فریدون جیرانی در چهارصد و پنجاه و پنجمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، پس از نمایش فیلم غفلت به کارگردانی علی کسمایی، گفت: فیلمبرداری غفلت در پایان سال ۱۳۳۱ آغاز شده و در اواسط سال ۱۳۳۲ به پایان رسیده و در ۲۸ بهمن همان سال به نمایش در آمده است. به نظرم در این فیلم به خوبی می‌توان تاثیر کودتای ۲۸ مرداد فضای کودتا و تلخی آن‌را مشاهده کرد. من فیلمی این‌چنین تلخ و سیاه در سینما ندیده‌ام.

وی افزود: قهرمان فیلم غفلت به‌عنوان اولین قهرمان سینمای فارسی، یک جوان مظلوم طبقه متوسط شهری است که زندگی مدرنی دارد و بچه یک مالک است که قسمت آلوده شهر او را نابود می‌کند. او اصلا مخالف زندگی مدرن نیست و فیلم هم اصلا از سنت دفاع نمی‌کند. مرحوم ناصر ملک مطیعی با فیلم ولگرد از منتهای گمنامی به اوج شهرت می‌رسد و اینجا در تیتراژ فیلم می‌بینیم که نوشته شده «شاهکار ناصر ملک مطیعی».

این کارگردان سینما، ادامه داد: در اواخر دهه ۲۰ و از دل سرمایه‌داری ساده آن دوران، سازندگان فیلم فارسی به‌طور غریزی به دریافتی از آرزوها و رویاهای تماشاگر می‌رسند و در یک فرآیند عرضه و تقاضای به‌شدت طبیعی، سینمای عامه‌پسند ایران خارج از جهان روشنفکری شکل می‌گیرد. جهان روشنفکری در اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ ریشه در تشکیلات چپ داشته است و سینمای عامه‌پسند ایران از دل تفکر راست بیرون می‌آید. در همان اوایل دهه ۲۰ تماشاخانه تهران حامل تفکرانت راست در برابر تماشاخانه‌های فرهنگ و فردوسی و سعدی قرار می‌گرفت. اما جریان راست‌گرا خود در اواخر دهه ۲۰ به دو جریان منتهی می‌شود؛ یکی جریان ملی‌گراها که از تحصن سال ۱۳۲۸ با تشکیل جبهه ملی به‌وجود آمد و دوم طرفداران نظم مستقر که تماشاخانه «تهران» آن‌را نمایندگی می‌کرد.

کارگردان صورتی، گفت: این ملی‌گرایی روی رشد جریان اول سینمای عامه‌پسند ایران تاثیر بسیار زیادی می‌گذارد. این جوان مظلوم طبقه متوسطی که در فیلم غفلت می‌بینیم، از دل جریان ملی‌گرایی و نهضت ملی شدن صنعت نفت بیرون می‌آید. او یک قهرمان مظلوم است که سرانجام تلخی پیدا می‌کند، همان‌طور که در فیلم پیش از آن یعنی ولگرد نیز چنین سرنوشت تلخی پیدا کرده بود.

جیرانی گفت: فیلم ولگرد در دوران اوج نهضت ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۳۱ ساخته شده است اما فیلم تلخی است؛ در سال ۳۱ و پس از برگزاری دادگاه لاهه فضا به نفع دکتر مصدق بود اما نمی‌دانم که چرا وقتی فضا باز می‌شود، پدیده شکست نیز وارد میدان می‌شود. این نکته‌ای است که باید مورد بررسی قرار بگیرد. فیلم‌هایی مثل غفلت و شب‌های تهران که فیلم‌های تاثیرگذار آن دوران‌اند، محصول دهه ۳۰ هستند و آن دو سالی که حکومت ملی دکتر محمد مصدق بر سر کار بود. تاثیر این ملی‌گرایی را می‌توان تا سال ۱۳۳۴ نیز بر سینمای ایران مشاهده کرد.

وی سپس توضیح داد: ملودرام غفلت بسیار بسیار تلخ است و اگر با تکنیک جدیدتری ساخته شده بود، جزو فیلم‌های سیاه امروز به حساب می‌آمد. همه چیز این فیلم تلخ است؛ شعرش تلخ است، پایانش تلخ است، آدم‌هایش تلخ است و این تلخی از فضای کودتای ۲۸ مرداد می‌آید. کسمایی نویسنده و مترجم و قصه‌نویس بوده و کودتای ۲۸ مرداد روی ذهن او تاثیر گذاشته است، هم‌چنان که روی تمام آدم‌های دیگر تاثیرگذار بوده است. کسی نمی‌توانست از فضای نهضت ملی شدن نفت کناره بگیرد، به‌خصوص افراد باسوادی مثل کسمایی، کوشان و..

این کارگردان سینمای ایران افزود: از فیلم‌های سینمای عامه‌پسند بیشتر می‌توان تاریخ را در آورد تا از فیلم‌های روشنفکری. در فیلم‌های عامه‌پسند سینمای ایران می‌توان سه دوره را تشخیص داد؛ یکی دهه ۳۰ که قهرمان آن جوان طبقه متوسط شهری است، دوم دهه ۴۰ که قهرمان آن لات قضا و قدری است و دهه ۵۰ که قهرمانش لات عدالتخواه است. هر سه دوره قابل بررسی‌اند و تاریخ و شرایط آن دوران در این فیلم‌ها موجود است. به نظرم من بهترین دوره این فیلم‌ها همان دهه ۳۰ است که هنوز از فضای ملی‌گرایی و فضای دولت دکتر مصدق دور نشده بود.

جیرانی ادامه داد: در سینمای عامه‌پسند زندگی عامه مردم و روابط و خلق و خوی آنها را بیشتر می‌شود بررسی کرد تا در سینمای روشنفکرانه. در «گنج قارون» بیشتر می‌توان جامعه آن دوران را دید تا در خشت و آینه. این به معنای آن نیست که در فیلم‌های روشنفکران چنین چیزهایی وجود ندارد، بلکه به شخصه در تحلیل تاریخی سینمای عامه‌پسند نکات بیشتری از جامعه پیدا کرده‌ام. همان‌طور که در آینده هم می‌توان خیلی صحبت‌ها در مورد سینمای عامه‌پسند امروز ایران مطرح کرد. الان شاید این فیلم‌ها را مبتذل بنامیم، اما ده سال دیگر راجع به آنها صحبت خواهیم کرد و تحلیل می‌کنیم که اینها از کجا آمده‌اند و چرا به این شکل؟ البته داستان سینمای عامه‌پسند امروز داستان خود را دارد و تحلیل دیگری دارد. تحلیل تاریخی با ارزشِ نقد فرق دارد؛ می‌توان در مقام منتقد یک فیلم را کاملا نقد کرد و در مقام تحلیل تاریخی مسائل دیگری را مطرح کرد.

وی در پایان گفت: غفلت شاید فیلمی کند است و مونتاژ آن با زمان امروز هم‌خوانی ندارد و حتی جاهایی از آن خنده‌دار به نظر برسد، اما در مجموع یک تاریخ را مقابل دیدگان ما قرار می‌دهد. فکر نمی‌کنم کسی از سازندگان این فیلم در قید حیات باشد و ناصر ملک مطیعی آخرین نفر از جمع حاضر در این فیلم بود که چشم از جهان فرو بست. اما به نظر من غفلت در سال‌های بعد هم قابل بحث و بررسی خواهد بود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.