ماجرای نماز جماعت به امامت یک زندانی سیاسی
در این شماره خاطره ای از رهبر انقلاب برگرفته از کتاب «خون دلی که لعل شد» منتشر شده که در ادامه می خوانید؛
در همان نخســتین روزهای زنــدان، ماه محرم سال ۱۳۸۷ قمری فرا رسید. قاسمی با من برای برپایی شعائر اسلامی در زندان همکاری می کرد، زندانیان را به برپایی نماز جماعت ترغیب می کرد. من امام جماعت نظامیــان زندانی بودم و پس از نماز، برایشان سخنرانی و وعظ میکردم. قاسمی هم بعد از من، روضه می خواند. چند شبی وضع به همین منوال ادامه یافت. یک شب افسر مسئول زندان وارد شــد و دید نظامیان زندانی پشت سر یک زندانی سیاسی نماز می خوانند! انتظار داشت وقتی وارد زندان می شود، سربازان به حال آماده
باش بایستند و به او سلام نظامی بدهند؛ اما همه رویشان به سوی قبله بود و هیچکس به او اعتنائی نکرد! مشــاهده این صحنه بر او گــران آمد و خشمگین از زندان بیرون رفت. وقتی نماز تمام شد، یکی از مسئولان زندان نزد من آمد و گفت: شما اجازه ندارید نماز جماعت برپا کنید و برای نظامی ها حرف بزنید. این ممنوعیت به نفع من بود، زیرا همدلی نظامیان با من بیشتر شد. به آنها گفتم: به جلساتتان هرشــب ادامه دهید و طی آن، صفحاتی از کتاب آنجا که حق پیروز اســت را بخوانید. این کتاب، حــاوی تحلیلی از انقلاب امام حســین علیه السلام و شــرح حال شهدای کربلا است
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.