف فعل؛ «است» را به «باید» تغییر میفرمود، که: «مجلس باید در رأس امور باشد و نمایندگان باید عصاره فضایل ملت باشند و بمانند».
نمیدانم آیا در مجلس جدیدی که پیشروی خواهیم داشت، اصولاً شرایط و ساز و کارهایی فراهم خواهد شد، که آن سفارش و آرمان بالاخره محقق گردد؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.